خانه » پیشنهاد سردبیر » «وقایع استان» بررسی می کند؛ خوش بینی یا بدبینی کدام یک برای زندگی ضروری است/دو روی یک سکه

«وقایع استان» بررسی می کند؛ خوش بینی یا بدبینی کدام یک برای زندگی ضروری است/دو روی یک سکه

پنجشنبه ۱ تیر ۹۶ شماره ۶۱۶
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
آن هایی که کارتون سفرهای گالیور را در کودکی شان دیده اند. حتما شخصیت گلام یکی از لی لی پوتی ها را نیز به یاد دارند « من می دونم، نمیشه»، « من می دونم، کارمون تمومه»… و شاید در زندگی روزمره مان در مواجه با برخی افراد یاد گلام و جمله معروفش بیفتیم.بیشتر ما در زندگی مان در مواجه با افرادی که ساز مخالف می زنند و بدبین و منفی باف هستند واکنش های متفاوتی داریم گاهی به آن ها و نقطه نظرشان در زندگی عادت کرده و همین باعث می شود حتی اگر جایی هم حق با آن ها باشد در آن مورد تامل نکنیم. گاهی هم همه تلاشمان را می کنیم تا دوست بدبینمان را متوجه نگاهش کنیم.
تفاوت افراد بدبین و خوش بین در چیست؟ در یک مثال کوتاه در مواجه این دو دسته با اخبار بد باید گفت: افراد بدبین خودشان را مقصر اخبار بد می‌دانند «تقصیر من بود»،‌ آن وضعیت بد را پایدار می‌دانند «تا آخر همینجوری خواهد ماند» ، و تاثیر آن را همه‌جایی فرضی می‌کنند«همه زندگیم را خراب خواهد کرد». از طرف دیگر، فرد خوش‌بین خودش را مسئول اتفاقات بد نمی‌داند، در عوض گرایش دارد به خاطر اتفاقات خوب هم به خودش اعتبار دهد، فکر کند که وضعیت‌های خوب برای مدت‌ها طول خواهد کشید و اطمینان دارد که تحولات مثبت همه جنبه‌های زندگیش را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
خانم الف ۵۴ ساله که به بیماری فشار خون مبتلاست، می گوید: از نظرمن بدبینی یک بیماری است و در نهایت وقتی زیاد باشد هم خودت و هم اطرافیانت را دچار بحران می کند.
وی اضافه می کند: بیماری من یک بیماری است که به نوع زندگی و اطرافیان خیلی ارتباط دارد. شوهر من مرد بدبینی بود در زندگی خصوصی و زندگی کاری همیشه هم خودش هم من آزار دیدیم و حال کنونی من نتیجه نگرانی هاییست که او به من وارد کرد.
خانم الف ادامه داد: اینکه فکر کنی هیچ کاری را نمی توانی انجام دهی یا انجامش بی فایده است زیرا از اول خود را شکست خورده می دانی و از طرفی فکر کنی اعضای خانواده ات تو را دوست ندارند قطعا عذاب خواهی کشید.
این فرهنگی بازنشسته افزود: کاش این فرهنگ که بدبینی نوعی بیماری است قابل توجه بود و برای آن مشاوره هایی در نظر گرفته می شد، این نگرانی و اضطراب دائم کشنده است.
وی گفت: البته من نمی گویم به زندگی به طور مطلق خوش بین بود ولی توازنی بین این ها باید باشد. مگر نه؟
امید ۱۷ ساله می گوید: امید داشتن به آینده شغل و … خوب است؛ ولی توهم هم نباید زد یعنی دست روی دست گذاشت و کار نکرد و گفت من فکر مثبت می کنم برای من اتفاق های خوب خواهد افتاد و کائنات مرا به آرزوهایم خواهد رساند.
وی گفت: از دید من بدبینی و خوش بینی هر دو مزخرف است، من درس می خوانم اگر تلاشم کافی بوده باشد دانشگاه قبول می شوم اگر نه، قبول نمی شوم.
زهرا ۲۵ ساله فارغ التحصیل ارتباطات می گوید: از دید من بدبینی بهتر از خوش بینی است چون خوش بینی در دل خود راحت طلبی و عدم مسئولیت پذیری می آورد به امید نتیجه خوب ممکن است تلاشمان کم شود و برعکس بخاطر ترس از اشتباه و بدبینی به نتیجه ممکن است تلاشمان چندین برابر شود.
