خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگویی درباره کافه کتاب های اراک به عنوان پدیده هایی نوظهور و معضلات این تلفیق های پر طرفدار/پاتوق های رمانتیک

گفتگویی درباره کافه کتاب های اراک به عنوان پدیده هایی نوظهور و معضلات این تلفیق های پر طرفدار/پاتوق های رمانتیک

شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶   شماره ۷۷۷

***

وقایع استان

مهرداد یاری

***

بی تردید یکی از فانتزی های دوستداران کتاب این است که می توانستند در جایی به آرامی، دنجی و نوستالژیکی آن خانه های حیاط دار قدیمی که وسط شان یک حوض آبی بود و چند ماهی قرمز و در حالی که فواره های کوچک شان آوای شرشر آب را در گوش انسان می نواختند، می نشستند و کتاب می خوانند،چای یا قهوه ای می نوشیدند و به دور از تمام هیاهوی جهان به اعماق تفکرات خود فرو می رفتند و… . اما با وجود این خانه های آپارتمانی کوچک و تنگ که شست پای آدم فرو می رود در چشم افکارش، دیگر این فانتزی ها رویا شده است.به ویژه وقتی که طول و عـرض حیاط را نسبت بـه اندازه مـاشین مان حسـاب می کنیم دیگر معلوم است جایی برای حوض آبی و ماهی قرمز و درخت و باغچه نمی ماند.این احساس نیاز باعث شد اهالی کتاب دست به نوآوری بزنند تا به نیاز روحی و فکری شان در جامعه مدرن پاسخ گویند.کافه کتاب ها حاصل افکار کتاب فروشی ها، انجمن ها و بنگاه های مرتبط با کتاب در کشورهای پیشرفته جهان هستند و با این هدف ساخته شدند که اهالی کتاب و صاحبان تفکر در مکانی واحد هم از وجود کتاب ها و مصاحبت با همفکران خود بهره ببرند و هم از فضایی دلخواه و هم از امکانات پذیرایی یک کافه استفاده کنند.البته عده ای بر این عقیده اند چون نام کافه در ابتدای این تلفیق آمده است پس اولویت کاری و فضایی باید با کافه باشد نه اینکه کافه کتاب بشود کتابخانه ای که قهوه و چای هم سرو می کند. در ایران اما،به همت نشر روشنفکران و مطالعات زنان در سال ۱۳۸۰ اولین کافه کتاب ایران با نام (پاتوق فرهنگی تهران)، با شعار «کتاب با یک فنجان چای» و با مدیریت شهلا لاهیجی نویسنده و مترجم و نام آشنای کشور پایه گذاری شد. از آنجایی که کافه کتاب ها طرفداران زیادی پیدا کردند بـه سرعت بر تعداد آن ها نیز اضافه شد اما از همان سال ها فعالیت کافه کتاب ها از طرف اداره اماکن و به دلیل تداخل شغلی غیرمجاز اعلام شد و با همه آن ها برخورد صورت گرفت. روزنانه اعتماد در سرمقاله خود چنین نوشت: با وجود تداخلات شغلی حرفه ای و بیشمار در تهران که کسی مسئولیت آن ها را بر عهده نمی گیرد این نمی تواند دلیل برخورد با کافه کتاب ها باشد.جالب است بدانید اوج این برخوردها زمانی بود که وزارت ارشاد کافه کتاب منصوب به خود را بازگشایی کرد. امروزه حساسیت بر فعالیت کافه کتاب ها کم شده است اما این پدیده های نوظهور همچنان گاها مورد تشر و تذکر قرار می گیرند. در استان مرکزی اما اولین کافه کتاب در سال ۱۳۸۹ و با نام کافه کتاب پرچین در اراک راه اندازی شد. به همین بهانه ما نیز به سراغ عوامل این کافه کتاب رفته ایم که هم اکنون با نام کافه کتاب آیه و با مدیریت سید احمد سیدی در حال فعالیت است.

در مورد کافه کتاب از ابتدا تا به امروز بگویید.
اولین بار ایده کافه کتاب را یکی از دوستان مان به نام علی جانباز ارائه دادند و اولین کافه کتاب استان را راه انداختند. در ادامه آقای جانباز کنار رفتند. بنده نیز از سال ۹۲ به مجموعه اضافه شدم و کار را در دست گرفتم. تا کنون سه بار اسباب کشی کرده ایــم و الان هم که می بینید تازه وسایل مان را چیده ایم و بخش کافه مان هنوز راه اندازی نشده است.البته همان طور که می بینید برای ما بخش کتاب در اولویت است و تعداد کتاب ها بسیار زیاد هستند.کــافه کتاب داری از آن دستــه شغل هایی است که هـر کس دوست دارد به آن بپردازد، بــا کلاس بــه نظر می آید و پـر آرامش اما بیش از همه این مشکلات و موانع هستند که به چشم ما می آیند.

