خانه » پیشنهاد سردبیر » «وقایع استان» حس عدم تعلق مردم اراک به شهرشان را بررسی می کند/شهر من کجاست؟

«وقایع استان» حس عدم تعلق مردم اراک به شهرشان را بررسی می کند/شهر من کجاست؟

چهارشنبه ۳۱ خرداد ۹۶ شماره ۶۱۵
***شهر اراک به رغم نقش ارزشمندش در عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از نظر ساختار شهری از ناهنجاری های فراوانی رنج می برد
***
وقایع استان
فرشته غلامی
***
خاطرات خوش خانه های قدیمی، کوچه پس کوچه های پرپیچ و خم، بوی گل یاس، آش نذری مادربزرگ، حوض وسط حیاط، شیشه های رنگی درک ها و ارسی های خانه، حمام خزینه ای محله، دولچه دوزهای اطراف، فانوس های نفتی و پیه سوز، سکوت شبانه شهر، آب انبار محله، بام غلتان های سنگی، کوبه های ظریف و ضخیم درهای چوبی، صفا و صمیمیت گذشته و در یک کلام، زندگی ساده قدیم همه آن چیزهایی است که در خاطرات مادربزرگ بارها شنیده ام و هر بار عجیب تر و غریب تر از قبل در ذهنم از آنها تصویر ساخته ام.
آن زمان ها انگار محله بخشی از هویت آدم ها می شد که تا پایان عمر با آنها همراه بود. آن وقت ها بچه محل بودن معنی داشت و محله ها به موجود زنده ای تبدیل می شد که همه هوایش را داشتند و به سرش قسم می خوردند.
اما حالا می بینیم که دیگر از آن صفا و صمیمیت خبری نیست و تعصب به محله ای اصلا وجود ندارد، این روزها کمتر کسی را می بینیم که تعصب به شهر و محل برایش معنا داشته باشد یا حاضر باشد برای منافع محله و شهرش از بخشی از منافع خود بگذرد. اکنون به وضوح در شهر می بینیم که گرفتن پنچری خودرو بسیار مهم تر از وقوع سیلاب در فلان منطقه شهرش است یا اصلا چرا دور برویم، همسایه ها بدون مراعات یکدیگر در ساعاتی از شبانه روز مشغول تعمیرات خانه هستند.
انسان شهری امروز در میان سنگ و آهن، خیابان های شلوغ و پرترافیک و آپارتمان‌های آسمان‌خراش گیر کرده است، انسانی که حالا به‌جای مناسباتی که پیش از این در ساختار محله‌ها جاری بود در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی غرق‌شده است.
از نگاه متخصصان و کارشناسان، این اتفاق به ظاهر طبیعی که مدام در حال گسترش است، به هیج وجه به صلاح شهر و ساکنانش نیست. این اتفاق اگرچه در تمام ایران وجود دارد و یک نوع بی تفاوتی شهروندان را به وجود آورده اما این بی تفاوتی و عدم تعلق در شهری چون اراک بیش از هرجای دیگر خودنمایی می کند.
اراک شهری است که قدمت تاریخی کمتری نسبت به شهرهای دیگر دارد و شاید همین امر یکی از علت عدم تعلق شهروندان به شهر به شمار می رود. اکثر شهروندان شهر غالبا از زندگی در اراک ناراضی اند و زندگی در آن را چون زندانی کوچک می دانند که از کم ترین امکاناتی برخوردار نیست و تنها عنوان کلانشهر را با خود یدک می کشد. در فاصله های دورتر از شهر بسیاری به شهر اراک و مردم اراک توهین می کنند و بی آنکه همان شهروند اراکی واکنشی نشان دهد.
محمد یکی از ساکنین اراک است که هیچ تمایلی به زندگی در این شهر ندارد و او از فقر مکان تفریحی در اراک گلایه دارد و می گوید: من به اراک حس خوبی ندارم چون وقتی قصد دارم به تفریح بروم هیچ جایی را در اراک پیدا نمی کنم.
وی ادامه می دهد: بارها خبر از تصویب ده ها طرح گردشگری در شهر می شنوم اما همچنان می بینم که اراک از کمترین امکانات تفریحی، توریستی و گردشگری محروم است. همین مساله هم باعث می شود تاثیر بدی بر روحی من و سایر ساکنین اراک داشته باشد.
شاهین یکی دیگر از شهروندان اراک است که چند سالی است مدرک فوق لیسانسش را گرفته اما همچنان شغلی پیدا نکرده است، او می گوید: وقتی به هم دوره ای های دانشگاهم می گویم هنوز بیکارم باورشان نمی شود و به من می گویند مگر می شود در شهر صنعتی ای چون اراک مشکل بیکاری وجود داشته باشد.
این شهروند ۲۹ساله می افزاید: مشکل بیکاری در اراک بدلیل این است که غالبا در اراک به جای افراد بومی از افراد غیربومی استفاده می کنند و همین مساله هم سبب می شود که علاوه بر بیکاری مشکلات بسیاری را در نحوه اداره شهر برای اراک به وجود بیاورد.
