خانه » پیشنهاد سردبیر » وقایع نگاری ۳ روز اول نمایشگاه کتاب استان مرکزی

وقایع نگاری ۳ روز اول نمایشگاه کتاب استان مرکزی

چهارشنبه ۱۷ آذر ۹۵ شماره ۴۷۷
یوسف نیک فام(نویسنده و پژوهشگر)
به پیشنهاد برخی اهالی قلم قرار شده بود، غرفه ای برای آثار و تألیفات آنان در نهمین نمایشگاه کتاب استان مرکزی اختصاص یابد. پس از موافقت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، دوست فرهیخته و فعال فرهنگی دلسوز مهدی آب برین برای پیگیری چگونگی دریافت غرفه و عرضۀ آثار، پاشنۀ کفش را ورکشید و پیشقدم شد. او یک پای ثابت اقدامات جدی و تأثیرگذار فرهنگی در شهر است. جشنهای رونمایی کتاب، بزرگداشت مشاهیر شهر از او مردی ساخته که یک تنه در جبهۀ فرهنگی همچون رزمنده ای انجام وظیفه می کند. پیش از هر چیز باید برای حضورش کلاه از سر برداشت و آرزو کرد همچون او، بسیار باشند تا از غفلتهای بسیاری که برای فرهنگ و هنر این شهر رفته است، اندکی کاسته شود. نمایشگاه قرار بود روز شنبه سیزدهم آذر شروع به کار کند. با دریافت سه روز مرخصی از فضای کارمندی دور شدم و به زادگاهم بازگشتم تا حضوری در خدمت دوستان اهل قلم باشم.
روز اول: شنبه صبح روز اول نمایشگاه به اتفاق دوستان فرهیخته، مهدی آب برین، محمد مددی و آرش زرنیخی برای تحویل گرفتن غرفه و تزئین و برپا کردن آن به محل نمایشگاه در میدان امام خمینی(سه راهی خمین) رسیدیم. بسیاری از غرفه ها آماده بودند و کتابهای چیده شده بود. اغلب غرفه ها ناشرانی ناشناخته و کمتر جدی در حیطۀ نشر بودند. برخی از ناشران مطرح نیز به صورت متمرکز یک غرفه گرفته بودند. با این حال به نظرم اغلب کتابهای تازه منتشرۀ ناشران در غرفه ها موجود بود.غرفۀ مدیریت نمایشگاه در حال برپا شدن بود. علیرغم اینکه روز قبل غرفه ای به مهدی آبرین برای اهالی قلم تحویل شده بود، متاسفانه اعلام شده که محل غرفۀ شما هنوز معلوم نیست. آب برین به طنز می گفت بهتر بود از دیروز در غرفه می خوابیدم تا حفظش می کردم و همچنان صاحبش بودیم. متاسفانه در فضای موجود هرج و مرج بسیاری حاکم بود. با کمی توپ و تشر و دلخوری و بحث و تهدید ترک کردن نمایشگاه توانستیم غرفه دو نبش درست روبه روی غرفۀ مدیریت تحویل بگیریم و یاد این جمله افتادم که «حق گرفتنی است و نه دادنی».حال غرفه تحویل شده بود و خان بعدی تجهیز آن بود و دریافت میز و صندلی و باقی قضایا. پس از ساعاتی بلاتکلیفی و انتظار میز و تنها دو صندلی هم رسید، اما همچنان از تابلوی غرفه خبری نبود.چیزی به ساعت افتتاح نمایشگاه نمانده بود.کتابها را داخل غرفه گذاشتیم و به اتفاق دوستان تصمیم به ترک غرفه گرفتیم. خواستند تا در مراسم افتتاح با حضور استاندار و نماینده ولی فقیه در استان شرکت داشته باشیم که با اعتراض روبه رو شدند. هیچ یک از اهالی قلم به مراسم دعوت نشده بودند و متاسفانه اسف انگیزتر آنکه هیچ فهرستی از اهالی قلم در اداره کل فرهنگ و ارشاد وجود ندارد. در همۀ این سالها چه گذشته است در این نهاد! وقتی نام و عنوان اهالی قلم را نمی شناسند دیگر توقعات دیگر بیهوده می نماید.
به هر صورت مراسم افتتاح انجام شد و همچنان مثل همۀ این سالها مسؤولان استانی و کشوری و مدیران در صفوف اول نشستند و گفتند و رفتند و ما ماندیم و غافلۀ مظلوم اهل قلم این دیار که از گذشته تا کنون بسیار نامرادی دیده اند و خواهند دید.
