چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳
دربارهی نمایش گالیله که کارگردان و چندنفر از عوامل اصلی آن از فارغ التحصیلان نمایش دانشگاه آزاد اراک هستند
پریا صیعتی:
“ …من یک چیز به شما میگویم: کسی که حقیقت را نمیداند، احمق است، اما کسی که حقیقت را میداند و آن را دروغ مینامد، تبهکار است.”
قسمتی از متن گالیله.
اراک از جمله شهرهایی است که بزرگانی چون محمد صالح علا، بهزاد فراهانی ، مهران مدیری و امثالهم در آن زاده و شکوفا شدند.
درواقع شوق به انجام هر امر هنری در مردم این استان به وضوح قابل مشاهده است.
و یکی از این هنرها تئاتر است.
تئاتر گالیله نمایشی بود که طی دو ماه با موفقیت در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفت که جمعی از بازیگران آن فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد اراک در رشتهی تئاتر بودند که با هنرنماییشان تا پایان نمایش مخاطب را مجذوب خود کردند.
شهابالدین حسینپور کارگردان اثر نیز چند صباحی در دانشگاه آزاد اراک تحصیل کردند.
درواقع تئاتر آمیخته با زندگی زیسته و نزیستهی انسانها است. با احساسات و تفکر انسان سروکار دارد و برای دقایقی آدمی را از زمان حال جدا میکند و در یک کلام، زندگی را به نمایش میگذارد.
هنر تئاتر جزء چرخههای مهم زندگی به شمار میآید و میتواندمخاطب را از نظر اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و… آگاه سازد و انتقال اینها همه به حمایت مسئولان فرهنگی نیازمند است.
معضلات جدی در جامعهی هنری دیده میشود و عدم حمایت واقعی از هنرمندان تئاتر خصوصا در اراک محسوس است. و البته هستند هنرمندانی که علیرغم همهی مشکلات، اثری گیرا و پرمخاطب را خلق میکنند. و چه بسا هنرمندانی که در شهرستان و با امکاناتی ناچیز به صحنهی تئاتر در سالن تئاتر شهر رسیدهاند.
گالیله؛ نمایشی اثرگذار و فراتر از نمایشهای کلیشهای بی اثر:
این روزها در میان اجراهای کلیشهای و بی اثر، اجراهایی گیرا و اثرگذار نیز بر رویصحنه دیده میشود.
تئاتر گالیله به کارگردانی شهابالدین حسینپور خطی بر روی همهی اجراهای کلیشهای زده است و با انتخاب بازیگران حرفهای مانند فرهاد آئیش، محمد نادری، صدف اسپهبدیو…تماشاگر نمایش را در ۱۴۰ دقیقه بر روی صندلیهای تئاتر شهر نگه داشته است. .
گالیله برگرفته از نمایشنامهای اثر برتولت برشت است که در سال ۱۹۳۸ نوشته شد و در سال ۱۹۴۳ در سوییس به اجرا درآمد.
این اثر براساس زندگی دانشمند، ریاضیدان و منجم ایتالیایی، گالیله گالیلهی نوشته شده است. در واقع این نمایشنامه درامی از یک برههی تاریخی از زندگی مردی است که اثبات میکند خورشید ثابت است و این زمین است که به گرد آن میچرخد. او با طرح این نظریه مورد هجوم کلیسا قرار گرفت و طی تهدیدات آنها به شکنجه کردن و سوزاندنش، مجبور به ردنظریات خود شد.
و در نهایت با حکم دادگاه تفتیش عقاید تا پایان عمر خود به دهکدهای حوالی فلورانس تبعید و زندانی شد. اما با همهی این تهدیدها و سپس ضعف و بیماری ناشی از پیری، تحقیقاتش را به صورت مخفیانه انجام داد و در نهایت طی آخرین دیدار خود با شاگرد قدیمیاش، آندریا، مباحث گردآوری شدهی خود را به او هدیه میدهد و از او میخواهد که این تحقیقات را به گوش جهانیان برساند.
شهابالدین حسینپور به عنوان کارگردان اثر سعی دارد که با بهرهگیری از صحنهی بزرگ سالن اصلی تئاتر شهر و انتخاب بازیگرانی چون فرهاد آئیش، نمایش جدی و عمیقی را به روی صحنه ببرد. در واقع انتخاب جسورانهی او با چنین موضوع ارزندهای برای اجرا قابل تحسین است.
این نکته را میتوان در طراحی هوشمندانهی صحنه، لباس و موسیقی نیز احساس کرد. طراحی صحنه ساده ولی کاربردی بود.
و فرهاد آئیش با بازی خلاقانهاش مهری بر صدق و حرفهایبودن این نمایش زده است. شخصیت و بازی آئیش متناسب با سبک نوشتاری و اجرای نمایش برشت است.
کاراکتر گالیله نسبت به دیگر شخصیتهای این نمایش بسیار پررنگتر است و این موضوع را میتوان اینگونه بررسی کرد که در مقابل قهرمان نمایش ضد قهرمانی که به همان قدرت باشد حضور ندارد. چرا که شاید در نمایشهای کلاسیک عدم حضور ضد قهرمان یک ایراد باشد. اما در آثار برشت چنین موضوعی اهمیتی ندارد.
