پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۷۰
ام البنین باقر نژاد
دانشجوی دکتری روان شناسی
ازدواج موفق و داشتن همسر مناسب در عصر حاضر به یکی از دغدغه های خانواده های امروزی تبدیل شده است تا جایی که بسیاری از خانواده ها از ازدواج فرزندان شان هراس دارند؛ آمار بالای طلاق نیز این دغدغه آنها را دو چندان می کند. در این یادداشت برای آشنایی بیشتر با معیارهای یک ازدواج منطقی و موفق توجه شما را به نکات ظریفــی جلب می کنـم. همه زوج ها زندگی مشترک خود را با آرزوهای بزرگ (مانند شاد زیستن و باهم بودن تا پایان عمر) آغاز می کنند، اما خیلی زود می فهمند که انتظارات آن ها دست نیافتنی است و آن چه که با شادی آغاز شد، به زودی به ناامیدی و تنهایی تبدیل می شود و در این حالت بسیاری از زوج ها، خـاتمه دادن بـه ازدواج را انتخاب می کنند و خیـلی زود دوباره چرخه ای مشابه را آغاز می کنند. ازدواج می تواند خوب یا بد باشد. بسیاری از زوج ها متارکه می کنند بدون این که متوجه باشند که همه چیز ممکن است به زودی از وضعیت بدتر به وضعیت بهتر بازگردد. مطالعات نشان دادند که سه مورد از هر چهار زوجی که در معرض طلاق بوده اند ولی تصمیم به ادامه ی رابطه خود گرفته اند، پنج سال بعد از ازدواج خود اظهار رضایت کردند حتی بسیاری از این زوج ها مشکلاتی جدی مانند خیانت، سوء استفاده جسمانی، فقر، اعتیاد داشته اند. هریک از ما تمرکز بسیار اندکی برای شاد کردن شریک زندگی خود داریم در عوض در پی آن هستیم که او ما را شاد کند. همه زوج هایی که برای دریافت کمک به ما مراجعه می کنند ناخشنود و ناکام هستند اما ما بر این باوریم که در عین ناخرسندی و ناکامی، هیچ مشکلی در مغزهای شما وجود ندارد. یک مغز نـاشاد به صورت قـابل تـوجهی می تواند طیف وسیعی از نشانه های روان شناختی از جمله افسردگی، خشم، اضطراب یا درد را ایجاد کند. وقتی ما یک زندکی مشترک توام با نارضایتی را تجربه می کنیم، در اغلب موارد شریک زندگی مان را سرزنش می کنیم و او را در این ناکامی مقصر می دانیم، این سرزنش ها و انتقادها در واقع نارضایتی شما را افزایش می دهد، ما درباره ی مقصر صحبت نمی کنیم، مشکل شما نه تازگی دارد و نه تقصیر شماست، مشکل شما روشی است که برای ارتباط با یکدیگر در زندگی مشترک انتخاب کرده اید. این اساسا همان چیزی است که همه ی زوج های ناراضی را روی سراشیبی بی ثباتی قرار می دهد . آنچه که قصد دارم در این مطلب بیان کنم و به تجربه دریافته ام، چندین اصل است که با داشتن آن شما زوجین می توانید زندگی شادمانه تری را تجربه کنید. توصیه می کنم این مطلب را با همسر خود نیز به اشتراک بگذارید. هفت عادت واقعیتی را بیان می کنم که اولین آن حمایت است در زمانی که شما در نقش حـامی بـرای شریک زندگی تان ظاهر می شوید، چنین حرف هایی به زبان می آورید «عزیزم این قدر به خودت سخت نگیر. تو فقط اشتباه کوچکی انجام داده ای، اجازه بده به هم دیگر فرصت بدهیم و راه حلی پیدا کنیم.»
