خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش پژوهشی «وقایع استان» از پدیده نوظهور «زوال شهری» در بخش مرکزی شهر اراک/ضد شهرنشینی

گزارش پژوهشی «وقایع استان» از پدیده نوظهور «زوال شهری» در بخش مرکزی شهر اراک/ضد شهرنشینی

چهارشنبه ۱۵ شهریور ۹۶   شماره ۶۷۴

***

وقایع استان

علی امیدی

***

«زوال شهری» که پدیده ای جدید در هسته های مرکزی شهرهاست در سال های اخیر با پیامدهای اجتماعی و کالبدهای خاصی همراه می باشد که در بخش مرکزی اراک نیز نمود یافته است. واژه «زوال شهری» نه تنها برای عوام، بلکه حتی برای بسیاری از پژوهشگران شهری و مسئولان واژه ای ناآشناست. در حالیکه باید از آن ترسید و از ابتلای به آن جلوگیری کرد. باید پذیرفت که امروزه شهرها علاوه بر گسترش فیزیکی که یکی از فراگیرترین، ملموس ترین و نافذترین فرایندهای جغرافیایی است، با فرایند دیگری تحت عنوان ضد شهرنشینی و زوال بخش مرکزی شهر مواجه شده که مفهومی تازه در ادبیات شهری می باشد. ناحیه رو به زوال ناحیه ای است که هم جوار یا حتی پیرامون مرکزی شهر بوده و جایی که نیازمند توسعه دوباره بوده و ساختمان های آن در بدترین شرایط و از نظر ظاهری رو به زوال است. زوال شهری فرایندی اجتماعی می باشد که در اثر ان یک شهر یا بخشی از شهر ترمیم نمی شود و با کاهش و تغییر جمعیت، تجدید ساختار اقتصادی، سطح بالای عدم اشتغال محلی، خانواده های جدا از یکدیگر، نبود سرمایه گذاری های متهورانه، جنایت و … همراه خواهد بود. رایج ترین معیار برای سنجش زوال شهری، کاهش تدریجی جمعیت شهری و روند منفی رشد جمعیت شهر است، به گونه ای که میزان مهاجرت به خارج از شهر افزایش یابد و در واقع شهر رو به زوال و اضمحلال برود و در سراشیبی سقوط قرار گیرد. در گزارش پژوهشی پیش رو به بــررسی ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و تغییرات ساکنین بخش مرکزی اراک طی یک دهه اخیر می پردازیم و در ادامه پی خواهیم برد که گسترش پیرامونی شهر و بی توجهی به بخش مرکزی شهرها باعث خروج ساکنین بومی و جایگزینی آنها به وسیله گروه های فقیر اجتماعی شده که نتیجه آن فرسودگی و زوال در بخش های مرکزی است. این وضعیت با تئوری پالایش و چرخه زندگی در تحلیل ویژگی های زوال مناطق مرکزی شهر اراک قابل اثبـــات و دارای مصداق های بی شماری است.
***
در پژوهشی که نتایج آن را خواهید خواند، از راهبرد قیاسی، روش تحلیلی و همبستگی در محدوده مطالعاتی بافت قدیمی بخش مرکزی شهر اراک با جامعه نمونه ای که با استفاده از فرمول تعیین حجم کوکران، تعداد ۳۵۰ نفر از ساکنین با سطح اطمینان ۹۵ درصد و بصورت تصادفی انتخاب شده، استفاده گردیده است.
محدوده مورد بررسی، در هسته مرکزی شهر اراک واقع است که ۶۲ هکتار مساحت و ۱۴۳۶۱ نفر جمعیت در سال ۱۳۸۵، به عنوان بافت فرسوده بخش مرکزی، قلمداد می شود. به لحاظ موقعیت نسبی، این محدوده در شمال بافت تاریخی واقع شده و بــا خیابان های ادبجو، جواد الائمه، شهید ثامنی، دانشگاه، سلمان فارسی، میدان امام خمینی و دروازه شهرجرد محدود می گردد و منطق بر محله های قدیمی باغ نظام لشکر و محله درویش ها است که یکی از قدیمی ترین محله های شهر اراک به شمار می روند. به لحاظ تاریخی، آغاز شکل گیری محدوده، به سال های بعد از ۱۲۹۰ ه.ق (۱۲۵۲ ه.ش) می رسد که در پی اقدامات عمرانی میرزا حسنخان (برادر امیرکبیر) شهر از درون کالبد شطرنجی اولیه خارج شده و ساخت و سازهای جدید در حاشیه شمالی آن آغاز می گردد.