طی گفتگویی با شهابالدین حسینپور کارگردان این اثر روند کار و اجرای نمایش توضیح داده شد. او در این زمینه گفت:
« گالیله برای من ادای دینی بود که در مراسم خاکسپاری استاد سمندریان به خود قول دادم که اینکار را به یاد ایشان اجرا کنم. روزها و سالها گذشت و در سال ۹۸ قرداد این نمایش در تئاتر شهر بسته شد و بعد از آن تمرینات ما حدود ۱۰ماه طول کشید.
آقای محمد امیریاراحمدی دراماتورژ نمایش، متن را به شیوهیکارگردانی که من در نظر داشتم، برای اجرا حاضر کردند و سبب شدند تا متن از یک نمایشنامهی پر دیالوگِ خواندنی و حدودا چهارساعته تبدیل به یک متن کوتاه راحت فهم بدون شعارزدگی شود. با آمدن کرونا کار و تمرینات ما نیز متوقف شد.
مجدد در سال ۱۴۰۰ قرارداد جدیدی نسبت به قرارداد قبلی با من بسته شد و قرار شد در سال ۱۴۰۱ با گروه جدیدی بر روی صحنه برود.
حدود شش ماه تمرین کردیم و به دلیل بحرانی که در آبان ۱۴۰۱ در کشور پیش افتاد مجبور به توقف کار شدیم و باز به صحنه نرسید.»
نمایش گالیله نشان میدهد که انتخاب متن تاثیر بهسزایی در روند کار دارد. اگر نمایشنامهای بدون در نظر گرفتن معیارهای اجتماعی و هنری انتخاب شود و به مرحلهی تولید برسد به احتمال زیاد مورد استقبال قرار نخواهد گرفت.
حسینپور با انتخاب درست این متن توانست از تاریخ ۲۹ فروردین تا ۳۰ خرداد هرشب نمایشی پر شور و گیرا را برای مخاطب به اجرا درآورد.
راهکارهای احیای تئاتر
تئاتر گالیله از معدود تئاترهایی است که در میان نمایشهایدیگر جایگاه خودش را تثبیت کرده است و
لازمهی بسط و گسترش هنر نمایش عدم تنگنظری و حمایت جدی است که مخاطب، شاهد نمایشهای حرفهای باشد.
حسینپور در این مورد میگوید:
«دوبار توقف در اجرا، خسارتهای سنگین مادی و معنوی به من و نیز به لحاظ روحی گروه را دچار مشکل کرد و متاسفانه هیچ یک از مدیران مرکز هنرهای نمایشی و وزارت ارشاد تا این لحظه در این پنج سال، کوچکترین حمایت، نظر مثبت، کمک هزینه، و نگاه محبتآمیزی متاسفانه به این پروژه و به من نداشتند.
در نهایت با صحبت با آقای طاهری مدیر جدید تئاتر شهر و عقد تفاهمنامه و مذاکرهی شفاهی با ایشان، بنا شد در فروردین و اردیبهشت سال۱۴۰۳ این نمایش برروی صحنه برود. گروه نمایش گالیله در هر سه دوره با عشق و علاقه دور هم جمع شدند وگرنه کمتر کسی است که در چنین نمایشی با تمرینهایطولانی و فرسایشی، آن هم در این شرایط اقتصادی مملکت حضور پیدا کند و از همهی عوامل نمایش قدردانی میکنم.
به دلیل اشتباه برنامه ریزی که تیم تهیه و تولید داشت ما فشار سنگینی را تحمل کردیم. و همین سبب شد که روزانه ۱۲ ساعت تمرین کنیم. و طی دو ماه، خیلی فشرده کار را آماده کردیم. هرچند تمام طراحیها و مسائل را در ذهنم داشتم و این باعث تسریع در امور شد.
او ادامه داد که: با همهی این جذابیت و درخشان بودن نمایش، بازهم دلگیرم از تیم تهیه و تولید به دلیل تامین نشدن کامل خواستههایم. چون مدینهی فاضلهی من تقریبا ۴۰-۳۰درصد با آن چیزی که روی صحنه است متفاوت است و این دلگیری شاید تا آخر عمر همراه من بماند چون تمام وقتم را در این هشت سال صرف این کار کردم. و من در اینباره آنجور که باید حالم خوب نیست. این درس عبرتی بود برای من که در انتخابهایم دقت بیشتری داشته باشم.
البته درنهایت از همهی دوستانی که قدمی در راه اجرای این نمایش گذاشتند تشکر میکنم. از گروه بازیگران، طراحان، اعضای پشت صحنه و گروه تهیه و تولید نیز تشکر میکنم.»
با شنیدن حرفهای کارگردان اثر باز هم به این مسالهی تکراری برمیخوریم که نمایش نیازمند حمایت جدی است.
تئاتر نیازمند یک مدیرکاربلد است. کسی که مدیریت و مسئولیت این هنر را به عهده میگیرد باید درک خوبی نسبت به تئاتر داشته باشد و چشمانداز دقیقی برای تئاتر طراحی کند.