آقای حسینی هم از کوچه های باریک و تنگ شهر گلایه داشته و می گوید: شهر اراک همچنان با مشکل گره ترافیکی و کمبود پارکینگ و باریک بودن معابر دست و پنجه نرم می‌کند و به تعریض معابر و ایجاد گذرگاه‌های جدید نیاز دارد.
سیما یکی از کارمندان دولتی اراک است، او درخصوص عدم تعلق شهــروندان نسبت به اراک می گوید: من فکر می کنم بزرگترین عامل در عدم پیشرفت اراک نبود تعصب کافی ساکنین اراک نسبت به شهرشان است. از یک سو تقاضای خود را برای پیشرفت شهرشان با جدیت پیگیری نمی کنند و از سوی دیگر با زیر سوال بردن شهر و فرهنگ شهری خود به شهرهای دیگری از جمله تهران سفر کرده و جالب آن است که در برخی موارد اهلیت خود را فراموش می کنند.
او ادامه می دهد: آرزویم آن است که روزی اراکی ها مانند آذربایجانی ها و اصفهانی ها با اهمیت بیشتری مطالبات خود را پی گیری نمایند و همیشه حامی شهرشان اراک باشند.
به جرات می توان گفت که اراک به عنوان پایتخت صنعتی کشور و به بیان دیگر چهارمین قطب صنعتی که اینک عنوان هشتمین کلان‌شهر را نیز یدک می‌کشد، به‌رغم نقش ارزشمندی که در عرصه فرهنگی، سیاسی، دفاعی و اقتصادی کشور داشته و دارد، از نظر تسهیلات و ساختار شهری همچنان از ناهنجاری‌های موجود رنج می‌برد. ناهنجاری هایی که از عدم مدیریت لایق تا آلودگی هوا و امکانات تفریحی درخور و فضای سبز نامناسب نشات می گیرد و تمامی اینها دست در دست هم می دهند تا عدم تعلق شهروندان اراکی را بیش از پیش به شهر بیافزایند.
حال آنکه اگر در دنیای شهرنشینی امروز، احساس ‌ می کنیم به ارتباط با دیگران نیاز چندانی نداریم اشتباه محض است. این روزها همه از آلودگی هوا دم می زنند و برای آن دل می سوزانند (اگرچه که بخش عمده ای از آن به کارخانه های موجود در استان برمی گردد) اما خیلی از ما حتی حاضر نیستیم خودروی شخصی مان را کمتر به خیابان بیاوریم، این که خیلی‌ها از ما نسبت به بهداشت و پاکیزگی شهرمان حساسیت ندارند، این که رفته رفته زندگی ماشینی خودش را به ما تحمیل می‌کند، عوارضی است که مانع تعلق خاطر ساکنان به شهر محل زندگی می‌شود.
رشد فردگرایی، آفتی است که اکنون گریبان شهرها را گرفته، تا جایی کهگاهی برخی افراد در کلانشهرها به نقطه‌ای از بی‌تفاوتی می‌رسند که حتی ته دلشان می‌خواهد نیمی از شهر و شهروندان نباشند تا شاید کمی زودتر از ترافیک خیابان‌ها خلاص شوند.
نمی دانم اگر تصور کنید که در شهری زندگی می کنید که نمای ساختمان هایش آزارتان نمی دهد، همان ساختمان هایی که به سبب ازدیاد جمعیت قد بلند کرده اند و چهره شهر را آشفته کرده اند، یا اینکه فضاهای تفریحی مناسبی در شهر وجود داشته باشد، اصلا زباله و ترافیکی هم در شهر موجود نباشد، مدیران لایق و عدم بیکاری هم وجود داشته باشند بازهم احساس عدم تعلق وجود دارد؟ آیا آن وقت می شود از دیدن هر صحنه این شهر لذت ببرید و وقتی در آن قدم می‌زنید آنچه چشمان شما دریافت می‌کند، ذهنتان را آرام می‌کند و با گذران زمان زیادی در آن محیط شهری ‌حس نمی کنید، زمان زیادی نگذشته است که در آن مکان حضور دارید. آیا در آن صورت به اراک تعلق خاطر پیدا می کنید که اگر کسی بخواهد آن را تخریب کند، مقابلش مقاومت کنید؟
اینبار که به قصد قدم زدن به کوچه و پس کوچه های شهر سر می زنید، خوب دور و برتان را نگاه کنید؛ خانه ها، سردر ها، جداره ها و حتی درختان کوی و برزن را به خاطرتان بسپارید و ای کاش تا آنجا پیش بروید که با غرور و افتخار از شهر سخن بگویید.
ای کاش همانطور که شهروندان اصفهانی در تعریف از شهرشان همیشه با غرور ناشی از احساس تعلق و در بسیاری موارد تعصب صحبت می کنند و به ندرت کاستی ها را بیان می کنند و سعی در اثبات اصالت فرهنگی شان دارند، اراکی ها با بیان نکات منفی، ضعف ها، خط بطلانی بر فرهنگ شهر نکشند. اینکه بارها به تکرار جمله «اراک جایی برای رفتن ندارد» در مکالمات روزمره و محاوره اراکی ها شنیده شده است که نمایانگر عدم عزت نفس اجتماعی در اراک است. بدیهی است در کنار پرداختن به نقاط قوت و عمران و آبادی از بررسی مشکلات گستره فرهنگی نمی توان چشم پوشی کرد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.