خانه » پیشنهاد سردبیر » آیینه ی زنگار بسته ی فرهنگ و هنر اراک

آیینه ی زنگار بسته ی فرهنگ و هنر اراک

یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳  شماره ۱۸۴۰

نگاهی به برنامه های بخش خصوصی در فرهنگسرای آیینه

عباس لعل بار: مکان ها هویت شان را از چه می گیرند؟ یک تعریف کلی وجود دارد که می گوید: «هویت مکان، مفهومی کلی و پیچیده از احساسات انسان نسبت به محیط است که در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجود می آید.»
همین جمله ی به ظاهر ساده نشان از اهمیت یک مکان و تاثیر آن بر ما دارد. شاید شنیده باشید که می گویند یک مکان، یک خانه و یا حتی یک وسیله دارای ناخودآگاه است. او ناخودآگاهی از تمام انسان ها، احساس و حوادثی که در آن رخ داده را با خود حمل می کند. حالا این مکان اگر یک مکان عمومی تر باشد حافظه ای عمیق تر و عجیب تر دارد. تصور کنید به ناخودآگاه یک مکان مهم حداقل برای جمعی از اهالی این شهر. بخشی از حافظه هنری و فرهنگی شهرِ اراک. نسل هنرمند و اهل فرهنگ که نوجوانی و جوانی خود را در دهه ۸۰ و ۹۰ گذرانده اند با این نام یا بهتر است بگویم با این مکان غریبه نیستند. «فرهنگسرای آیینه اراک». این فرهنگسرا حدود بیست و پنج سال پیش افتتاح شد و از همان ابتدا با اینکه در مرکز شهر قرار نداشت توانست با اقبال و استقبال هنرمندان و فرهنگ دوستان روبه رو شود. خیلی زود انجمن ها هنری که بیشترشان در سینما قصر طلایی سابق مستقر بودند به این مکان منتقل شدند و فرهنگسرا محلی شد برای تجمع و رفت و آمد شاعران، فیلمسازان، تئاتری ها، اهالی موسیقی، نقاشان، عکاسان، مجسمه سازان، خطاطان، داستان نویسان و …
نشست های ادبی و هنری، نمایشگاه های تجسمی، اجراهای پرشور تئاتر،کنسرت ها، رونمایی از کتاب های مختلف و حتی نمایش فیلم… برنامه های منظم و همیشگی این مکان شد، بنابراین خیلی زود فرهنگسرای آیینه، آیینه تمام نمای فرهنگ و هنر این شهر شد. یا بهتر است بگوییم استعاره ای از آن…
شهری که کلانشهر است و خالی از مکان های فرهنگی. عاری از بلک باکس، عاری از گالری های خصوصی و کم بضاعت در آموزشگاه های هنری متنوع( نه فقط نقاشی و موسیقی).


در عرصه فرهنگ وقتی نهادی مثل اداره ارشاد درهای بسته بیکران در مقابل فعالان حوزه فرهنگ و هنر می گذارد حداقل هایی را باید برپا کند. فرهنگسرای آیینه یکی از این حداقل ها بود.
البته از آنجاییکه این فرهنگسرا از ابتدا خودگردان بود، باید هزینه های خود را، خود تامین می کرد، از آب و برق و گاز تا نگهداری و تعمیر و … و مشکل اصلی و همیشگی فرهنگسرا همین بود: تامین هزینه ها.
قطعا این هزینه ها را باید از اهالی فرهنگ و هنر که در آنجا برنامه های خود را برگزار می کردند، دریافت کرد. اما خوب می دانیم که تئاتر، سینما، گالری و … درآمدش آنقدر نیست که بتواند سهمی از آن، از عهده درآمدهای نگهداری یک مکان فرهنگی پویا برآید. در مقطعی نیز بخشی از این مکان در اختیار دانشگاه فرهنگ و هنر بود. راهکار بدی نبود هم پولی به دست می آمد هم رفت و آمد فرهنگی در این مکان را بیشتر کرده بود.
به نظر می آمد در تمام این مدت فرهنگسرای زیرنظر اداره کل فرهنگ و ارشاد و به صورت هیات امنایی اداره می شود. اما سال پیش بود که مدیرکل وقت اداره فرهنگ و ارشاد از واگذاری فرهنگسرا به بخش خصوصی خبر داد. از سازو کار نحوه واگذاری، مزایده و قراردادهایی اینچنینی مطلع نیستم؛ اما قطعا وقتی مکانی با اِلمان های فرهنگی و هنری با نام سرای فرهنگ به بخش خصوصی واگذار می شود باید خطوطی و مشی ای نیز از فعالیت های آن در قرارداد روشن شود. نمی شود که سالن آمفی تئاتر را اجاره داد به بخش خصوصی بعد در آن مثلا مزایده فروش احشام گذاشت. یا لابی را به میدان تره بار واگذار کنیم.
خصوصی سازی در عرصه های عمومی و ملی در هیچ تعریفی در جهان اینطور نیست که بدون خطی و مشی واگذار شود. در کشورهای دیگر پارک های ملی، موزه ها، مکان های تاریخی و باستانی و غیره رسما و قانونا به بخش های خصوصی واگذار می شود. اما با حدود مشخص و آزادی عمل بالا. مثلا در موزه و آثار باستانی رستوران و کنسرت نمی توان راه انداخت چون به اصل و اشیا و مفهوم درون آن آسیب می زند.
حالا فرهنگسرای آیینه را چطور و با چه ضوابطی تبدیل کرده اند به فروشگاه یخچال و مبلمان و گاز سه شعله تا پنج؟ در ماهیتابه هایی که برای فروش گذاشته اند هزاران سال فرهنگ و هنر را سرخ می کنند؟
فرهنگی که باید اقتصادش را بسازد چطور خود به بازار و حراج مسخ یافته است؟ فقط می توان برای کاهش آلاممان این را پرفورمنس آرت بد سلیقه ای فرض کنیم توسط مدیرانی که از اقتصاد هنر و فرهنگ که سر در نمی آورند هیچ، دید هنری کجی هم دارند.


