خانه » پیشنهاد سردبیر » در پارک دوبل این شماره بخوانید: /دنیا گوشه آشپزخانه ات نیست

در پارک دوبل این شماره بخوانید: /دنیا گوشه آشپزخانه ات نیست

چهارشنبه ۱۴ مهر ۹۵ شماره ۴۳۳

اینجا ستون «پارک دوبل» است. ستونی که هر چهارشنبه می توانید آن را دنبال کنید. قرار است این ستون را به موضوعات مربوط به زنان در حوزه های مختلف اختصاص دهیم. در واقع کمی زنانه است، اما بر خلاف مکان های زنانه ای که روی درشان می نویسند ورود آقایان اکیدا ممنوع، ما خواندن این ستون را اکیدا به آقایان توصیه می کنیم. خودتان را در ستون جدید ما بیاندازید و آن را دنبال کنید. حرفی هم داشتید همه ما گوش است برای شنیدن. منتظرتان هستیم. ارادت…
در راهرو دادگاه خانواده نشسته است، مدام به اطرافیانش نگاه می کند. رفت و آمد همه را زیر نظر گرفته، گویا از چیزی می ترسد. وقتی در کنارش می نشینم، دستانش را زیر آستین مانتو قایم می کند. روی دستش جای زخم است. بدون اینکه از او چیزی بپرسم، می گوید: ” آمده ام طلاق بگیرم، خسته شده ام. ۲۵ سال است که ازدواج کردم، سه تا پسر دارم. در ۱۵ سالگی پدرم من را به مردی شوهر داد که ۳۰ سال از من بزرگ تر بود، پدرم من را برای داشتن یک تکه زمین به هاشم فروخت و ده سال بعد از ازدواجم مرد. در طول این ۲۵ سال، کل زندگی ام به پختن، شستن و بچه بزرگ کردن گذشته است اما الان اوضاع فرق کرده و می خواهم برای خودم زندگی کنم. همیشه فکر می کردم زندگی ام ایده آل است، کلا از همه چیز راضی بودم. از کار کردنم، از اینکه سه تا پسر داشتم و شوهرم جلوی همه می گفت ناهید پسرزاست. تمام افتخارم این بود که پسرزا هستم و به خودم می بالیدم. فکر می کردم زندگی همه زنان اینگونه است. فکر می کردم حالا که ازدواج کردم و بچه دار شده ام فقط باید بچه هایم را بزرگ کنم و در جواب شوهرم حرف اول و آخرم چشم باشد. حالا که پسرهایم بزرگ شده اند به آن ها هم فقط باید چشم بگویم آخر آن ها مرد هستند.
دو سال پیش پسر برادر شوهرم با دختر ۲۵ ساله ای ازدواج کرد. مهرناز دختر تحصیلکرده ای است. یک بار که به خانه ما آمده بود از رفتار من و شوهرم تعجب کرد. مهرناز می گفت: “چرا اجازه می دهی شوهرت در جمع تو را تحقیر کند.” بعدها ارتباطم با مهرناز بیشتر شد و الان مهرناز دوست صمیمی من شده است. چند ماه است که به خانه مادرم رفته ام و تقاضای طلاق کرده ام. شوهرم وقتی تقاضای طلاق را دید به خانه مادرم آمد و می خواست مرا بکشد، در حیاط خانه آنقدر مرا زد که کارم به بیمارستان کشید، همان شب مادرم سکته کرد. شوهرم می گوید طلاقم نمی دهد. امروز که به این ۲۵ سال فکر می کنم، یاد تحقیرهایش می افتم. یاد هفته بعد از ازدواج که مرا به قصد کشت زد که چرا به مادرش نگفتم به خانه امان بیابد. یاد اینکه هیچ وقت اجازه نداد لباس هایی که دوست دارم بپوشم. یاد زمانی که برای چهارمین بار باردار بودم و من را مجبور کرد تا بچه ام را سقط کنم. وقتی مهرناز می گفت در تمام این سال ها تحقیر شده ای و متوجه نبودی باورم نمی شد. اما وقتی زندگی ام را با مهرناز مقایسه می کردم، وقتی احترامی که شوهر مهرناز برای او قایل بود را می دیدم فهمیدم که همه زن ها مثل من زندگی نمی کنند. همیشه فکر می کردم خشونت وقتی است که مرد زنش را می زند و زیر چشمش کبود می شود و با خود می گفتم هاشم مرد ایده آل است و در طول این ۲۵ سال شاید فقط ده بار مرا زده باشد. نمی دانستم که وقتی در جمع به من می گفت چاقالو یا مرا با کلمات تحقیر آمیز صدا می زد یا وقتی در مهمانی به دختر خاله اش کم محلی کرده بودم و من را ده روز در خانه راه نمی داد و نمی گذاشت بچه هایم را ببینم تحقیر شده ام. امروز آمده ام تا طلاق بگیرم و از او چیزی نمی خواهم فقط مرا رها کند، خیلی خسته ام. می خواهم بقیه عمرم را با عزت نفس زندگی کنم. خشونت پدیده ای است که در تمام جوامع، درحال توسعه و توسعه یافته دیده می شود و این پدیده اشکال گوناگونی دارد. مهم ترین نوع خشونت، خشونتی است که در خانه و به دور از چشم اطرافیان صورت می گیرد که این پدیده با بیشترین میزان شیوع و کمترین گزارش به پلیس خطرناک ترین نوع خشونت است. خشونت خانگی بیشتر علیه افرادی که از نظر جسمانی ضعیف تر هستند مثل زنان و کودکان روی می دهد. خشونت خانگی طیف گسترده ای دارد و مهم ترین این طیف گسترده خشونت فیزیکی، کلامی و جنسی است. خشونت کلامی یکی از رایج ترین نوع خشونت خانگی است که در بیشتر مواقع افرادی که تحت این خشونت قرار می گیرند حتی این اعمال را خشونت تلقی نمی کنند. این نوع خشونت تحقیر طرف مقابل، ناسزاگویی، تمسخر، تهدید، بهانه گیری پی در پی و داد و فریاد را شامل می شود. در تمام جوامع زنان زیادی هستند که مورد خشونت خانگی قرار می گیرند و به دلایل زیادی از جمله وابستگی عاطفی و اقتصادی، وجود فرزندان، ترس از تنهایی و پذیرفته نشدن مجدد از سوی خانواده پدری و علل دیگر وضعیت موجود را تحمل می کنند و تن به طلاق نمی دهند و شرایط موجود را تحمل می کنند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.