خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش «وقایع استان» به بهانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان/اخم هایش

گزارش «وقایع استان» به بهانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان/اخم هایش

دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶ شماره ۶۰۷
***
وقایع استان
فرشته غلامی
***
ساعت از دو بعد از ظهر گذشته و آفتاب تند و بی تعارف بر صورتم می تابد وگرمای هوا آن‌قدر زیاد است که اغلب سلول‌های بدنم دچار آلزایمر می‌شوند و فراموش می‌کنند نسبت به آن واکنش نشان دهند و کلافه ام می کند این آفتاب داغ و سوزان تابستانی. خستگی کار از یک طرف و روزه بودن در این گرم ترین بهتر است بگوییم داغ ترین- روزهای سال یک طرف دیگر حسابی بی حالم کرده است ، بیش از هرچیز عجله دارم تا به خانه برسم و کمی با باد خنک کولر حال و هوایم عوض شود اما همین حوالی چند قدمی جلوتر از من، پسربچه ای ۸-۹ ساله با لباس های مندرس و موهای ژولیده و با قیافه درهمی که در چهره‌اش خوابیده و شاید چند روزی است که حتی آبی به صورتش نزده است جعبه آدامس در دستش همگام با خانمی به راه افتاده و التماس کنان از او می خواهد تا یک بسته آدامس از او بخرد و اما در کمال تعجب همان خانم او را پس می زند و با داد بلندی که بر سرش زده با بی اعتنایی از کنارش رد می شود.
درست به فاصله کوتاه از جایی که تصویر صورت سیاه کودک با چشمان اشک بارش در ذهنم حک‌شده کودکی دیگر را می بینم که با لباس گشاد و پاره پاره در زیر برق آفتاب در گوشه ای نشسته و جلوی خود ترازویی قرار داده به امید اینکه کسی در همین آفتاب داغ تابستانی هوس کند تا وزن خود را اندازه بگیرد اما دریغ!
به این فکر می کنم که با این چهره های دود گرفته و لباس های پاره چگونه می توان آنها را کودک خطاب کرد اصلا آنها می دانند که کودکی چیست و کودکی کردن را بلدند؟
دیدن کودکان کار، کار چندان سختی نیست و بحث بر سر این کودکان معضلی است که هرروز از سوی یک مسئول شنیده می شود و هر روز آمار و ارقامی را از تعداد این کودکان ارائه می دهند، یک روز می گویند تعدادشان افزایش یافته و روز دیگر از برخورد قهری سازمان ها با این کودکانی که تنها به جرم فقر از کودکی باز مانده اند خبر می دهند. کافی است در شهر فقط سرت را بچرخانی سرچهارراه ها، گوشه خیابان همه جا آنها را می بینی. گاهی بساط پهن کرده اند گاهی شیشه اتومبیل تمیز می کنند و اسفند دود می کنند و… آنهایی که در برق چشمانشان هزاران التماس و تمنا برای فروش جنس هایشان پیداست و تنها آرزویشان هم فقط لحظه ای کودکی کردن است. آنقدر این صحنه تکرار شده است که عابران نه میل دارند فال بخرند و نه باور می‌کنند او گرسنه است.
این روزها شعار حمایت از کودکان کار هم به قدری کلیشه ای شده که شاید دیگر دیدن آنها در خیابان هم غمی بر دل ها ننشاند کودکانی که در خیابان دست فروشی می کنند اگرچه گاهی دل برخی از رهگذران را به ترحم وا می دارند اما بسیاری از افراد هنگامی که بچه های کار التماس می کنند تا چیزی از آنها بخری، به شدت عصبانیت می کنند تا جایی که مجبور می شوی سر آنها داد بکشی و با پرخاش این کودکان سمج را که ظاهرا خم به ابرو نمی آورند و فقط به رویت لبخند می زنند را از خود دور کنی.
اما واقعا این کودکان که مجبورند عنوان کودکان کار و کودکان خیابانی را با خود یدک بکشند با هر پرخاش و دعوایی درخود می شکنند و خرد می شوند، طوری که صدای خرد شدن غرور و شخصیت اجتماعی شان بعدها، زمانی که مثل دیگر بچه های این شهر و آن شهر بزرگ می شوند و می خواهند تشکیل خانواده دهند، شنیده می شود. اگرچه دل نازک بچه های کار همیشه ترک دارد، ترکی که هیچ بندزنی نمی تواند آن را اصلاح کند.
کودکان کار و خیابان که محصول خانواده‌های بی‌بضاعت‌اند پیش از رسیدن به سن قانونی، ناگزیر وارد بازار کار می‌شوند و کار زودرس مانع رشد طبیعی، اجتماعی، روانی و جسمانی آنها می‌شود و به عقیده کارشناسان تا در وضعیت و نحوه حمایت از اقشار کم‌درآمد و خانواده‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست تغییری حاصل نشود معضل کودکان خیابان همچنان وجود خواهد داشت. مشکلاتی مانند مشکلات اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی و مشکلات مربوط به سلامت همه‌جانبه کودکان از مهم‌ترین مشکلات کودکان کار و خیابان به شمار می آیند.
