خانه » پیشنهاد سردبیر » یک روز با سکوهای ورزشگاه آزادی/اشک ها و لبخندها

یک روز با سکوهای ورزشگاه آزادی/اشک ها و لبخندها

پنجشنبه ۳۰ شهریور ۹۶   شماره ۶۸۵

***

وقایع استان

احمد سیاری

***

زمان مناسب بازی پرسپولیس و پیکان و همچنین نتیجه دلچسب پرسپولیس مقابل الاهلی بمانند یک محرک قوی من را بر آن داشت که عازم تهران شوم و این بازی را از نزدیک تماشا کنم خصوصا اینکه در فصل جدید هنوز نتوانسته بودم پرسپولیس را از نزدیک ببینم.
بعد از عوارضی پرچم های سرخ رنگ هوادارانی که برای تماشای بازی راهی شده بودند بیشتر به چشم می آمد در همین اثنا بود که خبر رسید تماشای بازی رایگان شده است ظاهرا درگیری شدیدی بین عوال باشگاه پرسپولیس که به تازگی اختیار فــــروش بلیط های بازی های خانگی به آن واگذار شده با پرسنل شرکت برهان مبین در گرفته بوده که در نهایت باشگاه پرسپولیس بیشتر از سر لج بازی با برهان مبینی ها تصمیم گرفته بود بازی را رایگان اعلام کند. از برهان مبین همین بدانید که در فصل گذشته سودی بالای صدمیلیارد تومان از مسیر فروش بلیط های بازی های استقلال و پرسپولیس به جیب زده و در این میان هنوز مشخص نشد که چرا در آمار فصلی تماشاگران پرسپولیس چهارصد هزار نفر از تماشاگران در آمار محاسبه نگردید و گم شد.برهان مبین همچون اختاپوسی بر پیکره سامانه فروش بلیط بازی های این دو تیم پر طرفدار چمبره زده و به همین سادگی میدان را خالی نخواهد کرد. بطوریکه علیرغم نامه رسمی باشگاه پرسپولیس از سوی سازمان لیگ که اختیار فروش بلیط را به این باشگاه واگذار کرده بود برهان مبین گیشه های فروش بلیط را تحویل نداده بود.
هرچه به مجموعه ورزشی آزادی نزدیک تــــر می شدیم ترافیک سنگین تر می شد و این همزمانی با بازگشت کارمندان تهرانی به سمت منازل خود کار ما را در رسیدن بموقع به بازی سخت تر می کرد.بالاخره از پارکینگ غربی وارد شدیم و در ورودی وی آی پی دوست خبرنگاری از اهالی تهران انتظار ما را می کشید . همین ناهماهنگی بین برهان مبین و باشگاه پرسپولیس در بدو ورود یقه مــا را گرفت و بلیط های شارژ شده ما از سوی دوست خبرنگارمان مورد قبول نیروهای حراست واقع نشد و بوسیله چند تماس تلفنی بالاخره توانستیم وارد وی ای پی ورزشگاه آزادی شویم.
از پیشکسوتان باشگاه که معمولا در دو فصل اخیر به دلیل جذابیت بازی های پرسپولیس به آزادی و وبخش وی آی پی می آیند کسی را ندیدیم فقط کریم باقری به دلیل محرومیت و سید جلال حسینی به دلیل مصدومیت در چند متری ما مشغول تماشای بازی بودند. حال و هوای وی آی پی و بخش های کناری برای من که همیشه بازی ها را از جایگاه های روبرو دیده بودم بسیار تازگی داشت انگار هوادارانی که در این جایگاه هستند با بقیه فرق دارند.
