خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگو با « سینا خان بابایی» به بهانه کسب رتبه سوم در جشنواره فیلم های موبایلی بلاروس/افکار منجمد

گفتگو با « سینا خان بابایی» به بهانه کسب رتبه سوم در جشنواره فیلم های موبایلی بلاروس/افکار منجمد

سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶   شماره ۷۶۲

*** در جشنواره های خارجی هیات داوران همیشه در حال تغییر هستند،متاسفانه در ایران آدم ها و فکرهایشان ثابت است

***

وقایع استان

سمیه انصاری فر

***

فیلم کوتاه «دو قورت و نیم» با نام « یک دوربین ضد اجتماعی مخفی» به کارگردانی سینا خان بابایی در جشنواره بین المللی مخصوص فیلم های تولیدی با اسمارت فون ها در مینسک پایتخت بلاروس در دو بخش مردمی و رقابتی پذیرفته شد و توانست مقام سوم بخش رقابتی را بدست آورد. این جشنواره که ششمین دوره آن برگزار شد با تمرکز بر شکل گیری ایده‌های فردی و همینطور روش‌های شخصی برای عملی کردن آن ایده‌ها در قالب فیلم‌های موبایلی برگزار می‌شود. فیلم دو قورت و نیم سال گذشته نیز در جشنواره ونژوی چین پذیرفته شد. فیلمی که با وجود فضای خاص مستند گونه و تجربی اش متاسفانه در جشنواره های داخلی کمتر مورد توجه بوده است. خان بابایی شاعر، عکاس و فیلمساز است و در حوزه هنرهای مفهومی تا کنون شاهد نمایشگاه های مختلفی از او بوده ایم. نگاه متفاوت و دغدغه هایش به دنیای پیرامون شاید به وضوح در آثار و به طور خاص در این فیلم قابل مشاهده باشد. وقایع استان با این هنرمند گفتگویی داشته است که در ادامه خواهید خواند.

 چه شد که چنین فیلمی با این ساختار و فضا ساختی، فیلمی که خودت نام دیگری با عنوان یک دوربین ضداجتماعی مخفی نیز بر آن گذاشته ای؟
من برای ارائه و یا خلق یک اثر مدت های طولانی پیرامون موضوع و دغدغه ام تحقیق می کنم و وقت می گذارم؛ اما به طور خاص معتقدم که این فیلم برای من یک استثنـا بود و بعید می دانم دوبــاره چنین تجربه ای با این فضا داشته باشم. در عکاسی ژانری با عنوان مستند اجتماعی وجود دارد که عکاس وارد اجتماع می شود تا از واقعیت های جامعه عکاسی کند کــه نتیجه کـارش به شانس و همچنین بینشش برمی گردد که از فرصت هایی که در دل جامعه برایش ایجاد شده چه سوژه هایی را انتخاب کند حتی در مورد عکاسی طبیعت نیز چنین است عکاس نمی داند دقیقا چه در انتظارش است. برای من هم ساخت این فیلم اینطور بود، البته دغدغه ها و پیدا کردن ایده ها همیشه با من هست شاید برای همین است وقتی در کافه نشسته بودم و فردی را دیدم که سعی داشت از صندوق صدقه جلوی کافه با روش خاص خودش پول در بیاورد افسوس خوردم که چه سوژه خوبی برای فیلم بود و بعد همزمان فکر کردم از گوشی موبایل بعنوان یک امکان استفاده کنم و بهتر است به آن یک قالب و فرم بدهم بنابراین از لیوان قهوه بعنوان پایه دوربین استفاده کردم و به مدت ۱۵ تا بیست دقیقه از او و هر چه پیرامونش اتفاق می افتاد به صورت دوربین مخفی فیلم گرفتم البته یک جابه جایی مکان نیز داشتم و در ورودی کافه را در کادر خود قرار دادم و به نظر من همین بر جذابیت بصری و سینمایی اش افزود زیرا با باز و بسته شدن در و ورود و خروج افراد ارتباط با سوژه برای لحظاتی قطع می شد. البته در تدوین نیز کمی دستکاری کردم و در جایی از فیلم برای رساندن منظورم به آن فرد مقداری پول کمک کردم؛ ولی با کمک من هم دست از برداشت پول از صندوق صدقات برنداشت در واقع به آن هم راضی نبود.

