خانه » جدیدترین » حزب خران در اراک / ۳

حزب خران در اراک / ۳

یکشنبه ۶ آبان ۱۳۹۷   شماره ۹۶۴

داستان دوم/بخش سوم
یوسف نیک فام: برای من سرتاسر این دوره، با تمام مشکلاتی که داشت، شیرین بود. ولی پس از پایان کار، مسأله ای پیش آمد که خیلی جالب است.قضیه این است که همان محلی که من آن را یک روز طویلۀ خرهای بی پناه قرار داده بودم امروز محل دادگستری شهر اراک و ملجاء رفع ظلم از هزاران محروم و ستمدیده است. گویی خاک آن محل را برای محرومان ساخته اند. آخرین پیام من برای تمام خرها این است که برای بالا بردن مقام خر، از جان و دل بکوشند. خریت را از پلیدی های آدمیزادانه مصون بدارند. راه خود را از آنها جدا کنند و در حزب خران مجتمع شوند تا روز به روز نیرومندتر شده و از عهدۀ حفظ حقوق خویش برآیند.»
«مرتضی ذبیحی» ادیب و مورخ اراکی در کتاب «تاریخ اجتماعی اراک» پس از معرفی محمدرضا افراز و اقدامات بشردوستانۀ او، دربارۀ اعمال عجیب دکتر سلمانی سئوال جالب و متفکرانه ای را مطرح می کند: «… آیا افراز با انجام این خدمت خداپسندانه، هم چون «دیوژن» فیلسوف معروف کلبی چراغ به دست نگرفت و نکته‌های باریک تر از مو را به کوردلان سیاه اندرون نیاموخت؟…» پس از گفتگویی که دکترسلمانی با هیأت مرکزی حزب انجام داد، «خر کنگاوری» در شماره ۲۶ توفیق، شعری در مدح او سرود:
در مدح خر شماره ۱۰۱
دکتر سلمانی، خر شماره ۱۰۱مقیم اراک، به حق سمبل خریت است. آن چه در زیر می خوانید، شعری است در مدح این خر شریف از زبان یک خر دیگر. ببینید خریت و خردوستی دکتر سلمانی، چگونه این خر حزبی را به هیجان آورده است.
خردبیر
از رهی دور با دو گوش دراز
باد عرعر زبنده بر «افراز»
مرحبا، آفرین خر صدویک
که تویی در میان خرها تک
باد سرسبز خاک پاک اراک
که چنین خر بروید از آن خاک
کرده ام بر خریتت اقرار
برتو خر، آفرین هزاران بار
بین خرها تو افتخار خری
چون خران یتیم را پدری
دادی از بهر خر زکف طاقت
ای بنازم به هیکل چاقت
بهر خرها تو بدعت آوردی
توی خرها سری برون کردی
هیچ کس نوعدوست مثل تو نیست
یک نفر گر سراغ داری، کیست؟
آن چه ما خوانده ایم در تاریخ
رفته در مغز ما فرو چون میخ
از زمان بروز« از هر خر»
که نزاییده خر چو او مادر
تاکنون، ای خریت تو زیاد
چون تو خر هیچ کس ندارد یاد
خر بدین بارزی و خرخواهی
در جهان می نهد قدم گاهی
تو در این حزب سرشناس شدی
خر که بودی و خرشناس شدی
از من خر، به تو بسی تبریک
آفرین باد بر تو ای خر نیک
چهارنعل تو از طلا بادا
گوش تو دور از بلا بادا
کرد هر خر بکار تو تحسین
صدویک شد شمارۀ تو از این
صدخر از این خران برجسته
پوست بودند و تو یکی هسته
بهر این ابتکارت ای استاد
ما برآنیم هر چه باداباد
سال دیگر به مجمع خرها
تو بگردی رئیس حزب ما
رأی ما جملگی، از آن تو باد
حزب خر بعد از این مکان تو باد
تا تو پشت و پناه خر باشی
حامی خر به هر گذر باشی
همۀ سرطویله جایت باد
حزب، دربست زیر پایت باد
حالیا بر خران ریز و درشت
که تو را بوده اند یاور و پشت
از سیاه و سفید و زرد و کبود
هر خر، از هر دیار و شهر که بود
گشت از حال ما اگر پرسان
همه را عرعری زما برسان
ا. خرکنگاور

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.