خانه » پیشنهاد سردبیر » رواج بی مسئولیتی فردی و اجتماعی در جامعه ایرانی/یک نفر در آب دارد می سپارد جان…

رواج بی مسئولیتی فردی و اجتماعی در جامعه ایرانی/یک نفر در آب دارد می سپارد جان…

پنجشنبه ۲۰ آبان شماره ۴۶۱

الهه مرادی
وقایع استان:

فرض کنید با یک موقعیت اضطراری رو به رو شده اید، یک تصادف یا یک دعوای خیابانی یا حتی تعرض عکس العمل شما چیست؟ همه ما تا زمانی که در یک وضعیت خاص قرار نگیریم نمی توانیم به طور دقیق بگوییم که مواجهمان با این موضوع چیست؟ شاید خیلی هایمان بگوییم به افرادی که در خطر هستند کمک خواهیم کرد؛ ولی آیا واقعیت این است؟ شاید ما هم مانند تمام افراد بی تفاوتی باشیم که از کنار واقعه عبور می کنند، شاید مانند آن هایی باشیم که تنها یک نگاهی به ماجرا می اندازند و به سرعت از محل دور می شوند و یا نه جز آن دسته ای باشیم که با گوشی های خود در ثبت کامل وقایع با یک گزارش مشروح مشغول هستند؛ خیلی از ما وقتی از واقعه ای که در آن حضور نداریم باخبر می شویم از بی تفاوتی های شهروندی و اجتماعی که در حاد شدن آن ماجرا تاثیر داشته انتقاد می کنیم؟ ولی باید دید ما خودمان به آنچه می گوییم پایبند هستیم.
تصور کنید آب تمام خیابان را گرفته است، به دلیل بی مسئولیتی و بی تدبیری مسئولان شهری تمام خیابان ها پر از آب شده، شما پشت فرمان نشسته اید و منتظرید تا از این ترافیک لعنتی نجات پیدا کنید و بالاخره به خانه برسید، به یک جای امن. این وضعیت شما را به وحشت انداخته، ناگهان صدای جیغی می شنوید و در جلوی چشمان بهت زده شما دختری به کانال آبی سقوط می کند شما هنوز پشت فرمان نشسته اید مانند تمام آن های دیگر منتظرید تا یکی به کمک دختر بی نوا برود و دلتان می خواهد دیگری این کار را بکند شاید آن پسری که به کمک دختر رفته بود و نتوانسته بود دستش را بگیرد نباید سوار ماشین می شد، در همین فکرها هستید که صدای بوق ماشین پشت سری حواستان را پرت می کند ماشینی که چند جوان از آن سرشان را بیرون آورده اند و فریاد می زنند، «بخدا آب دختر را برد» و با گوشی هایشان از صحنه فیلم می گیرند، جلویتان خالی شده است پشت سر ماشین های دیگر راهتان را ادامه می دهید و می روید.
نه بهتر است به ماجرا طور دیگری نگاه کنیم آب تمام خیابان را گرفته است، به دلیل بی مسئولیتی و بی تدبیری مسئولان شهری تمام خیابان ها پر از آب شده و هر لحظه بیم این می رود که در کانالی سقوط کرده یا بهمراه فشار و سرعت آب تعادلتان را از دست بدهید؛ اما توان شما کم است ناگهان زیر پایتان خالی می شود و به فاصله چند ثانیه دیگر نه صدای بوق ماشین ها را می شنوید نه صدای فریاد آب بردش، همه جا تاریک می شود و خبری از چراغ های قرمز و روشن خیابان که باران هاشورش زده بود نیست، هیچ دست نجات دهنده ای به سویتان دراز نمی شود… شاید هم نه کمی جلوتر کسی به داد شما رسید و تاریکی تمام شد.
فیلمی که بعد از باران سیل آسا چند روز پیش از سقوط دختری در کانال آب منتشر شده است، باز هم یادآور نکته ایست که این روزها در جامعه ما بسیار شاهد آن بوده ایم، وقتی فردی دچار گرفتاری می شود کمتر کسی به خودش زحمت می دهد که به آن فرد کمک کند و برای این کار خود توجیه نیز دارد برخی محل را ترک می کنند و برخی ترجیح می دهند که از واقعه تصویربرداری کنند.