 یافته های پژوهش
متغیرهای کالبدی
– دانه بندی قطعات
در محدوده مطالعاتی از ۳۹۳۴ پلاک موجود، تعداد ۳۵۴۷ پلاک، کمتر از ۲۰۰مترمربع مساحت دارند. از طرف دیگر پلاک های ریزدانه مساحتی بالغ بر ۳۱۹۸۲۵ مترمربع، معادل ۷۰ درصد کل قطعات را به خود اختصاص داده اند (طرح محیط پایدار ۱۳۸۶، ۱۰۵).
– معابر و دسترسی
براساس معیار نفوذناپذیری، ۳۰ درصد از بلوک های محدوده نفوذناپذیر قلمداد می شوند. علاوه بر این عوامل، مشکل عدم وجود سلسله مراتب دسترسی به خصوص در معابر شمالی- جنوبی محدوده و عدم ارتباط مطلوب در معابر شبه ارگانیک بخش غربی بافت های قدیمی شهر از جمله مسائل محدوده بشمار می رود (طرح محیط پایدار ۱۳۸۶، ۱۰۶).
– پایداری و ناپایداری ابنیه
براساس معیار کیفیت و ناپایداری ابنیه، ۹۷ درصد از ساختمان ها، با آجر و آهن ساخته شده اند. به لحاظ کیفیت بنا، حدود ۶۰ درصد ساختمان ها دارای کیفیت تخریبی و ۲۵ درصد نیز دارای کیفیت مرمتی بوده اند. به عبارتی ۸۵ درصد بناهای موجود در گروه ساختمانی غیر قابل نگهداری قرار می گیرند که به معنای ناپایداری شدید ابنیه می باشد(طرح محیط پایدار ۱۳۸۶، ۱۰۶).
– نسبت جنسی
محدوده دارای نسبت بالاتری از سکونت مردان (۱۰۹٫۴ درصد) به زنان در مقایسه با شهر و کل کشور است. این موضوع نشان دهنده سکونت شمار بیشتری از مهاجران مرد در محدوده می باشد.