در جایگاه خبری از تشویق های ایستاده نیست خبری از الفاظ رکیک نیست همه سر در لاک خود به تماشای بازی مشغولند نه لیدری هست و نه فریادی. تشویق ها بیشتر مانند زمان های تعویض دیدارهای اروپایی و یا در صحنه هایی است که بازیکن حرکت جالب و چشمگیری انجام می دهد و آن هم فقط بصورت دست زدن و لاغیر.در جایگاه از فریاد گوشخراش لیدرها خبری نیست و در آنجا پدر و پسرهای بیشتری را می بینی ، اگر به فوتبال نزدیک تر باشی خبرنگاران زیادی را در آنجا مشغول به نت برداری میبینی و در جایگاه تماشای فوتبال از زاویه دیگری است.
در ردیف جلوی ما دو برادر ارمنی بهمراه فرزندان شش و هفت ساله خود برای تماشای بازی آمده بودند که در بین دو نیمه سر صحبت را با آنها باز کردم یکی از پدرها گفت سالهاست ساکن تهران هستیم و همیشه برای تماشای بازی های پرسپولیس می آییم البته زمانی که آرارات (تیم فوتبال محبوب ارامنه ایران در دهه های شصت و هفتاد که منحل شد) وجود داشت خوب طبیعتا تمام انرژی و حمایت ما معطوف به تیم خودمان بود و پرسپولیس جایگاه دوم را داشت ولی حالا ما مانده ایم و عشق به پرسپولیس ، پسـر بچه ها هر دو پیراهن شماره ۹ پرسپولیس را به تن داشتند و در زمان بازی خیلی ورجه وورجه می کردند از آنها پرسیدم همیشه برای تماشای بازی به جایگاه ویژه می ایید که پاسخ دادند محیط و جو اینجا مناسب تر است و از فحاشی و الفاظ رکیک خبری نیست کمتر سیگار می کشند و فریاد می زنند و ما بخاطر فرزندانمان این جایگاه را انتخاب می کنیم که حداقل آنها از فوتبال زده نشوند و خیلی چیزها را نبینند و نشنوند.
نیمه اول با برتری یک گل پیکان مقابل پرسپولیس به اتمام رسیده بود و وقتی به ساعت نگاه می کردم که عقربه کوچک بر روی عدد ۹ بود و هنوز یک نیمه باقیمانده و بایستی فردا هم در محل کارم حاضر باشم به مشقات باقیمانده این سفر بیشتر واقف شدم به هر حال نیمه دوم با حملات طوفانی پرسپولیس و تشویق بی امان سکوها آغاز شد و قرمزها چپ و راست بر روی دروازه پیکانی ها توپ می ریختند که حاصلی در بر نداشت و رفته رفته به زمان های اضافه بازی نزدیک می شدیم که انگار قرار نبود قرمزها تا خود صبح هم در این بازی به گل تساوی دست پیدا کنند و سرانجام پرسپولیس با اولین شکست اش آشنا شد و سه امتیاز از پدیده تازه وارد بازی ها یعنی پارس جنوبی عقب افتاد. بازی تمام شده و شکست سوغاتی من بود برای برگشت ولی تجربه تماشای بازی از این جایگاه، تجربه خوبی بود آنجا که نه خبری از الفاظ رکیک بود و نه خبری از سیگار و سیگاری و گل و حشیش فوتبال تعریف دیگری دارد آنجا و همه چیز در آرامــش نسبی تر دنبال می شود میانگین سنی بالاتر و پایین تری را روی آن سکوها مشاهده می کنی و کودکانی که البته از خانواده های مرفه تری هستند . ای کاش فوتبال برای همه یکسان می نمود و این شرایط فرهنگی سکوها کمی بهبود می یافت که خیلی از خانواده ها عطای آوردن فرزندان علاقه مند به فوتبالشان را به لقایش نبخشند.همزمان با سوت پایان بازی تقریبا چهل هزار تماشاگر پرسپولیس ایستاده این تیم را تشویق کردند و همه با لبخند تیم خود را بدرقه کردند ولی آنچه در تمام مسیر برگشت فکر من را به خود مشغول کرده بود اشک های بی امان آن دو کودک ارمنی پس از شکست پرسپولیس بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.