یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ شماره ۱۲۰۹
نگاه وقایع استان به اهمیت سلامت روانی زنان در جامعه
راه سلامت جامعه از سلامت روان زنان می گذرد
کوروش دیباج
سلامت جسم و روان، اهمیت خاصی دارد و این اهمیت در مورد زنان، با توجه به ظرافت و حساسیت آنها پررنگتر است. اسناد حقوق بشری و مطالعات و آمار منتشرشده از سوی سازمانهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر یا حقوق زنان، همگی حاکی از اهمیت بحث ارتقای سلامت زنان بهعنوان محور سلامت خانواده است. نیمی از جمعیت جامعه را زنان و دخترانی تشکیل میدهند که در گروههای مختلف سنی قرار گرفتهاند و حفظ سلامت آنها بهعنوان محور مراقبت در خانواده، نه تنها در زمان حال مهم است بلکه بر سلامت نسلهای آینده نیز تأثیر میگذارد؛ از این رو در سطح بینالمللی تفاهمنامهها و برنامههای متعددی برای ارتقای سلامت زنان ـ بهویژه در جوامع محروم ـ در نظر گرفته شده است که مهمترین آنها اهداف توسعه هزاره است. با وجود پیشرفتهای فراوان در بهبود سلامت و کیفیت زندگی زنان، هنوز مشکلات حلنشدهای در این زمینه وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به نابرابری در وضعیت سلامت زنان در مناطق مختلف جهان و درون کشورها بین طبقات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی اشاره کرد.
زنان در نقاط مختلف جهان به دلایل گوناگون که مهمترین آنها عادات غلط فرهنگیاست دچار مشکلاتی هستند که اغلب، سلامت جسم و روان آنها را تهدید میکند و این مسئله در جهان امروز پذیرفته نیست که زنان همچون قرون گذشته یک مخلوق پست و درجه دوم محسوب شوند و از حمایتهای لازم بیبهره باشند؛ لذا در عرصه ملی و بینالمللی در رابطه با حمایت از زن و ترویج مفهوم برابری زن و مرد، تلاشهایی شده است.
سلامت زنان، تضمینکننده داشتن خانواده سالم و به تبع آن جامعه سالم خواهد بود. در مشخص ساختن مفهوم سلامت زنان باید تمامی ابعاد سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی آنها را مورد توجه قرار داد. مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در حال گسترش است و جامعه باید خود را برای مواجهه مناسب با پیامدهای مثبت و منفی این پدیده بر سلامت زن، خانواده و اجتماع، آماده کند.
تبعیضهای زوجیتی و وجود فرهنگ نامناسب درخصوص نقش زن در رشد و پیشرفت جامعه، همگی از عواملی هستند که بر سلامت زن و برخورداری او از تسهیلات و امکانات موجود در جامعه در حوزههای مختلف تأثیرگذار خواهند بود. جوامع و نظامهای بهداشتی آنها برای پاسخ به نیازهای بهداشتی زنان از نظر دسترسی، جامعیت و پاسخگویی باید وضعیت بهتری پیدا کنند. سیاستها و برنامهها باید به گونهای باشد که معیارهای زوجیتی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، توانایی زنان در دسترسی به منابع اطلاعات و خدمات مراقبت سلامت را محدود نکند.
راهبردهای گستردهتر، ازجمله کاهش فقر، افزایش سواد، آموزشوپرورش و افزایش فرصتها برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به پیشرفت در سلامت زنان کمک میکند. همچنین زنان، بخش عمدهای از مراقبتهای بهداشتی در سراسر جهان را فراهم میکنند؛ هم در بخشهای رسمی مراقبت از سلامت و هم در بخش غیررسمی و در خانه. با وجود این اغلب، نیازهای خود زنان برای مراقبتهای بهداشتی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ بهویژه در جوامع روستایی و فقیر که این اصل مهم باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از این رو وقایع استان در مصاحبه با زهرا نمازی روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه به بررسی اهمیت سلامت روان زنان پرداخته است.