تئاتر یک ضرورت است. تزئین نیست. تئاتر بستر ساز فرهنگ پایدار اجتماعی است و مانع رواج خشونت کلامی و اعتقادی میشود.
رضا مهدوی هزاوه استاد دانشگاه آزاد، مدرس ادبیات نمایشی، داستاننویس و نویسندهی چندین جلد کتاب نظر خود را راجعبه تئاتر گالیله چنین بیان کرد:
ضمن تشکر از عوامل اجرایی نمایش و با یادآوری این نکته که چندین نفر از بازیگران و عوامل اصلی نمایش گالیله از فارغالتحصیلان رشتهی نمایش دانشگاه آزاد اراک هستند باید به عرض برسانم که روژه گارودی معتقد است در عصری که هیاهوی رسانههای تصویری و نمایش خشونت گلادیاتورهاینوین ورزشی همه جا را پر کرده و به نوعی تداعیکنندهی عصر امپراتوران روم است هنر تئاتر میتواند نقشی اساسی در تحول فکری جامعه ایفا کند. تئاتر در دنیای جدید وسیلهایخلاقه است که میتواند انسانها را از چنگال از خود بیگانگی برهاند. تائتر بازی نیست. کشف انسان به وسیلهی انسان و درک وضع موجود است.
اولین نکتهای که به نظرم میآید بگویم این است که چرا گالیله؟ انتخاب این متن چه ضرورتی داشته؟ به اعتقاد من گالیله و ماجرای واقعیاش در طول تاریخ تکرار شده است. و متاسفانه در آینده هم تکرار خواهد شد.
برشت گفته بود برخورد تماشاگران با نمایشنامه باید چنین باشد: هر کس شخصا یک کریستوف کلمب.
اگر مبنای انتخاب برشت برای نوشتن این نمایشنامه را مورد بررسی قرار دهیم میتوانیم این مساله را مد نظر قرار دهیم که هنرمند اگر به تاریخ رجوع میکند صرفا قصدش بیان یک رویداد تاریخی نیست.
برشت خودش درگیر مسائل پیرامون خودش است و با مطرح کردن ماجرایی واقعی در واقع دارد روزگار خودش را عیان میکند. افشاگری از طریق بیانِ تاریخ.
او ادامه داد: نکتهی بعدی این است که تکنیک فاصلهگذاریبرشت به شدت مورد نیاز جامعهی ماست. در تعدادی از نمایشها رویکرد خرافهگرایی، بازی با احساسات تماشاگر، دغدغههای شخصی، شعارزدگی و ….به شدت وجود دارد و همین که کارگردان این اثر به سراغ نمایشنامهای رفته است که تلنگر جدی به مخاطب بزند کاری است مهم.
مسالهای که باید مد نظر مدیران ارشد هنری قرار گیرد این است که این سوال را از خود بپرسند چه عواملی باعث شد برشت به سراغ کاراکتر گالیله برود؟
فهم این سوال بسیار مهم است. جهان مدام در حال تغییر است و درجا زدن و عدم همراهی تبعات وحشتناکی دارد.
امیدوارم شرایطی فراهم شود که هنرمندان بتوانند در شرایطی مساعد دیدگاه و نقد خودشان را ارائه کنند.
به تعبیر برشت با تئاتر میتوان جهان را به تصویر کشید. البته با یک شرط. که جهان را تغییر پذیر بدانیم.
جمود فکری ضد تئاتر است. و قطعا یکی از راههای بسط فرهنگ نرمخویی و مدارا، رواج هنر نمایش است. و با این توضیح که تئاتر مجوز داشته باشد به پلشتیها و نقصها و ظلم و بی عدالتی ورود کند.
به سهم خودم به عوامل اجرایی نمایش گالیله تبریک میگویم. شهاب الدین حسینپور سالهاست در عرصهی نمایش کار میکند و البته اجرای این نمایش، ادای دین به استاد خودش، بزرگمرد تئاتر، حمید سمندریان است.
ایمان دارم چنانچه به این گروه خلاق و نیز گروههای دیگر میدان داده شود شاهد اجراهای کاملتری هم خواهیم بود.
هنر نمایش، تمرین کشف کردن است. هر تماشاگر با دیدن یک اثر هنری، کریستف کلمبی است که انسان دیگری و یا خودش را میشناسد و این، چه بسا عظیمتر از کشف قارهی آمریکا باشد.
و در پایان تکهای از متن گالیله را یادآوری میکنم:
“شبی که انسان حقیقت را کشف می کند، برایش شب شومی است.” »
درواقع تماشاگر با دیدن تئاتر، تخلیهی هیجانی میشود و در مواجهه با پیچیدگیهای زندگی برخورد عاقلانهتری خواهد داشت. وقتی دهها بار برخورد نابخردانهی یک کاراکتر با یک مساله را ببینیم به تدریج یاد میگیریم که همان رفتار را انجام ندهیم. گالیله را میبینیم و ناگهان متوجه میشویم دور و برمانهزاران گالیله است. و خود این مساله دستآورد بزرگی است.