 متغیرهای اجتماعی-اقتصادی
 الف)تحلیل ویژگی های جمعیتی
– تغییرات جمعیت
بر مبنای سرشماری ۱۳۷۵، محدوده بخش مرکزی دارای جمعیتی معادل ۱۶۰۹۵ نفر بوده است که این میزان، معدل ۴/۲۲ درصد از جمعیت کل شهر اراک می باشد. در سال ۱۳۸۵ این محدوده با دارا بودن ۱۴۳۶۱ نفر، با کاهش ۱۷۳۳ نفری جمعیت مواجه بوده است و نرخ رشد -۱/۱۳ محدوده در مقابل نرخ رشد ۱/۸ کل شهر، حاکی از جمعیت گریزی شتابان و کاهش تمایل برای سکونت در محدوده می باشد. این در حالی است که با احتساب نرخ رشد شهر، جمعیت محدوده می بایست به ۱۹۲۳۸ نفر افزایش می یافت. لازم به ذکر است که طی این دوره ۶۵۱۶۰ نفر به جمعیت شهر اراک اضافه شده و شهر با روند صعودی جمعیت مواجه بوده است.
– بعد خانوار
طی سرشماری ۱۳۷۵-۸۵ بعد خانوار در سطح شهر از ۴/۵۱ به ۳/۶۷ نفر رسیده و در محدوده بافت فرسوده، بعد خانوار از ۴/۱۷ به ۳/۳۸ نفر نزول یافته است. در حالت کلی، کاهش ابعاد خانوار طی سال ها به عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیطی بستگی دارد. تغییرات بعد خانوار محدوده را می توان ناشی از کاهش شمار موالید در سطح کشور، استان، شهر و محدوده و همچنین ورود مهاجران یک و دو نفره دانست (۴٫۶ درصد، خانوار گروهی).
– تراکم ناخالص جمعیت
تراکم ناخالص جمعیت محدوده بخش مرکزی معادل ۲۳۱ نفر در هکتار می باشد که این رقم برای کل شهر ۸۹٫۳ نفر در هکتار است.
– ساختار و گروه های سنی ساکنین
مقایسه ساختار سنی در سال های ۷۵ و ۱۳۸۵ نشان می دهد که جمعیت محدوده مورد مطالعه، در حال گذار از جوانی به میانسالی و کهنسالی می باشد. در سال ۱۳۷۵ جمعیت زیر ۱۴ سال معادل ۳۳/۸ درصد جمعیت محدوده بافت را شامل می شدند که این رقم در سال ۸۵ به ۱۹ درصد نزول یافته (در کل شهر ۲۱/۹ درصد) و در مقابل سهم گروه های سنی ۱۵ تا ۶۵ سال و بالای ۶۵ سال افزایش داشته است. همچنین جمعیت بالای ۶۵ سال محدوده (۸/۵۶ درصد) در مقایسه با کل شهر (۴/۸ درصد) بیشتر است که می توان این روند را دال در پیری جمعیت محدوده، مهاجرت به بیرون جمعیت جوان، کاهش زاد و ولد و گذار جمعیتی است. همچنین نتایج بررسی میدانی نشان می دهد که ۱۴ درصد سرپرستان خانوار بین ۲۰ تا ۳۰ سال، ۲۷ درصد بین ۳۰ تا ۴۵ سال، ۳۹ درصد بین ۴۵ تا ۶۵ سال و ۲۰ درصد نیز بیش از ۶۵ سال سن دارند.
 ب)ویژگی های اجتماعی و اقتصادی خانوار
– سطح سواد و تحصیلات
بررسی میزان باسوادی در بین زنان و مردان در محدوده، شکاف جنسیتی سواد، طی سال های ۷۵ و ۸۵ را نشان می دهد. میزان با سوادی محدوده طی این دهه از ۸۳/۲ درصد به ۹۲/۷ درصد افزایش داشته است، اما به لحاظ جنسی در بین زنان با سوادی نه تنها روند صعودی نیافته بلکه از ۷۷/۹ درصد به ۶۹/۳ درصد با کاهش نیز مواجه بوده است. نتایج یافته ها علت این کاهش را در عدم تمایل به سکونت، افزایش درصد افراد کهنسال و ورود مهاجران بی ســـــواد می داند.
بر مبنای نتایج بررسی میدانی، بیش از ۶۰ درصد زنان و مردان محدوده به لحاظ تحصیلات بی سواد، ابتدایی و راهنمایی هستند. در مجموع زنان محدوده نسبت به مردان از سطح سواد پایین تری قرار داشته و در مقطع کارشناسی ارشد، هیچ زنی وجود ندارد. بیشترین فراوانی مقطع تحصیلی زنان در مقطع ابتدایی و راهنمایی و برای مردان، مقاطع راهنمایی و دبیرستان می باشد.
– روند جا به جایی جمعیت
یکی از شاخص های مهم جمعیت، مهاجرت است. طی سال های ۱۳۷۵-۸۵ تعداد ۲۳۳۶ نفر مهاجر به محدوده بافت وارد شده اند که ۱۶/۳ درصد از جمعیت محدوده را شامل می شوند. در این بین مهاجران مرد ۱۶۸۶ نفر (۷۶/۵ درصد کــل مهاران وارد شـــده) می باشند. علت این امر در نزدیکی به بخش بازار و تجارت شهر و مهیا بودن زمینه فعالیت و اشتغال افراد جوان و غالبا مجرد می باشد.