چه مشکلات و موانعی وجود دارد که شما را تا این حد درگیر کرده است؟
ما امروزه تنها به خاطر عشقی که به کتاب داریم اینجا هستیم وگرنه به نسبت سرمایه ای که اینجا خوابیده است درآمد نداریم. مشکل بزرگ ما و تمام کتابفروش ها در این است که اداره ارشاد در جایگاه خود قرار نمی گیرد و با ما همکاری ندارد. مثال بارزش برگزار کردن گاه و بی گاه همین نمایشگاه های کتاب است که همه هم با تخفیف های بسیار زیاد همراه هستند ۳۰ درصد،۴۰ درصد و ۵۰ درصد و همچنین وجود دکه های فروش کتاب های دسته دوم. این ها طرفداران کتاب را از کتابفروشی ها دور می کنند در حالی که این کار دائمی ماست و آن ها موقت اند.توقع خریدار را برای گرفتن تخفیف بالا می برند و از آن بدتر اینکه با ارائه کتاب های بد مردم را از کتاب زده می کنند.

مگر کتاب بد هم داریم؟
بله،کتاب ها به سه شکل بد محسوب می شوند. وقتی که عوامل گردآورنده کتاب ضعیف باشند مثل ناشر،نویسنده،ویراستار،مترجم و … که این دسته را در نمایشگاه ها بیشتر می بینیم.یک زمانی می بینیم طرف رفته کتاب را عینا کپی کرده و با قیمت اصلی می فروشد و جنس کاغذش هم پایین است.از همه مهم تر اینکه کتاب ها ممنوعه یا بدون مجوز باشند.این دو شکل آخر ویژه دکه ها هستند.هیچ نظارتی بر آن ها نیز نیست اما ما همواره زیر ذره بین هستیم.
همگی می دانیم کتاب گران شده و همین باعث بی میلی مردم در این سال ها نسبت به کتاب شده است.رفع این مانع هم به حمایت دولتی نیاز دارد.اما کو حمایت؟ طبق قانون کارهای هنری شامل مالیات نمی شود اما ما برای بخش هنری مان کلی مالیات می دهیم.همه جا برای اهل هنر و کتاب خط ویژه وجود دارد اما برای گرفتن یک وام ساده ما هم مثل بقیه در نوبت می مانیم که آیا بشود آیا نشود.در بسیاری از کشورها به کتاب یارانه تعلق می گیرد اما در کشور ما این گونه نیست.از همه مهم تر اینکه روند اخذ مجوز بسیار سخت و زمان بر است و بسیاری مشکل دیگر که همه و همه بر می گردد به وزارت ارشاد و اداره آن در استان.

با این اوضاع،اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تا چه اندازه می تواند به شما کمک کند؟
بسیار، اداره ارشاد برای انجام طرح ها و برنامه هایش می رود با افرادی خارج از استان قرارداد می بندد.طرف از قم،تهران یا هر جای دیگری می آید و کارش را می کند و می رود.در حالی که ما هم هستیم و با اینکه ما ایده های بهتری داریم اما متاسفانه به چشم همکار دیده نمی شویم.این گونه هم سرمایه استان از آن خارج نمی شود و هم کار ما رونق بیشتری می گیرد. اداره ارشاد حتـی میان ما و سایر ادارات نیز واسطه نمی شود که مثلا ما کارهای هنری آن ها را انجام دهیم یا نمایشگاه برگزار کنیم. یکبار نشده اداره ارشاد ما را بخواهد و با ما مشورتی کند مثلا درمورد همین نمایشگاه های کتاب که بازار ما را خوابانده اند. اداره ارشاد طرح های وزارت ارشاد را هم نادیده می گیرد.در زمان اجرا شدن طرح تابستانه که ۲۰ درصد تخفیف را شامل حال کتاب ها می کرد. اداره ارشاد با بـرگـزاری نمـایشگاهی که ۵۰ درصد تخفیف ارائه می کرد طرح وزارت ارشاد را بی اثر کرد. اگر بگویم مسئولین اداره ما را اصلا نمی شناسند گزاف نگفته ام. البته این بین از صدا و سیمای استان و کارخانه ماشین سازی به علت همکاری بسیار خوب شان قدردانی می کنیم.