قبل تر هم دیده بودیم مراسم ها و همایش هایی در باب حتی اقتصاد در سالن همایش این مجموعه که بنام «استاد محمد‌مهدی هدایتی» یکی از هنرمندان و فعالان فرهنگی این شهر بود برگزار شود. اما این اواخر برخی فعالیت های اقتصادی در این مجموعه واقعا دون شان یک مکان با هویت فرهنگی، هنری است.
برگزاری نمایشگاه مبلمان و لوستر و لوازم خانگی در فرهنگسرای آیینه تیر خلاص بود بر پیشانی فرهنگ و هنر این شهر که کم شرحه شرحه نیست. چطور می شود در مکانی که بر سردرش نام فرهنگ و هنر خورده است اینچنین فعالیت های اقتصادی برگزار شود. فرض بگیرید زمانی که یک نمایشگاه نقاشی یا عکاسی برپا است یا یک اجرای تئاتر ( که البته در شهر ما فقط در آستانه جشنواره ها پرشور است) یا یک کنسرت موسیقی گروه های بومی برپا باشد و در کنارش یک نمایشگاه مبلمان و لوستر و گاز و …. البته خوب است نیمه پر لیوان را ببینیم هنرمندان و دوستداران هنر یک سری هم به این نمایشگاه می زنند با یک تیر دو نشان زده اند. شاید مبلی، فرشی، وسیله ای هم بخرند. اما با کدام پول؟ مگر هنرمند به جز سیر کردن خود و خانواده توانایی خرید دارد؟
چه می دانیم شاید چند روز بعدش هم یک نمایشگاه قطعات، لوازم و مجموعه های خودرو برگزار شود، کمی دیگر هم شاید یک نمایشگاه درب و پنجره و ادوات وابسته یا صنایع کشاورزی یا نمایشگاه مواد غذایی یا ماشین آلات و صنایع وابسته، چه اهمیتی دارد مهم درآمدزایی است. غم نان است دیگر باید از پس قبض ها برآمد. چه مهم است که اصلا این مکان ظرفیت برگزاری این طور نمایشگاه ها را دارد یا نه.
نمی دانیم بگوییم وای بر حال فرهنگ و هنر این شهر که به این روز افتاده یا بگوییم وای بر مسئولینی که بر مسند فرهنگ و هنر این شهر نشسته اند و یا بگوییم وااسفا برای هنرمندان و اهالی فرهنگ این شهر. نمی دانیم بخش خصوصی را مقصر بدانیم یا اداره کل فرهنگ و ارشاد که نتوانسته مجموعه زیر نظر خود را به درآمدزایی موثر در راستای اهداف خود برساند. یا نه غصه بخوریم چرا اداره ارشاد نتوانسته فرهنگسرا را به یک بخش حقیقی یا حقوقی اصلح بسپارد که اینچنین آبروریزی هایی را در این مکان شاهد نباشیم.
پول می خواهید کمی خلاق باشید درآمدزایی می خواهید کمی فکر کنید. در دسترس ترین و آسانترین کار را هم نکردید. می توانستید یک کافه هنر در فرهنگسرا راه بیندازید. البته نه بوفه و ساندویچی که با این سلیقه بعید نیست. اما راه های بهتر و در خورتر برای درآمدزایی وجود داشت. چرا همیشه آسانترین و سطحی ترین را انتخاب می کنید.


چرا کتابخانه را به روز نکردید؟ چرا اتاق مطالعه را راه نمی اندازید؟ چرا آن همه اتاق خالی را به هنرمندان این شهر با مبالغ مناسب کرایه نمی دهید تا آموزش دهند؟ مگر نمی شد با همکاری و مبالغ مناسب سالن همایش را به افراد یا شرکت ها کرایه داد تا شخصا پژوهشگر، نویسنده، هنرمند یا مترجمی را دعوت کنند در راستای تعالی فرهنگی این شهر؟
آن فضای سبز و باز را چرا به آن روز انداخته اید که شبیه فیلم های آخر الزمانی است پر از زباله و باغچه های خشک و وسایل اسقاطی؟
نمی شد به آن فضا رسید و پاکیزه اش نگه داشت و با فروش بلیط در آن فضای باز نقالی و تعزیه اجرا کرد؟
اینجا اراک است خیر سرمان کلانشهر می نامندش. به موزه مفاخرش سری بزنید گرچه آنجا هم حال آنچنان خوبی ندارد. ولی به آن مفاخر و چهره ها خوب نگاه کنید. روزگاری این شهر و استان و جغرافیا مادر و زاینده نام آورانی بوده است که فخر تاریخمان بنامید.
اینقدر بر آیینه فرهنگ و هنر این شهر خط نیندازید دیگر چیزی در آن پیدا نیست. آیینه ای که فقط نمایشگر زنگار، آلودگی و غبار و کمبود و بد سلیقگی است.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.