مطالعه وضعیت ساکنین محدوده براساس محل تولد آنها نشان می دهد که تنها ۶۰ درصد متولد همین محدوده هستند. همچنین مقایسه کسانیکه محل تولد آن شهر دیگر و یا آبادی دیگری بوده در سطح محدوده و شهر نشان می دهد که درصد مهاجران شهری با ۱۱/۱۵ درصد و مهاجران روستایی ۲۵/۳۴ درصد می باشند که در مقایسه با مهاجران روستایی کل شهر ۲۳/۹ درصد از درصد بیشتری برخوردار است. این امر حاکی از جذابیت بالای محدوده برای مهاجران روستایی است.
نتایج بررسی میدانی نشان می دهد که ۲۲/۲ درصد ساکنین محدوده در کمتر از ۱۰ سال گذشته به این محدوده وارد شده اند که از این تعداد بیش از ۳۵ درصد آنها در کمتر از ۵ سال گذشته بوده است. همچنین سهم خانوارها با سکونت بین ۱۰ تا ۲۰ سال، ۲۳/۱ درصد می باشد. بر این مبنا می توان گفت که بیش از ۴۵/۳ درصد از ساکنین طی ۲۰ سال گذشته وارد محدوده شده اند که حاکی از تغییرات گروه های اجتماعی در بخش مرکزی شهر می باشد.
– وضعیت شغلی و میزان درآمد ساکنین
براس آمارهای ۱۳۸۵، تعداد ۵۴۳۷ نفر، معادل ۷۲٫۹ درصد مردان در رده سنی ۱۵-۶۵ سال قرار دارند که به عنوان جمعیت فعال قلمداد می شوند. با توجه به اینکه از کل جمعیت فعال مرد محدوده تنها ۳۱۴۳ نفر شاغل می باشند، بنابراین نسبت اشتغال، ۵۷٫۴ درصد خواهد بود. همچنین بار تکفل ناخالص در محدو.ده معادل ۳/۸ درصد می باشد که در مقایسه با شهر (۳/۶ درصد) و کل کشور (۳/۵ درصد) رقم بالایی است که نشان دهنده وضعیت نامناسب اشتغال و بالا بودن ضریب سرباری در محدوده می باشد. بررسی میدانی نشان می دهد که ۶۲/۵ درصد سرپرستان مرد شاغل، ۱۷/۵ درصد بیکار و ۲۰ درصد نیز بازنشسته و از کار افتاده و دارای درآمد بدون کار بوده اند.
 ج) بررسی رابطه بین شاخص های اقتصادی- اجتماعی و کیفیت کالبدی
انسان و فضا رابطه ای انکارناپذیر باهم دارند. انسان توسط فرهنگش بر محیط اثر می گذارد. فرهنگ حالت کلی دارد و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنین را نیز شامل می شود. در واقع ویزگی های اجتماعی ساکنان محلات مسکونی مرکز شهرها، تا حد زیادی بیانگر کیفیت زندگی و محیط مسکونی محلات می باشد. هدف این بخش از مقاله، بررسی رابطه شاخص های اقتصادی- اجتماعی و زوال کالبدی است که عبارتند از:
۱) رابطه بین میزان درآمد سرپرست خانوار و کیفیت ابنیه
در بررسی این متغیر، فرض براین است که با بالارفتن درآمد و اقتصاد سرپرست خانوار، واحدهای مسکونی از کیفیت بالاتری برخوردار خواهند بود و برعکس.
۲) رابطه بین مالکیت مسکن و کیفیت ابنیه
بررسی رابطه بین وضعیت مالکیت مسکن سرپرست خانوار و کیفیت ابنیه، بر این فرض استوار که در صورت مالکیت خصوصی، واحدهای مسکونی از کیفیت بالاتری نسبت به واحدهای رهنی- اجاره ای و خانه پدری، برخوردار خواهند بود و برعکس.
۳) رابطه بین سن سرپرست خانوار و کیفیت ابنیه
در بررسی این شاخص، این فرض که با بالا رفتن سن سرپرست خانوار، واحدهای مسکونی از کیفیت پایین تری برخوردار خواهند بود و برعکس وجود داشته است.
۴) رابطه بین سطح سواد سرپرست خانوار و کیفیت ابنیه
در بررسی رابطه بین سطح تحصیلات سرپرست خانوار و کیفیت ابنیه، این فرض وجود داشته است که با بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات سرپرست خانوار، واحدهای مسکونی از کیفیت خوبی برخوردار خواهند بود و برعکس.