در میان صحبت های تان درمورد روند سخت و زمان بر اخذ مجوز حرف زدید خب وقتی ما شرابط نامطلوبی در امر مطالعه داریم چرا مجوز گرفتن باید سخت باشد؟
متاسفانه باید بگویم اساسا در ایران به کافه کتاب ها مجوز داده نمی شود و ما نیز این سال ها هر چه تلاش کردیم به جایی نرسیدیم.

واقعا؟
بله واقعا.

این تلفیق به حدی رمانتیک،فانتزی و سالم است که طرفداران زیادی دارد دلیل مجوز ندادن به کافه کتاب ها چیست؟
بله درست است اما متاسفانه به کافه هایی که در یک زیر زمین بوده،پر از دود هستند و دختر و پسرهایی با ظاهر نامناسب،روابط نامشخص،جلسات غیر معمول و …وجود دارد مجوز داده می شود یا اصلا به قلیانی ها مجوز می دهند اما به ما نه.دلیل شــان هم به طور رسمی این است که بین شغـل ها و صنوف تداخل ایجاد می شود اما به طور غیر رسمی وجود کافه را در کنار کتاب نمی پذیرند در حالی که کافه های ما بسیار سالم تر و مدیریت شده هستند. در کل نه کتابفروشی ها ما را می پذیرند نــه صنف قنادی ها.

پس به عبارتی شما فرزند نامشروع کتابفروشی ها و کافه ها محسوب می شوید؟
خنده.بله همین طور است اتفافا همین تیتر خوبی هم می شود.

 حال با این اوضاع می خواهید باز هم ادامه دهید؟
فعلا که تازه اسباب کشی کرده ایم و بخش کافه هنوز راه نیافتاده اما خب ما به گونه ای پرچمدار این کار در اراک هستیم و دل مان می خواهد همین روند را ادامه دهیم اما به محض راه اندازی کافه تذکرات اداره ارشاد شروع می شود. از طرفی فروش کتاب را از ما گرفته اند از سمتی نیز می گویند کافه را تعطیل کنید.این یک تراژدی است که ما بعد از سال ها بخواهیم باز به حالت سنتی کتابفروشی ها برگردیم اساسا ما تلاش کرده ایم که خلاق و پیشرو باشیم و راه تازه ای را شروع کنیم همین هم شد و می بینید کافه کتاب طرفداران بسیاری دارد.اما خب خواست ما برای مسئولین مهم نیست و خشک برخورد می کنند.واضح تر این است که قانونی کار کردن را برای مان سخت و پرهزینه کرده اند در حالی که خیلی ها غیرقانونی کار می کنند و می بینید بدون دردسر هستند و پر درآمدتر از ما.

پس شما بسیار جان سخت هستید که همچنان در این راه گام بر می دارید؟
خنده.واقعا فقط عشق به کتاب است که جوان ۲۷ ساله ای مثل من که دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق جـزا و جرم شناسی هستم را در این راه نگه می دارد. شمــا در این کــار بـه گونه ای با آدم حسابی های شهر در ارتباط هستید به همین خاطر آرامش دارید و در برابر استرس ها و هیاهوی دنیای بیرون شغلی ضربه گیر است.هر گاه می بینیم کسی یا کسـانی از بودن در این فضا حس خوبی دارند و حال شان جا می آید چنان انرژی می گیریم که به ادامه کار مصمم می شویم اما بر اساس آنچه که گفتم و هر آنچه که گفته نشد ما تنها و مظلوم مانده ایم.
***
از خیابان عباس آباد توی کوچه عمار که بروید کنار پارکینگ مجتمع گلستان قطعا کافه کتاب آیه را خواهید دید.
امروزه بعد از گذشت تقریبا ۲ دهه از ظهور کافه کتاب ها در ایران به علت حسابی که در خدمت به فرهنگ و کتاب پس داده اند،می شود گفت اکثر مسئولین نیز درمورد این مکان های فرهنگی خوش اتمسفر نظر مثبتی پیدا کرده اند به گونه ای که محمد سلگی مدیر دفتر اداره کتاب، فرهنگ و ارشاد اسلامی که به تازگی سرپرست معاونت فرهنگی وزارت ارشاد نیز شده است در این باره می گوید: مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها در صورت ارائه تقاضا برای کافه کتاب ها،آن ها را به ستاد مرکزی معاونت فرهنگی ارجاع دهند تا درمورد مجوزشان تصمیم گیری شود.
به راستی وقتی که جامعه به سمت و سویی سوق می خورد در واقع درمورد آن اعلام نیاز کرده است پس مسئولین برای رفاه حال مردم باید در تامین آن بکوشند.گذشته از تمام این سخن ها باید به کافه کتاب دارهای اراکی دست مریزاد گفت که تا به امروز پای کارشان ایستاده و به مردم این شهـر خدمت کرده اند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.