نمازی با بیان اینکه هرساله به شمار سالمندان جهان افزوده میشود، ادامه داد: ارتباط معنیداری بین حمایت اجتماعی و سلامت روانی و اجتماعی وجود دارد و حمایت عاطفی دارای بیشترین اثر بر سلامت روان است. مطالعات گوناگونی ارتباط بین حمایت اجتماعی و سلامتی را به تأیید رسانده است؛ به طوریکه افرادی که از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند، وضعیت سلامت روانی بهتری دارند وی ادامه داد: هرچه احساس پیوند فرد با گروه خود، برای مثال با خانوادهاش بیشتر باشد، انسجام اجتماعی بالا، احتمال به خطر افتادن سلامتی فرد کاهش مییابد و برعکس حتی ممکن است که در چنین شرایطی فرد سلامت خود را به خطر بیندازد. حمایت اجتماعی از طریق بالا بردن حس صمیمیت و افزایش حمایت عاطفی سبب افزایش سلامتی در سالمندان میشود.
این روانشناس بالینی تصریح کرد: حمایت اجتماعی از یکسو ملزومات عاطفی و احساسی برای بهزیستی را فراهم میسازد و از سوی دیگر امکانات مقابله با تنیدگیها و کنترل آنها را فراهم میکند. بنابراین حمایت اجتماعی ارتباط قوی با ابعاد سلامت روانی و اجتماعی دارد. همچنین حمایت اجتماعی با افزایش درک صحیح از رویدادهای استرسزا، باعث کاهش تأثیر فشار روانی شده و عوارض ناشی از یک تجربه ناخوشایند را به حداقل میرساند و علاوه بر آن تعهدات متقابلی را به وجود میآورد که در آن شخص احساس دوست داشته شدن، مراقبت، عزت نفس و ارزشمند بودن کرده که اینها با نتایج سلامتی ارتباط مستقیمی دارد.
نمازی با اشاره به بررسی رابطه بین متغیر جنسیت و سلامت اجتماعی و روانی سالمندان، افزود: مقایسه وضعیت سلامت زنان و مردان نشان میدهد که زنان وضعیت سلامت پایینتری در مقایسه با مردان دارند. برخی مطالعات میانگین کل سلامت عمومی مردان را بالاتر از زنان گزارش کردند.
این عضو هیات علمی تصریح کرد: یکی از علل این تفاوتها، تفاوتهای فرهنگی موجود در جوامع مختلف است. در تبیین این موضوع میتوان گفت علل بیولوژیکی شناختی، بروز برخی افسردگیها به دلیل هورمونهای زنانه، بروز برخی اختلالات روانی به دلیل بلوغ جسمی و جنسی، پایینتر بودن سن بلوغ، بارداری، زایمان و شیردهی و در مجموع تجربه استرس بیشتر باعث میشود زنان بیش از مردان انواع اختلالات روانی را تجربه کنند.
وی ادامه داد: به همه این عوامل میتوان وقوع یائسگی که همراه با استرس است، پاسخدهی کمتر زنان به داروهای ضدافسردگی، سوء رفتارهای جسمی و جنسی و تبعات روانی طلاق را اضافه کرد.
نمازی در پایان بیان کرد: یکی از مسائلی که سلامت روان زنان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد مسئولیتهای متعدد آنها در خانواده و در اجتماع است. تبعیضهای جنسیتی حاکم بر فضاهای مردانه در اجتماع، نبود حمایتهای اقتصادی، شغلی و روانی از مهمترین چالشهایی است که زنان را درگیر خود کرده است. با اینهمه آنچه سلامت روان زنان را تهدید میکند همکاری نکردن مناسب مردان با همسرانشان و برخی نگاههای جنسیتی است که آنان را آزار میدهد.
به گزارش وقایع استان، علی اسدی معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در خصوص اختلالات اضطرابی، روانپزشکی گفت: براساس آخرین پیمایشها، ۶/۲۳ درصد مردم از گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال مبتلا به اختلالات روانپزشکی هستند که از این تعداد ۷/۱۲ درصد مبتلا به اختلالات افسردگی و ۶/۱۴ درصد دارای اختلالات اضطرابی هستند.
وی با اشاره به اینکه اختلالات روانی در زنان بیشتر است، گفت: این مسئله علل مختلفی دارد که میتوان به علل اجتماعی، فرهنگی، استرسهای زنان نسبت به مردان اشاره کرد و شاید هم بیشتر به این علت باشد که زنان بیشتر از مردان این موضوعات را پیگیری و مراجعه میکنند، شاید اگر آقایان هم به دنبال این موضوعات بروند این آمار در آنان بیشتر باشد، این نسبت و تناسب فقط مختص به ایران نیست و در دنیا به گونهای است که اختلال افسردگی در زنان شایع تر از مردان است.