یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۸۲۹
***
وقایع استان
***
نیمه اول اردیبهشت برای موسیقی ایران یادآور اتفاق تلخی است که جامعه موسیقی ایران هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. مرگ یکی از اساتید بزرگ موسیقی که تاثیر شگرفی بر مقطعی از موسیقی اصیل ایرانی داشته است. در یادمان این هفته به معرفی «محمدرضا لطفی» یکی از اساتید برجسته موسیقی ایران می پردازیم. نامی که نه تنها اهالی موسیقی بلکه آن ها که علاقمند موسیقی ایرانی و سنتی هستند به خوبی او را می شناسند. لطفی بیشک یکی از جدیترین هنرمندانی بوده که در ۱۵۰ سال گذشته در این عرصه به ظهور رسیده است. ردیف دان، موسیقی دان، آهنگساز، نوازنده، استاد و پژوهشگر بخشی از عناوینی است که به این هنرمند فقید می توان داد. او همچنین در بداهه نوازی استادی چیره دست بود. بداهه نوازی در موسیقی ایرانی بسیار مهم بود و افرادی به این مهارت دست می یافتند که شناخت کامل و تبحر لازم در این عرصه را داشته باشند. به غیر از هنر موسیقی آنچه لطفی را از سایر هنرمندان جدا می کرد و او را به مردم نزدیک تر و آثارش را تاثیرگذارتر می کرد تبلور مسائل روز در آثارش بود. هوشنگ فراهانی که آوانگاری آثار این استاد را انجام داده است در مورد لطفی گفته است: «هنر محمدرضا لطفی تنها در بداههنوازی نبود بلکه او هنرمندی پیشرو بود که آشنا با مسائل اجتماعی و دغدغههای مردم زمان خودش زندگی کرد. همچنین بر موسیقی دستگاهی ایران اشراف داشت و از اساتید زمان خودش بخوبی بهره برده بود و مقتضیات زمان خودش را بخوبی میشناخت و همچنین تلاش بسیاری برای حفظ و گسترش موسیقی ایرانی کرد. همانطور که میدانید هنرمندان بسیاری توسط لطفی به جامعه موسیقی معرفی شدند.»
«ایران ای سرای امید»، «کــاروان شهید»، «برادر بی قراره» و «عشق داند» از جمله قطعات ساخته شده توسط این هنرمند است که در میان مردم جـایگاه ویژه ای داشت که با توجه به شرایط اجتماعی آن دوران مردم ارتباط زیادی با آن ها برقرار کرده بودند آثاری که همچنان محبوبیت خود را دارند. شاید باید گفت برای اولین بار هنرمندانی چون لطفی به ساخت آثار حماسی با ظرفیت موسیقی سنتی و اصیل ایران مباردت ورزیدند.
لطفی در سال ۱۳۲۵ در گرگان به دنیا آمد. او پنج سال در هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی نزد استادانی چون علیاکبر شهنازی و حبیبالله صالحی پرداخت و پس از پایان هنرستان، به دانشکده موسیقی رفت و در آنجا نیز از آموزش اساتیدی چون نورعلی برومند، عبدالله دوامی، سعید هرمزی نیز بهره برد. محمدرضا لطفی در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقیدانان جوان را نیز به دست آورد و در اجرای ردیف آوازی توسط عبدالله دوامی با ساز تار وی را همراهی کرد.
او در ابتدا به بازخوانی بسیاری از آثار گذشتگان پرداخت، بعد از انقلاب بود که با راه اندازی کانون «چاووش» به همراه حسین علیزاده، هوشنگ ابتهاج، پرویز مشکاتیان، شهرام ناظری، علی اکبر شکارچی و… روند موسیقی او اجتماعی تر و تحت تاثیر تحولات سیاسی آن مقطع شد. مانند آنچه در دوره مشروطه توسط عارف و امیر جاهد خلق شده بود. البته این پروسه بهمراه اعضای دیگر کانون آغاز و ادامه پیدا کرد. شاید بتوان این دوران را طلایی ترین دوران زندگی موسیقی این استاد نام برد که او را بعنوان یک تارنواز قهار و چیره دست به جامعه ایرانی معرفی کرد. آثار این گروه را در آلبوم های با نام چاووش می توان بدست آورد؛ اما چند سال بعد از انقلاب شرایط برای موسیقی به گونه ای دیگر رقم خورد و حجم محدودیت ها و ممنوعیت ها برای موسیقی بالا رفت بنابراین هنرمندانی چون لطفی و علیزاده که حتی اجازه حمل ساز خود را نداشتند چه برسد به تمرین و اجرا این شرایط را تاب نیاورند بنابراین آن ها تصمیم گرفتند تا در خارج از ایران به اجرا بپردازند و آنجا به فعالیت ادامه دادند. کانون چاووش نیز چندی بعد منحل شد. در هنگام برگزاری تورهای خارجی لطفی اقامت آمریکا را گرفت و در آنجا ماند. بعد از آن او در سراسر آمریکا کنسرت هایی برگزار کرد ولی بیشتر تمرکز و توجهش بر تدریس و آموزش بود و در همین حین موسسه فرهنگی هنری آوای شیدا را راه اندازی کرد. او در سالهای مهاجرت نیز شاگردان بسیاری در نقاط مختلف جهان تربیت کرد. کنسرتهای بسیاری را برای مشتاقان به موسیقی ایران اجرا کرد و مقالات متعددی در زمینه موسیقی نوشت. او در سال ۱۳۸۵ به ایران بازگشت و علاوه بر برگزاری کنسرت های متعدد به آموزش جوان ها پرداخت. او در این سالها با ساخت و تهیه برنامههای شناخت موسیقی و تاریخ موسیقی و پخش آنها از رادیو فرهنگ گامی دیگر در مسیر آشنا کردن مردم با موسیقی ایرانی برداشت. با وجود اینکه او یکی از اساتید بی بدیل موسیقی در ایران بود؛ ولی همچنان گاه در ایران کنسرت هایش اجازه برگزاری نمی گرفتند و یا با وجود مجوز لغو می شدند. استاد محمدرضا لطفی در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۳ بر اثر بیماری سرطان جان باخت.