زوج هایی که در اوقات دشواری حامی یکدیگر هستند، رابطه ای را بنا می کنند که می تواند یک عمر دوام یابد. همیشه به خاطر داشته باشید یکدیگر را دارید.عادت مراقبتی بعدی تشویق است. زمانی که کلماتی ستایش آمیز از این دست می شنوید: «مطمئن باش کارت را عالی انجام دادی» احساس می کنید که شریک زندگی تان مشوق شماست و امید بخش و ترغیب کننده ی یکدیگر خواهید شد. اجازه دهید همسرتان آگاه باشد که شما در هر گام پشت او هستید. زوج هایی که مشوق یکدیگرند، از اعتمادی برخوردارند که به آن ها کمک می کند تا در هر جنبه ای از زندگی شان، موفق شوند. گوش کردن سومین رفتار مراقبتی است از میان همه عادات مراقبتی، گوش کردن رفتاری است که بیش ترین متقاضی را دارد و کمتر از همه ی رفتار های دیگر دیده می شود. اگر بخواهید به یکدیگر کمک کنید تا نیازتان به قدرت تأمین شود، به یکدیگر گوش دهید، بدون آن که درباره آن چه می شنوید، قضاوت و ارزیابی کنید، با دقت به آن چه که همسرتان بیــان می کند گوش دهید و برای درک درست حرف های او، پرسش هایی از این قبیل بپرسید: «می توانی اطلاعات بیشتری به من بدهی تا بدانم چه چیزی را میخواهی بشنوم؟» این احتمال وجود دارد که همیشه با آن چه میشنوید موافق نباشید، اما اگر هر دو احساس کنید که به هم گوش میدهید، به یک دیگر نزدیک تر خواهید شد. چهارمین عادت رفتار مراقبتی، پذیرش است؛ یعنی زمـانی که سرانجام شریک زندگی تان، خود واقعی شما را میبیند. گاهی هم ممکن است خود واقعی ما جنبه و منظری زیبا نداشته باشد و با این حال او باز می گوید: «من تو را به هر حال همین طور که هستی دوست دارم».
ماهیت یک رابطه پذیرش است. شما کمبود های یک دیگر را می پذیرید و اعتماد می کنید که در هر زمان بهترین اقدام را انجام می دهید همه ما زمان هایی واقعی هستیم و ظاهر و باطن یکسانی داریم که در اوج هستیم. درک این ها در دیگری فقط زمانی رخ میدهد که این حقیقت را بپذیرید که هیچ کس کامل نیست و به رابطه ی خود عاملی برای اتصال به یک دیگر اضافه کنید.
پنجمین رفتار خود مراقبتی، اعتماد است. این مورد بسیار با اهمیت است، اعتماد به دیگری هرگز کار آسانی نیست. همه ما در زندگیمان اعتماد به دیگری و شکسته شدن اعتماد، احساس طرد، خیانت و اسیب و رنجش را تجربه کرده ایم. در ازدواج، اعتماد همانند تعهد است. اعتماد، قلب و روح عشق است، به شریک خود نشان دهید که قابل اعتماد هستید، این بهترین راه بــرای کسب اعتماد است. تــا جایی که می توانید بدون شکستن قلب شریک زندگی تان،حقیقت را به یکدیگر بگویید، به هم دیگر بگویید که به هم اعتماد دارید، زیرا بدون این آگاهی، شما تنها هستید. اعتماد باعث یگانگی یک زوج عاشق می شود. رفتار خود مراقبتی دیگری که اغلب فقدان آن در زندگی های مشترک ناکام یاب و ناشاد به چشم می آید، حرمت و احترام است. در داستانی که شما درباره ی زندگی مشترک خود می نویسید، احترام متقابل در رتبه چندم قرار می گیرد؟ درباره عزت نفس بسیار نوشته شده است، اما در اینجا سخن از عزت همسر است. جنبه هایی را که واقعا در یکدیگر قابل احترام می دانید جست و جو کنید و روی آن ها متمرکز شده و بر آن ها تا کید کنید. به همسرتان بگویید که چه قدر برایتان محترم است. اگر شما برای یکدیگر حرمت قائل باشید، همیشه با احترام رفتار خواهید کرد. اگر احترام و عزت را از دست دهید، همه چیز را از دست می دهید.
هفتمین رفتار مراقبتی که بی نهایت اهمیت دارد، تبادل نظر در مورد تفاوت ها است. در بهترین ازدواج ها هم تفاوت ها ظاهر میشوند. وقتی تبادل نظر میکنید چیزی می گیرید وچیزی میدهید،این رشوه دادن نیست. در تبادل نظر، هردو طرف صادقانه میدهند و میگیرند. اگر در بخشی از تبادل،انعطاف وجود نداشته باشد، این رفتار به ثمر نخواهد نشست. احتمالا باید عدم انعطاف پذیری را به مجموعه عادات مهلک اضافه کنید. شاید از ابتدا عامل اصلی مشکل شما عدم انعطاف پذیری باشد و لازم به ذکر است که این آیتم قابل آموزش و یادگیری می باشد.