 این جشنواره تمرکزش بر فیلم هایی است که با موبایل ساخته شده است چقدر با این رویکرد که تکنولوژی می تواند به کمک هنر بیاید موافقید؟
به طور کامل موافقم. تاریخ هنر معاصر نیز این را ثابت کرده که در دنیای امروز هنرهایی که در زمره هنرهای مدرن و پست مدرن قرار می گیرند بی شک وامدار تکنولوژی و علم هستند و به هنر در ایجاد یک مفهوم و معنا کمک می کند هرچند متاسفانه بخشی از هنرمندان مانند خیلی از مردم و حتی تعدادی از جامعه شناسان با آن مخالف هستند. ولی من معتقدم بعنوان یک هنرمند اگر بدانیم قرار است در چه سطحی کارمان را عرضه دهیم و مفهومی که قرار است تولید یا بازتولید کنیم چیست تکنولوژی یک همراه خوب است. مثلا در همین جشنواره من فیلم هایی دیده ام که با موبایل ساخته شده ولی شاهکار هستندیعنی آنقدر مفهوم و فرم جالب است که دیگر چیزی بعنوان کیفیت دوربین مدنظر نیست. البته از همه مردم هم چنین انتظاری نیست؛ ولی هم اکنون اپلکیشن هایی بر روی موبایل ها نصب می شوند که می تواند استفاده مثبتی از گوشی ها در کنار پیام و تماس داشته باشند. این را می توان به فضای مجازی هم تعمیم داد هر چیزی در دنیا به ما امکاناتی می دهد که هر فردی با توجه به نگاه و دغدغه هایش از آن استفاده می کند. بنابراین کارآیی هایی دارد که در برابر انتقـادها مبنی بر مسخ شدگی با تکنولوژی یا تنبلی می تواند قرار می گیرد در واقع همه چیز به ما و تعریفی که از خودمان و استفاده از تکنولوژی داریم بر می گردد.

 اغلب دیده می شود فیلم های تجربی از این دست که در جشنواره های داخلی پذیرفته نمی شوند در جشنواره های خارجی مورد توجه اند چرا اینطور است؟
در فراخوان و آیین نامه شرکت در جشنواره های خارجی همیشه بخشی بعنوان تجربی در کنار فیلم کوتاه وجود دارد که می شود فیلم هایی که در این دسته بندی قرار می گیرند را تجربی خواند و شرکت داد؛ ولی در ایران این دسته بندی وجود ندارد به شدت فیلم ها را محدود کرده اند به داستانی و مستند و چیزی به عنوان تجربه وجود ندارد.

 محدودیت ها به نظر شما بر روی نگاه فیلمسازان تاثیر نگذاشته؟ اینکه اغلب فیلمسازان فیلم هایی کوتاه با یک فرمول تکراری می سازند و اغلب فاقد خلاقیت و نگاه تجربی هستند.
من بیشتر فیلمســازان شهر و استان را می شناسم و کارهایشان را دیده ام و همینطور در بیشتر جشنواره های داخلی شرکت کرده و آثار آن ها را نیز دیده ام شاید تکــراری بودن بـارزترین نتیجه باشد که بتوان در مورد اغلب فیلم هــای کوتاه گفت بــرای همین من متاسفانه همیشه با گارد برای دیدن فیلم ها می روم البته گاهی ممکن است فیلمی ببینم که شگفت زده شوم؛ ولی خیلی مواقع بعدتر متوجه شده ام که ایده آن فیلم هم از جای دیگری کپی شده و من نمی دانستم.
اما اینکه چرا ما با این نگاه تثبیت شده و این تکرار در فرم و محتوا رو به روییم شاید سه علت داشته باشد یکی بر می گردد به سابقه تاریخی روایی در فرهنگ ایرانی چه در ادبیات و چه در شعر فرم روایت ما کلیله و دمنه ایست که البته به یک ذهنیت و نگاه عام تبدیل شده بنابراین مورد فیلم هم یا ماجرا باید پایان خوش و یا اینکه حتما یک پیام و نتیجه گیری اخلاقی داشته باشد و کمتر با پایان باز و فرصت برای تعمق و تامل رو به رو هستیم.
مورد بعدی به خود فیلمسازان و هنرمندان برمی گردد متاسفانه یک هنرمند عکاس، فیلمساز، نقاش و یا شاعر خودش را در دایره هنر خود محدود می کند و از مواد اولیه دنیای پیرامونش مثل اخبار، اندیشه ها و علم استفاده نمی کند. ما فقط می شنویم که بیشتر هنرمندان می گویند ما با فضای تکنولوژی و یا فضای پاپ در هنر مشکل داریم همین نگرش ایجاد فاصله می کند و باعث می شود هنرمند مواد اولیه کمتری داشته باشد بنابراین ایده و موضوعات برای او کم و محدودتر می شود اما محدودیت ها چقدر جا برای کار می گذارد؟ یا اصرار بر خاص بودن از سوی برخی هنرمندان وجود دارد که در ذات خودش خوب است؛ ولی گاه همین خاص بودن خودش تکراری می شود و باز چیز جدیدی ارائه نمی شود.
اما در این پروسه مهم ترین مــوضوع نهادها و ارگان هایی هستند که آموزش و انتخاب بر عهده آن ها است و اغلب همین ها نقش بازدارندگی بالایی دارند چه در قالب انجمن ها چه جشنواره ها. این سیستم کارهای نو را جدی نمی گیرد و همین تکرار را سبب می شود. اغلب افرادی که در این بخش ها حضور و نقش دارند چه در نوع فیلمسازی، چه زبان و حتی دنیای فیلمسازی نگاهشان از ۱۵ سال قبل جلوتر نیامده و تغییری نکرده در جشنواره ها هم همینطور اغلب داوران ثابت هستند در حالیکه در جشنواره های خارجی هیات داوران همیشه در حال تغییر هستند ولی متاسفانه در ایران آدم ها و فکرهایشان ثابت است.