ساعاتی پس از مراسم افتتاحیه به نمایشگاه آمدیم و برای ارتباط با مردم در غرفه ماندیم.در این روز مردم چندان حضوری نداشتند. اولین برنامۀ جنبی نمایشگاه از ساعت حدود۱۵ و ۳۰ دقیقه با حضور مهندس بهمن ابراهیمی از پیشکسوتان مطبوعاتی استان و نگارنده با حضور عدۀ بسیار کمی از اهالی مطبوعات با موضوع«نگارش در مطبوعات» آغاز شد. برنامه جوری طراحی شده بود که خود تبدیل به کلاسی آموزشی شد و مباحثی مطرح شد که برای فضای مطبوعاتی استان بسیار ارزنده و مفید واقع می شد که متاسفانه به هر دلیلی شاهد حضور حتی اعضای خانۀ مطبوعات در نشست نبودیم. نقدی دیگری که بر این نشست وارد بود، مسؤولان اداره کل ارشاد احترامی برای مدعو قائل نشدند و چندان که شایسته است این همشهری فرهیخته را همراهی نکردند و مثل همۀ این سالها روحیۀ خودباوری همچنان راهی در برنامه ها ندارد.
روز دوم: علاقه مندان هوشنگ مرادی کرمانی در روز دوم رونق خاصی به نمایشگاه داده بودند. پذیرایی از او به طور شایسته ای انجام می شد و حالا دیگر مسؤولان اداره کل همه مثل پروانه دورش را احاطه کرده بودند تا نکند آب در دلش تکان بخورد. نگارنده با حفظ احترام به شخصیت این نویسندۀ فرهیخته، هدفش نحوۀ رفتار دوگانۀ نهادهای فرهنگی با چهره های فرهنگی شهر و چهره ها فرهنگی کشور است.
عدۀ مراجعه کننده به غرفۀ اهل قلم بیشتر شده بود و دوستان اهل قلم رضا مهدوی هزاوه، حدیث رسولی، ندا تاجیک، فریدۀ شمس، وحید صالحی، مجتبی ادیبان، احمد خمجانی فراهانی، فاطمه نادی، محمد ناصری و مهدی میرمحمدی با حضور در غرفه به امضای کتابهایشان پرداختند. فضای دوستانۀ بسیار زیبایی شکل گرفته بود و بازار عکس گرفتن با اهالی قلم استان نیز داغ شده بود.بالاخره تابلوی نام و نشان غرفه نیز در سردر نصب شد و ما هم عملاً به رسمیت شناخته شدیم. خدا را شکر!
ساعات پایانی شب در فضای تلگرامی متنی را بدین شرح انتشار دادم:یک پیشنهاد به نهادهای فرهنگی و دانشگاهی استان: وجود غرفۀ اهل قلم استان و تجمیع آثارشان در این غرفه فرصت خوبی است که برای حمایت از انتشار کتاب در استان کمیته ای تشکیل شود و به خرید نسخی از کتابها بپردازند. متاسفانه کتابخانه ها عمومی استان، کتابخانه های مدارس و دانشگاه ها به هیچ یک از این آثار که بسیاری از آنها منابع ارزشمند پژوهشی اند تجهیز نشده اند.
روز سوم: روز ترانه سراها و شاعران بود. حضور محمدعلی بهمنی این جماعت فرهیخته و علاقه مندان را به نمایشگاه کشانده بود..بارش زیبای باران و نعمت بیکران الهی نیز بر زیباتر شدن اتفاقات این روز افزوده بود. اندکی کسالت پیدا کرده بودم و علائم سرماخوردگی آغاز شده بود. امروز نیز لحضه های زیبا کم نبود. عکس گرفتن علاقه-مندان با اهالی قلم، امضای کتابها و گپ و گفت های دوستانه همچنان برپا بود.دوستان دیگری از اهل قلم افتخار حضور داشتند: سعید شیری، مجتبی مسعودی، محمد مددی، رضا قاسمی؛ مهدی میرمحمدی، علی محمودی.دو بنر به همت دوستان اداره کل فرهنگ و ارشاد استان در غرفه نصب شده بود که در هویت بخشی غرفه بسیار کارساز و مناسب بود.
دیگر وقت رفتن بود. باید زودتر خودم را به پایانۀ مسافربری شهر می رساندم و دوباره به دنیای کار و کارمندی خودم بازمی گشتم. ساعات پایانی شب به خانه رسیدم و وقتی وارد فضای تلگرامی شدم عکسهایی از بازدید استاندار محترم دیدم. فرصتی بود که از دست رفته بود. اگر بودم حرفهای زیادی داشتم بزنم. از اینکه فرهنگ چه جایی در برنامه ریزی های توسعه ای استان دارد؟ از اینکه اگرچه حرفهای قشنگی در باب مسائل فرهنگی زده می شود، اما در عمل چندان جایی در برنامه ها ندارد. از اینکه هیچ حمایتی از اهل قلم استان نمی شود و مگر قرار نیست کتاب که مظهر دانایی است در سبد خانوار مردم استان مرکزی قرار گیرد؟ نمایشگاه و برگزاری آن فرصت خوبی بود تا با اهالی قلم بنشینند و در دیداری گوش به خواسته ها و مطالبات به حق این اهالی داشته باشند. دیگر دورۀ ژستهای کهنه شده و رنگ رو رفته گذشته است. زمان به سرعت می گذرد و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را و هنوز را!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.