هر یک از ما بارها، شاهد بی تفاوتی شهروندان نسبت به موقعیت های اضطراری در خیابان ها بوده‌ایم؛ اما این مسئله از کجا می آید؟ توجیهی که اغلب ما برای ورود نکردن به یک ماجرا داریم حفظ فردیت و حریم شخصی آن فرد است مثلا در زمان یک دعوا می گوییم یک موضوع شخصی است به ما چه ارتباطی دارد؟ یا دخالت در ماجرا برای خودمان دردسر می شود مثلا وقتی در یک تصادف راننده خاطی فرار می کند و یک همشهری فرد مجروح را به بیمارستان می رساند در نهایت خود دچار دردسرهای بعدی می شود. یا در یک دعوا ممکن است در حین واسطه گری دچار آسیب شود؛ اما مسئله اصلی این است که چرا به مرحله ای رسیده ایم که برای اقدام به یاری به حساب کتاب می پردازیم و آن را یک تکلیف نمی دانیم.
مسئله فقط به این موضوع ختم نمی شود و بی تفاوتی در مواجه با حوادث اضطراری فقط بخشی از آن است؛ این اپیدمی در بخش های دیگر زندگی جامعه ایرانی نیز مشهود است، یک سکوت، پذیرش و بی تفاوتی در تمامی لایه های زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم ایران دیده می شود.
جامعه و شهروندان ایرانی در مقابل شنیدن اخبار ناگوار کشورشان و بلاهایی که بر سرشان می آید بخصوص فساد، اختلاس و… هیچ انگیزه ای برای انتقاد یا حرکتی برای واداشتن دولتمردان به جواب دادن ندارند و نقش نظاره گر خود در برابر تمام زشتی ها و حوادث ناگوار را همچنان حفظ می کنند.
و تنها واکنششان شاید ساخت جوک، لطیفه و به اشتراک گذاشتن فیلم و عکس از یک واقعه است، مواردی که مکرر دیده می شود. باید گفت مسئله فقط حقوق و مسئولیت اجتماعی نیست ما افرادی هستیم که گاه در جامعه نمی توانیم از حق خود نیز دفاع کنیم بعنوان مثال اگر راننده ای کرایه یک مسیر را بیشتر از معمول بگیرد ما یا سکوت می کنیم و یا اعتراضمان به یک درگیری لفظی و در نهایت فیزیکی منجر می شود این یعنی ما حرفی نداریم که حقوقمان رعایت نشود زیرا در یک توافق دسته جمعی همه آن را قبول کرده ایم.
برخی این مسئله را در سطح نگاه کرده و می گویند این موارد پیامد ورود به دنیای مدرن است در حالیکه این تحلیل کاملا اشتباه است زیرا هم اکنون در کشورهای مدرن و پیشرفته که انگ مرگ انسانیت به آن ها زده می شود آنچه بیش از هرچیز مورد توجه است مشارکت مردم در تمامی زمینه ها و آگاهی آن ها به حقوق فردی و اجتماعی شان است.
مسئولیت مدنی یک دستاورد مدرن است البته که تعبیر نادرست از این مسئله در جامعه ایرانی بسیار طبیعی است. قطعا کشوری که ضرورت ورود به دنیای مدرن در آن ایجاد نشده و هنوز در لایه های زیرین آن سنت و سرفرود آوردن و تسلیم سرنوشت شدن وجود دارد چنین واکنش ها و برخوردهایی طبیعی است در اجتماعی که هنوز فرهنگ انتقاد و حق سوال داشتن نهادینه نشده است وجود مردمانی منفعل تعجب برانگیز نیست.
بهتر است از دنیای فانتزی و مجازی که به آن پناه برده ایم بیرون بیاییم و به جای گول زدن خود یک بار هم که شده با واقعیتمان رو به روشویم و بپذیریم که ما مردمان متمدنی نیستیم و برای تغییر خود باید تمرین کنیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.