حالا معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفته که ۹۰ درصد این کودکان کار دارای خانواده هستند و بیشتر آنها از روستا یا شهرهای کوچک به کلانشهرها آمده اند.
همین چند روز پیش هم بود که معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان مرکزی از عدم بازنگری آیین نامه هیات وزیران از سال ۱۳۸۴ یاد کرده و این را یکی از مهم ترین خلاء‌های ساماندهی و رسیدگی به امور کودکان کار و خیابانی عنوان و این موضوع را خواسته اغلب استان‌های کشور مطرح کرد.
به گزارش وقایع استان به نقل از ایسنا عبدالکریم یادگاری با بیان اینکه سال گذشته حدود ۵۰ کودک کار و خیابانی در استان شناسایی شده بود، افزود: این آمار امسال به حدود ۱۰۰ نفر رسیده است، البته آمار متغیر است و احتمال افزایش این تعداد نیز وجود دارد که غالب کودکان شناسایی شده مربوط به اراک هستند.
معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان مرکزی ادامه داد: کودکان از طریق موسسه تحت حمایت بهزیستی شناسایی، جذب و توانمند می‌شوند و بابت هر کودک شناسایی شده که تحت حمایت این موسسه قرار می‌گیرد، یارانه پرداخت می‌شود.
یادگاری افزود: کودکان شناسایی شده شامل کودکان کار و خیابانی هستند. کودکان خیابانی کودکانی هستند که سرپرست موثر ندارند به عنوان نمونه سرپرست این کودکان درگیر اعتیاد است و به ناچار به خیابان‌ها پناه می‌آورد، البته بیشتر کودکان شناسایی شده در استان مرکزی را کودکان کار تشکیل می‌دهند و کودکان خیابانی یا بدسرپرست درصد کمی از این کودکان را شامل می‌شود.
وی در خصوص آمار کودکان کار و خیابانی شناسایی شده در استان گفت: آمار در این حوزه قطعا دقیق نیست و تنها شامل کودکان شناسایی شده است. اغلب کودکان کار شناسایی شده افرادی هستند که در چهارراه‌ها و معابر مشغول به کار بوده‌اند و در کنار آن کودکانی هم هستند که در کارگاه‌ها و دیگر محیط‌های کاری مشغول هستند و مورد ظلم واقع می‌شوند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان مرکزی در خصوص خلاء و چالش‌های موجود در بخش حمایت از کودکان کار و خیابانی عنوان کرد: طبق آیین‌نامه هیات وزیران مصوب سال ۱۳۸۴ موضوع رسیدگی به امور این کودکان مشخص شده و شرح وظایف برای ۱۱ دستگاه که باید با بهزیستی در این خصوص همکاری کنند تعیین شده است، اما این آیین‌نامه جوابگوی نیاز امروز نیست و باید مورد بازنگری قرار بگیرد.
مسئولان می گویند کودکان کار یک معضل جدی در کلانشهرهاست اما نمی گویند این معضل توسط چه کسانی قرار است حل شود؟ کمپین راه می اندازند تا به کودکان کار لباس و پول ندهید و فقط غذا دهید. انجمن حمایت از این کودکان راه می اندازد اما هیچ کدام از اینها نتوانسته این گره کور را باز کند. اصلا معلوم نیست که گره کور این معضل به دست چه کسی قرار است باز شود؟ به دست شهرداری، بهزیستی، نهادهای قانونگذار، اداره کار یا هیچ کدام؟
البته شهرداری یا بهزیستی تنها می توانند به وضعیت کودکانی که در خیابان ها هستند رسیدگی کنند. کودکانی که شرایط سخت کاری را به صورت غیرمجاز در کارگاه های صنعتی تحمل می کنند و از دیده ها پنهان هستند نیاز به قوانین دقیق و منسجم برای جلوگیری از کار کودک دارند که فعلا با شرایط اقتصادی نامساعدی که در کشور حاکم هست امری دور از دسترس به نظر می آید.
دیدن کودکانی که در این گرمای سوزان تابستان مشغول کار هستند شاید کلیشه ای باشد اما پشت این تلاششان برای به دست آوردن لقمه نانی چیزهای دیگری نهفته است. ای کاش دیدن این کودکان تلنگری بر ما وارد می کرد و سوالاتی را در ذهنمان به وجود می آورد که این کودکان پس از طی کردن دوره کودکی با چه مشکلاتی قرار است مواجه شوند؟ چه حوادثی در انتظار آنهاست؟
اکنون دل شهر پر است از این کودکان آن هم در همین حوالی ما که شاید هرگز با آنها همکلام نشویم اما باید بدانیم آزارهای روحی و جسمی که بر این کودکان وارد می شود همچنان ادامه دارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.