خانه » پیشنهاد سردبیر » «وقایع استان» بررسی می کند؛ میل به تماشای بحران در میان مردم/فرهنگ تاخیری

«وقایع استان» بررسی می کند؛ میل به تماشای بحران در میان مردم/فرهنگ تاخیری

شنبه ۲۰ خرداد ۹۶ شماره ۶۰۵
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
همه ما به خوبی به یاد داریم که در حادثه پلاسکو انتقادهای زیادی به افرادی که در محل حادثه تجمع کرده بودند وارد شد. این تجمع طوری بود که مسوولان امداد رسانی بارها از مردم درخواست کردند که به محل حادثه نیایند زیرا حضور آنها موجب اختلال در امداد رسانی می‌شود هرچند مردم به این درخواست ها اهمیتی نمی دادند و عکس های سلفی و فیلم هایشان از حادثه هر لحظه بر روی شبکه ها اجتماعی منتشر می شد. تجمعی که هم موجب تعلل و تاخیر در امدادرسانی به آسیب دیدگان شده بود و هم مساله ای چون ارضای حس کنجکاوی در میان مردم را برجسته تر می کرد. در آن زمان تحلیل های زیادی بر این مساله شد و کمپین ها و هشتگ های بسیاری در فضای مجازی در مذموم شمردن این تجمع و سلفی گرفتن از واقعه پلاسکو راه افتاد؛ اما به فاصله چند ماه از این حادثه، ماجرای اسف بار حملات تروریستی در تهران رخ داد. حادثه ای که باز هم مردم را به خیابان های اطراف مجلس کشاند. در دانشنامۀ روانشناسی سایت spektrum آمده است:«میل به تماشای بحران/حادثه در افراد، ناشی از کنجکاوی و عطش کسب اطلاعات است. ۹۰ درصد این افراد به لحاظ روانپزشکی سالم‌اند. اما در تحلیلی عمیق‌تر، برخی از این افراد تمایل دارند برای اینکه خیالشان از امنیت خودشان راحت شود، رنج دیگران را ببینند و در این پروسۀ ترس و اضطراب، برای رویاروییِ احتمالیِ خودشان با حوادث مشابه در آینده تجربه کسب کنند. برخی دیگر حین تماشای حادثه، به عکسبرداری و فیلمبرداری می‌پردازند تا آن را در اینترنت به اشتراک بگذارند یا بفروشند.»
در سال ۲۰۰۰ بود که در رسانه های دنیا اصطلاحی به نام «گردشگری فاجعه» عنوان شد. این اصطلاح در خصوص مردمی باب شد که در حوادث غیرمترقبه چون بلایای طبیعی و در حوادث شهری چون تصادفات یا جرائم علنی خشونت‌آمیز (مانند نزاع‌های خیابانی) به تماشا می‌ایستند و امدادرسانی را مختل می‌نمایند. در دو هفته گذشته در فواصل چند روزه چند حادثه تروریستی در نقاط مختلف دنیا رخ داد. بمب گذاری در کنسرت منچستر، بمب گذاری در کابل و بغداد و در نهایت اتفاقات تهران ابعاد همه حوادث وحشتناک و از نظر انسانی یک فاجعه بود؛ ولی واکنش ها مردم کشورهای مختلف متفاوت بود. در بیشتر عکس ها منتشر شده از حوادث تروریستی کشورهای دیگر مردم را در حال دور شدن و فرار از محل حادثه می بینیم ولی عکس ها و شواهد حاکی از این بود که در تهران مردم برای دیدن حادثه تجمع کرده بودند. اینکه در فرهنگ ما هنوز امدادرسانی و نجات جان و مال مردم یک باور نشده و همچنان شاهد آمبولانس ها و ماشین های آتش نشانی مانده در ترافیک هستیم؛ ولی اهمیت ندادن به جان خود دیگر کمی مساله را عجیب تر می کند. مردم ایران از داعش هم نترسیدند در حالیکه هر لحظه ممکن بود جان خود را از دست بدهند.
در حالیکه هر لحظه این احتمال می رفت که حوادث دنباله دار باشد و باز هم اقدام دیگری صورت بگیرد مردم همچنان به فیلم گرفتن و تماشای درگیری پلیس و تروریست ها مشغول بودند. در حالی که منطقی ترین عکس العمل در چنین لحظاتی دور شدن از محل حادثه است زیرا امکان بمب گذاری مجدد و یا حمله انتحاری دیگر در حالیکه همه سرگرم حادثه اول هستند و تجمع کرده اند بسیار زیاد است. پس چرا مردم به جای رفتن و پنهان شدن ماندند.
یکی از دلایل می تواند نداشتن آگاهی از بحران و موقعیت های خطرناک باشد.
