خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش «وقایع استان» به مناسبت سالگرد حمله هوایی رژیم بعثی عراق به اراک در پنجم مرداد ۱۳۶۵/به یاد آن روز سیاه

گزارش «وقایع استان» به مناسبت سالگرد حمله هوایی رژیم بعثی عراق به اراک در پنجم مرداد ۱۳۶۵/به یاد آن روز سیاه

پنجشنبه ۵ مرداد ۹۶   شماره ۶۳۹

وقایع استان: هوا گرم بود نه به گرمی مرداد این سال ها؛ ولی گرم بود؛ از شب قبل به هندوانه ای که بابا خریده بود و گوشه حیاط در نقطه ای سایه گیر گذاشته بود فکر می کردم. شب ها اجازه خوردن نداشتم، مامان می گفت: «سیل میاد تو جات اگه بخوری» و من از این جمله متنفر بودم. برادر کوچکم هنوز چهار دست و پا راه می رفت. بابا صبح زود رفته بود کارخانه؛ مامان داشت کهنه ها را توی حیاط می شست و چند دقیقه یکبار شلنگ را که از سه پایه فلزی بیرون می افتاد را دوباره سر جایش می گذاشت و زیر لب چیزهایی می گفت، از پشت پنجره به آستین های بالا زده و لبه دامن خیسش نگاه می کردم اما تمام حواسم به هندوانه ای بود که نصفی از آن قاچ خورده بود. یادم هست شیشه های خانه شروع به لرزیدن کردند مامان همانطور از جایش بلند شد و سرش را به سمت آسمان که صدای شبیه رعد و برق از آن می آمد بالا برد. دست های خیسش را روی سرش زد و به طرف خانه آمد داد زد: « بیا اینور از جلو شیشه ها. لعنتی ها شروع کردن باز». صدای آژیر بلند شده بود. احساس می کردم باید حتما به دستشویی بروم؛ ولی مامان چادرش را روی سرش انداخته و همانطور که برادرم را محکم بغل کرده بود دست من را کشید که «دِ بیا». همسایه ها توی کوچه بودند، پیرمرد همسایه با عصای قهوه ایش که سرش شبیه مار بود به آسمان اشاره می کرد و می گفت: « هشتا بودن اونوری رفتن» و ردی از دود سفید از آسمان را نشان داد…اکبر آقا بقال سرکوچه گفت: «شیش تا بودن، اینقدر پایین بودن که من کلاه خلبان رو دیدم»… صدای ضدهوایی ها و بعد چند صدای غرش بلند آمد. مامان مرا به جلو هل می داد و برادرم بلندتر جیغ می زد.. توی سنگر تاریک بود. همه بچه ها بودند به غیر از مینا که رفته بود خانه مادربزرگش. تاریک بود. هر کسی تو می آمد چیزی می گفت: «رفتن سمت کارخونه ها»، «می گن آلومینیوم رو زدن»، « عراق داره کارخونه ها رو میزنه»… مامان زیرلب ذکر می گفت، تنها لامپ سنگر که روشن شد صدای آژیر افتاد و وضعیت سفید شد. بیرون شلوغ بود یک عده روی سرشان می زدند و به سمت خیابان می رفتند. اکرم خانم زن همسایه روی سینه اش می کوبید، گفت: «بدبخت شدیم خواهر کارخونه رو زدن.» مامان بلند گفت: «یا ابالفضل» . دست مرا ول کرد و دنبال زن همسایه راه افتاد. من هم زود رفتم خانه خوشحال بودم که مامان شلوار خیسم را ندیده است. آن روز زن همان پیرمرد عصا ماری آمد دنبالم و مرا ناهار به خانه شان برد. مامان تا شب نیامد. من گریه می کردم و همسایه ها خیلی مهربان بودند. مامان تمام روز را در میان جنازه ها و مجروح ها به دنبال بابا گشته بود. تمام شهر پر از سیاهی و عزا شده بود. پسر اکرم خانم را دیده بودند ولی بابا را نه. بعدها بابا هر بار به مرداد می رسد و به این روز از تابستان از بمباران هوایی کارخانه شان می گوید و اینکه چطور دوستانش به چشم زدنی از بین رفتند و اینکه اگر برای گرفتن داروهای برادرم از کارگاه بیرون نرفته بود سرنوشتی جز آنچه آن ها داشتند، نداشت. او آن روز به سرعت به کارخانه برگشته بود و برای کمک با جنازه ها به بیمارستان رفته بود.