 در مورد جشنواره فیلم های موبایلی بلاروس و رتبه ای که کسب کرده اید، بگویید؟
جشنواره اسمارت فون مینسک بلاروس یکی از معتبرترین جشنواره های اروپایی است که تاکیدش به طور خاص بر فیلم هایی است که با اسمارت فون ها ساخته شده اند. در این دوره از جشنواره نزدیک به سه هزار و ۵۰۰ فیلم از سراسر دنیا به جشنواره رسید که از این میان ۱۰۰ فیلم برای مرحله داوری و نمایش انتخاب شد. جشنواره از دو بخش مردمی و رقابتی (منتقدان و داوران) تشکیل شده که من در بخش رقابتی توانستم رتبه سوم را بدست بیاورم در مورد انتخاب مردمی البته همچنان نتایج مشخص نشده است. در توضیحی کـه منتقدان بر روی فیلم من داشته اند جسارت و نوآوری در موضوع انتخاب شده بسیار مورد توجه بوده است. البته فیلم در ایران به نام دو قورت و نیم ارائه شد؛ ولی از آنجاییکه در خارج از کشور این اصطلاح معادل ندارد و شاید برایشان قابل فهم نباشد با نام یک دوربین ضداجتماعی مخفی آن را ارائه داده ام که البته تاکیدی هم بر این است که این فیلم یک مستند کوتاه با دوربین مخفی است و ممکن است به واسطه همین مخفی بودن ضعف هایی نیز داشته باشد زیرا دوربین حرفه ای نیست. در این فیلم به دلیل موقعیت ناگهانی و به طور مخفیانه یک سوژه تبدیل به مفهوم شده است.

 شرکت در جشنواره های خارجی چه تجربه هایی برای شما داشته اشت؟
در مجموع اینکه فیلم ها و عکس های من در جشنواره های خارجی پذیرفته می شود و در جشنواره های داخلی نه همیشه این سوال را برای من دارد که اشکال از من است یا از انتخاب کننده ها ؟ شرکت دادن این فیلم در جشنواره های خارجی برای من علاوه بر بحث فنی و تکنیکی یک درس داشت. من در چندین جشنواره خارجی این فیلم را شرکت دادم و پذیرفته نشد و توجیه این بود که منظور از این فیلم چیست چند وقت بعد با پرس و جو متوجه شدم که عنصری مانند صندوق صدقه در ایران وجود دارد و در خیلی از کشورهای جهان هیچ تعریفی از آن وجود ندارد و بنابراین فیلم قابل فهم نیست شاید دلیل اینکه فیلم در ونژوی چین پذیرفته شد این بود که آنجا چنین صندوق هایی هست البته من متوجه شدم در بلاروس نیز چنین چیزی وجود دارد ولی در مجموع این نکته را بدست آوردم که اگر قرار است فیلمی بسازیم که افق دیدمان بیشتر از مرزهایمان باشد باید عناصر و مفاهیمی را انتخاب کنیم که قابل درک باشد و شاید راز موفقیت کیارستمی، جلیلی، پناهی و … همین بوده باشد زیرا مفهومی را ارائه می دادند که جهانی بود و به داخل کشور محدود نمی شد.

۱ دیدگاه

  1. جالبه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.