مهراب شریفی کارشناس مدیریت بحران در این خصوص به گفته است بحران‌های انسان‌ساخت مانند جنگ و عملیات تروریستی، از نوع بحران‌های تعمدی است که طراحی و برنامه دارد. بحران‌هایی که به درک خطر از اوضاع برمی‌گردد و از این‌رو باید درک خطر در میان مردم بالا برود تا هنگام بروز چنین اتفاقاتی خطرپذیری و ریسک‌پذیری نداشته باشند؛ آن هم در شرایط جغرافیایی که کشور ما در آن قرار گرفته و تروریست‌ها در منطقه درحال جولان دادن هستند. از این‌رو باید مردم به درک از خطر برسند. در حوادث تروریستی ممکن است یکی از برنامه‌های تروریست‌ها این باشد که پس از جمع شدن مردم در یک محل، آن منطقه را منفجر کنند یا وضع گروگانگیری به وجود بیاورند به همین دلیل لازم است به مردمی که در چنین شرایطی در محل می‌مانند و نظاره‌گر حادثه هستند، هشدار بدهیم که تا چه میزان حضورشان در چنین شرایطی خطرناک است. آنها نه فقط جان خودشان را به خطر می‌اندازند بلکه در کار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هم اختلال ایجاد می‌کنند. در این زمان‌ها فقط و فقط نیروهای امنیتی و امدادرسان باید در محل حادثه حضور داشته باشند چون خطر چنین حوادثی بسیار بیشتر از حوادث طبیعی است و دشمن زنده و با برنامه‌ریزی منتظر است تا آسیب برساند.
البته میل به دیدن وقایعی فاجعه بار که می تواند منشا خودخواهانه نیز داشته باشد در میان تمام جوامع هست و مختص جامعه ایرانی نیست. یکی از این عوامل می تواند نبود قانون های بازدارنده باشد. قوانین بازدارندۀ متعددی برای حل معضل این رفتار نابهنجار اجتماعی در هر یک از کشورها وجود دارد. به طور مثال طبق ماده ۲۵ قانون آتش‌نشانی ایالت بایرن آلمان، تا زمانی که پلیس بر سر حادثه‌ای حاضر نشده، مردم موظفند فوراً به دستورات نیروهای امداد، اورژانس و آتش‌نشانان مبنی بر منع ورود به یک مکان یا تخلیۀ آن عمل کنند.
افسر افشار نادری، جامعه ‌شناس در خصوص اهمیت قانون در این خصوص به گفته است: این روزها همه از نحوه مواجهه مردم با بحران‌ها انتقاد می‌کنند و می‌پرسند که چرا مردم ایران در زمان حادثه و بحران تجمع می‎کنند، اما خارج از ایران هم در زمان بحران مردم حتما جمع می‌شوند اما نکته متفاوت این است که آنها تا یک حد و محدوده مشخصی گرد هم جمع می‌شوند و پلیس است که این حدود را مشخص می‌کند. اگر در زمان بحران به نظر می‌رسد که شهروندان کشورهای پیشرفته، منظم‌تر و هماهنگ‌تر از ما عمل می‌کنند، یک دلیل روشن آن این است که قانون در آنها نهادینه شده و می‌دانند که نباید از آن تخطی کنند. اما در ایران قانون هیچ وقت مورد اطاعت نبوده و نهادینه نشده است. مردم فکر می‌کنند اگر به آنها می‌گویند به این نقطه نیایید، اتفاقا باید آن‌جا باشند و درواقع با این کار علیه قانون جبهه می‌گیرند.
ما باید بپرسیم که تا چه زمانی قرار است قانون طرف مردم را نگیرد و مردم تا چه حد می‌خواهند قانون را به بازی بگیرند؟ قانون باید به شکلی در میان مردم نهادینه شود که فراتر از آن چیزی نباشد و مردم بدانند هر چه قانون می‌گوید درست است. تا زمانی که قانون فقط متعلق به عده خاصی است و به صورت گزینشی اجرا می‌شود، مردم هیچ وقت به قانون اهمیت نمی‌دهند. حتی زمانی که این قانون مدافع مردم باشد هم آن را قبول ندارند.
درست در همین بزنگاه می شود غیر از نگاه جامعه شناسی به نقش ارتباطات و اطلاع رسانی نیز پرداخت. بی شک ضعف صدا و سیما در اطلاع رسانی یکی از علل اصلی است. وقتی رسانه تصویری نمی تواند از محل وقوع حادثه اخبار به موقع دهد هم کنجکاوی مردم رفع نمی شود و هم فرصت شایعه سازی افزایش می یابد.
کامبیز نوروزی کارشناس رسانه به خبر آنلاین در مورد عملکرد صدا و سیما در قبال حملات تروریستی صبح چهارشنبه ۱۷ خرداد تهران گفت: مدیریت خبری صدا و سیما چنان است که هیچ درکی از وظیفه بزرگ خود ندارد و جز انتشار چند خبر کوتاه و کم‌اهمیت، فرسنگ‌ها از فضای خبری دور است.
او ادامه داده است: در چنین حادثه‌ای، مدیریت خبر و افکار عمومی همان اندازه مهم است که دفاع در برابر تروریست‌ها در محل عملیات تروریستی اهمیت دارد و تلویزیون، مهمترین و استراتژیک‌ترین منبع رسانه‌ای برای مدیریت خبر و افکار عمومی است تا هم خبرهای درست و دقیق و لحظه به لحظه منتشر کند و هم ضمن خبررسانی، مانع از گسترش ترس و التهاب در جامعه شود که همیشه از اهداف تروریست‌هاست اما مدیریت خبری صدا و سیما چنان است که هیچ درکی از وظیفه بزرگ خود در این قبیل موارد ندارد و جز انتشار چند خبر کوتاه و کم اهمیت، فرسنگ‌ها از فضای خبری دور است.
به هر روی این حادثه و واکنش مردم به آن باز هم نشان داد که در جامعه ما علی رغم وجود برخی ابزار و شمایل مدرن تاخیر فرهنگی وجود دارد و مردم هنوز نمی دانند که در جامعه هر نهاد و سازمانی وظیفه خود را دارد بنابراین در مواقع بحران نابهنجاری های اجتماعی از این دست بسیار دیده می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.