در بحبوحه جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که دشمن با رویکرد فلج کردن اقتصادی ایران و از بین بردن نقاط استراتژیک صنعتی به ویژه صنایعی که در ساخت تجهیزات نظامی موثر بود، شروع به بمباران مناطق صنعتی کرد. شهر اراک بعنوان یکی از شهرهای صنعتی ایران به دلیل وجود کارخانه هایی چون آلومینیوم ، ماشین سازی و… یکی از هدف های دشمن بود که در روز پنجم مرداد ۶۵ مورد حمله بمب های خوشه ای دشمن قرار گرفت که باعث نابودی بسیاری از تجهیزات صنعتی و شهادت تعداد زیادی از کارگران و پرسنل کارخانه ها شد. کارگران شیفت صبح کارخانه هایی که هر کدام وقتی صبح از خانه بیرون آمده بودند فکر نمی کردند که دیگر به خانه برنخواهند گشت. خاطره های بسیاری از آن روز نقل می شود. محمدی بازنشسته کارخانه آلومینیوم می گوید: ساعت از نه گذشته بود که صدای آژیر قرمز در کارخانه پیچید. در این مواقع همه نمی توانستند دستگاه ها را خاموش کنند خیلی ها سر کارشان می ماندند.
وی ادامه داد: چند کارخانه مهم در امتداد یکدیگر هدف هواپیماهای جنگی عراق شد، خیلی از همکارانم در محوطه بیرون از کارگاه با شلیک کالیبری شهید شدند.
محمدی می گوید: خیلی از دوستانم در حین کار و پشت دستگاه ها شهید شدند، آن ها برای اینکه چرخ مملکت بچرخد در جبهه های صنعتی بودند. آن وقت ها شمش آلومینیوم یک ماده مهم در تولیدات نظامی بود.
وی ادامه می دهد: شهدای پنجم مرداد اراک خیلی مظلوم بودند شاید هنوز خیلی ها ندادند که چرا قدیمی ترین استادیوم شهرشان نامش شهدای پنجم مرداد است و از واقعه این روز خبر نداشته باشند خصوصا جوان هایی که آن روزها نبودند.
آقای ح که جز امدادگران مردمی در آن زمان بوده است نیز می گوید: همه به سمت کارخانه هجوم آورده بودند و از همه غم انگیزتر و مادرها و زن هایی بودند که پسرها و شوهرانشان در آن شیفت کار می کردند.
وی ادامه می دهد: جنازه ها را با آمبولانس و وانت به سمت بیمارستان ها می بردند بسیاری از جنازه ها سوخته بود و بوی گوشت سوخته و خون می آمد. خیلی از کارگرها که شیفت کاریشان نبود آمده بودند برای کمک به همکارانشان و به دوستان بهت زده شان می گفتند بروید شما خانواده هایتان نگران می شوند.
او ادامه می دهد: روز سختی بود در بیمارستان فقط صدای ضجه می آمد اولین بار نبود که اراک را بمباران می کردند؛ ولی این سنگین ترین حمله تا آن زمان بود.
این شهروند اراکی می گوید: زمستان همان سال نیز باز اراک بمباران شدیدی شد که در آن مناطق مسکونی مورد حمله قرار گرفت و هر سه فرزند خواهر من زیر آوار ماندند و او تا مدت ها دچار بحران روحی بود.
علی صاحبالزمانی عکاس اراکی نیز درباره پنجم مرداد در وبلاگ شخصی خود نوشته است: « امروز کمتر یادی و نشانی از آن ایام می شود؛ ولی برای من که به خاطر حضور در بلندی و محل مشرف به حمله هوایی از ابتدا تا انتهای آن را دیدم هیچگاه رقص های گیج کننده میگ ها و حرکات نمایشی دو به دو موازی آن ها از ذهنم پاک نمی شود. صدای ممتد شلیک پدافند ها و در نهایت دود مهیبی که از بمباران دسته جمعی کارخانه ها بلند شد. صدای پایان ناپذیر آژیر آمبولانسها که تا غروب ادامه داشت و محوطه ورودی بیمارستان ولیعصر که با رنگ قرمزی تزیین شده بود که رفته رفته سیاه وسیاه تر می شد.
منظره وحشتناک و روز داغ و بی روحی بود. حمله بقدری غافل گیر کننده بود که بخوبی بیاد دارم نه آژیری بصدا در آمد و نه حتی برق قطع شد. تا مدتها قصه نحوه شهادتها بود که نقل محافل و مجالس بود و … . اراک بار ها بمباران شد. از اولین بمباران در «محله داوران » تا بمباران های خیابان ملک و کوچه دلگشای راه آهن و خیابان حاجباشی و انتهای فوتبال وحتی سر مزار قبور قدیم … . بمبی که در آرایشگاه سهیلا خیابان ملک افتاد و عمل نکرد و بمبی که در کنار مدرسه شهید اندرزگو افتاد وچه منظره تلخی ساخت . این اواخر پدافند به گونه ای عمل می کرد که همواره یکی از هواپیما ها را می انداخت. روزی مصاحبه با یک خلبان عراقی اسیر شده را پخش می کرد که می گفت: «هرگاه ماموریت اراک به ما داده می شد حسابی وحشت می کردیم چون اراک داخل شدنش آسان ولی بیرون آمدنش مهارت می خواست».
با آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ خورشیدی، شهر اراک همانند سایر شهرهای دیگر مورد حمله رژیم بعث عراق قرار گرفت، طوری که در طی ۸ سال، ۵۷ بار بمباران شد و در این میان ۸۹۵ نفر کشته‌شدند. شدیدترین حمله به شهر در ۵ مرداد ۱۳۶۵ اتفاق افتاد. اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس جمهور وقت) در کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ اوج دفاع، از خاطرات آن روز چنین نقل می‌کند: «عمده‌ترین حملات هوایی امروز عراق، علیه مناطق غیرنظامی در اراک صورت گرفت، به این ترتیب که صبح امروز هواپیماهای عراقی به مناطق کارگری صنعتی اطراف شهرستان اراک حمله کردند؛ که بر اثر آن، شماری از کارگران که مشغول کار بودند به شهادت رسیدند. طی این حمله، شش هواپیمای عراقی در حالی که در ارتفاع پایین پرواز می‌کردند کارخانه واگن سازی پارس، آلومینیوم، کارخانه آذرآب، مراکز آموزش ماشین‌سازی اراک، یک ساختمان اداری و یک منطقه در شهر اراک را در مورد حمله قرار دادند. این تعرض هوایی بیش از ۱۰۰ شهید و بیش از ۵۰۰ مجروح بر جای گذاشت.»
در حمله پنجم مرداد در اراک کارخانه واگن پارس ۴۰ شهید، آلومینیوم ایران ۳۳ شهید و آذرآب ۵ شهید را تقدیم کردند. امروز پنجم مرداد یادآور شهادت جمعی از جهادگران و صنعتگران عرصه کار و تلاش است که از خشم و خصم بعثی ها در امان نماندند.
از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی بالغ بر ۱۲۷ شهر (به علاوه جزایر جنوبی کشور) مورد تهاجم قرار گرفتند در بین این شهرها آبادان با بیش از یک هزار و هفده بار، بیش از همه مورد تهاجم واقع شد که در واقع این تعداد معادل ۲۱ و سه دهم درصد از کل مجموع حملات به کلیه شهرهای کشور است. شهر اهواز با ۳۱۶ بار حمله و شش و شش دهم درصد از کل حملات به شهرها در درجه دوم قرار گرفته و سپس دزفول ۲۴۱ تهاجم یا پنج و یک دهم درصد از کل حملات را تحمل نموده است. برخی دیگر از شهرهای ایران به ترتیب زیر هدف حملات هوایی قرار گرفتند. اراک ۵۷ بار، ارومیه ۷۷ بار، اسلام آباد غرب ۱۱۲ بار، اصفهان ۱۹ بار، اندیمشک ۵۲ بار ، بانه ۷۶ بار، بروجرد ۵۱ بار، بوشهر ۴۲ بار، پاوه ۳۵ بار، پیرانشهر ۷۸ بار، تبریز ۷۶ بار، تهران ۹۲ بار، خرم‌آباد ۱۴۰ بار، خرمشهر ۱۲۸ بار، جزایر مختلف خلیج‌فارس ۱۹۵ بار، مریوان ۱۱۷ بار، همدان ۱۰۹ بار، ایلام ۱۷۷ بار، میاندوآب ۱۰ بار، نهاوند ۴۴ بار و… تعداد شهداء و مجروحین برخی از شهرها بر اثر حملات هوایی به شرح ذیل است:
آبادان ۵۰۷۳ نفر، اراک ۸۹۵ نفر، ارومیه ۱۸۲۷ نفر، اسلام آباد غرب ۱۲۰۳ نفر، اصفهان ۱۶۵۰ نفر، تهران ۲۵۹۷ نفر، خرم‌آباد ۲۳۵۴ نفر، شیراز ۸۵۸ نفر، قم ۱۸۴۱ نفر، کرمانشاه ۶۰۸۰ نفر، گیلان‌غرب ۷۲۵ نفر، مریوان ۱۲۶۹ نفر، مسجد سلیمان ۱۸۰۳ نفر، میانه ۷۶۸ نفر و ایلام ۳۳۳۴ نفر؛ در مجموع ۷۶ هزار و ۸۷۳ نفر در اثر حملات هوایی عراق به شهرهای متخلف به شهادت رسیده و یا مجروح شدند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.