 جمع بندی و نتیجه گیری
طی چند سال اخیر، تغییرات باز ساختی در الگوهای اقتصادی، تحولات وسیعی را در ساختار فضایی و عملکردی شهرها پدید آورده است که تبعات اقتصادی- اجتماعی چشمگیری در بخش مرکزی شهرها ماحصل این فرایند است. این امر در مقیاس ملی باعث تمرکز زدایی مشاغل و جمعیت رشد فیزیکی شهر، گسترش حومه نشینی و همچنین در مقیاس محله ای و مراکز شهری، کاهش بنیان های اقتصادی، کاهش ظرفیت مالی و شکل گیری جزایر فقر را شکل داده که در این ارتباط و باتوجــه به بررسی های صورت گرفته، محلات قدیمی و پیرامون آن که بخش مرکزی اراک نمونه این وضع است معرف مسائل پیچیده ای در زمینه های اکولوژیک، اقتصادی- اجتماعی، کالبدی و زیست محیطــــی می باشد. نیروها و فرایندهای دگرگون ساز در مرکز شهر اراک با به کارگیری دو تئوری مطرح (پالایش «فیلترینگ» و چرخه زندگی) مورد وارسی و تحلیل قرار گرفت. براین بنیاد، مصداق های عینی تئوری های پالایش در این محدوده، در شکل گیری و رونق بخش های جدید شهر اراک به همراه کم تـــوجهی به بخش های قدیمی، مهاجرت آرام اقشار فرودست اقتصادی و سکونت خانوارهای گروهی، خروج ساکنین بومی، روند جایگزین مهاجران جدیدالورود با مبدا روستایی، فرسودگی و تنزل کیفیت محیطی قابل بیان و استدلال است. همچنین از ویژگی های بارز این محدوده که تاییدی بر تئوری چرخه زندگی است، درون کوچی نیروی جوان تحصیل کرده و جابه جایی از مرکز به بخش های جدید شهر، تنزل شاخص های اقتصادی- اجتماعی در زمینه های پایین بودن نسبت اشتغال در گروه جمعیت فعال مرد، افت درآمدی، کمبود نیروی کار ماهر، بالا بودن بار تکفل، در مقایسه با کل شهر سالمندی شهر، نازل بودن درصد باسوادی و سطح آموزش در مقایسه با شهر و به خصوص تنزل آن طی یک دهه در بین زنان می باشد که تبعات کالبدی آن، افت کیفیت سکونتگاهی (تخریبی بودن بیش از ۸۵ درصد واحدهای مسکونی)، مساکن کهنه و نازل بودن سطح محیط زندگی می باشد که به تبع این شرایط، تمایل به ادامه سکونت در ساکنین اولیه رو به کاستی گذاشته و جا به جایی درون شهری به وقوع پیوسته است. نتیجه این جریان خالی ماندن مساکن قدیمی و جایگرینی آن توسط گروه های جدید است که جرقه های اولیه افت محیطی را فراهم ساخته است.
از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت که تئوری پالایش و چرخه زندگی در بیان و تحلیل ویژگی های زوال مناطق مرکزی شهر اراک قابل اثبات و دارای مصداق های بی شماری است. اما با توجه به پیچیده و چند بعدی بودن مقوله شهر و عوامل دگرگون ساز آن، به کارگیری دید نظام وار در تحلیل سایر نیروهای خارج از حیطه نفوذ مرکز شهر، از ملزومات هر مطالعه ای می باشد.
 منبع: مقاله «زمینه ها و فرآیندهای زوال در بخش مرکزی شهر اراک» منتشر شده در فصلنامه مدیریت شهری دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات/بهار ۹۲/ محمد سلیمانی: عضو هیات علمی گروه جغرافیا دانشگاه خوارزمی تهران/ سیمین تولائی: عضو هیات علمی گروه جغرافیا دانشگاه خوارزمی تهران/ احمد زنگانه: عضو هیات علمی گروه جغرافیا دانشگاه خوارزمی تهران/ حمیدرضا تلخابی: دانش اموخته کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری از دانشگاه خوارزمی تهران

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.