وی ادامه می دهد: اینکه می گوییم خوش بین باشیم به معنی فکر کردن به مسائل مثبت و انتظار برای اتفاق های خوب نیست بلکه خوش بینی یعنی انتخاب یک هدف و حرکت به سمت آن.
زهرا تاکید می کند: خوش بینی با غرق شدن در رویا متفاوت است، خوش بینی این نیست که من بگویم امروز عالی است و وقتی بروم و مثلا ماشین در راه پنچر شود بگویم دیدی مثبت فکر کردنم جواب نداد بلکه خوش بینی این است که بدانی برای رسیدن به هر چیزی در مطلوب ترین شرایط باز هم موانعی هست و این ذات کار و تلاش است.
اما آیا می توان به طورمطلق گفت خوش بینی یا بدبینی کدام خوب است؟ قبل از هرچیز باید دانست که هیچ امر مطلقی در دنیا وجود ندارد و همه چیز نسبی است پس این دو مفهوم می توانند گاه خوب و گاه بد باشند. اظهار نظرهای مختلف و حتی تحقیقات متفاوتی در باب اینکه این شاخصه ها چه تاثیری در زندگی انسان دارد همیشه وجود داشته است. بعنوان مثال پژوهشگران علوم پزشکی می گویند بررسی آنان نشاندهنده این موضوع است که مغز در پردازش اخبار خوب در مورد آینده بسیار مطلوب عمل می کند. یکی از دلایلی که موجب می شود افراد خوشبین حتی در مواجهه با ناملایمات دیدگاه مثبت خود را حفظ کنند، کشف کرده اند. پژوهشگران می گویند خوش بینی برای سلامت فرد بسیار خوب است. بررسی های انجام شده بر روی حدود ۱۰۰ هزار زن نشان داد زنان خوشبین کمتر از سایرین در خطر ابتلا به بیماری قلبی و مرگ هستند. البته آن ها معتقدند که افراد خوش بین گاه خطر را دست کم می گیرند که این نگران کننده است.
شاید در تمامی مقاله ها و پژوهش ها اینطور به نظر بیاید که خوش بینی امتیازی مثبت است و افرادی که خوش بین هستند از سلامت بیشتری نسبت به بدبین ها برخوردارند البته در برخی موارد شاید ولی اینکه به طور خاص در جایی به مثبت بودن بدبینی اشاره شود کمتر دیده یا شنیده ایم. اما یکی از کارشناسان جامعه شناسی بدبینی را راه رسیدن به جامعه خوب می داند. آلن دوباتن در مقاله ای در ترجمان می گوید: بدبینیِ عمیقْ عنصر اصلی بقای هر جامعۀ خوبی است. در دل بدبینی ایده‌ای نهفته است که اگر به‌صورت بی‌رحمانه‌ای آن را بپذیریم، ممکن است اتفاقات عجیبی بیفتد. پیامد طولانی‌مدت چنین ایده‌ای جامعه‌ای خواهد بود که، به‌نحو متناقض و شگفت‌آوری، مردمانی بانشاط‌تر، منطقی، نجیب و عاقل خواهد داشت.
او معتقد است: در جامعه‌ای که به‌نحو مطلوبی بدبین است، سیاست‌مداران دلخواهِ افرادْ به‌نسبت ملال‌آور و به‌شدت نامنعطف‌اند. هیچ‌کس وعده‌های آرمان‌شهری و هیجان‌زدۀ رهبران آتش‌افروز را باور نمی‌کند. رأی‌دهندگانْ بسیار بدبین‌تر از آن‌اند که به راه‌حل‌های ساده و سریعِ معضلات ذاتی ملت اعتماد کنند. تعهدهای شورانگیز در سفرهای انتخاباتی صرفاً با یک شانه‌بالاانداختن تحقیرکننده و طعنه‌آمیزِ مخاطبان نادیده گرفته می‌شود.
در بخشی از این مقاله آمده: اینکه جوامع بدبین زمان زیادی برای پرداختن به فرهنگ سلبریتی ندارند از این روست که مرددند آیا هر کسی شایستۀ این هست که از او بت بسازند یا خیر: آن‌ها، بی‌واسطه، شاهد این‌ هستند که همه‌شان سروته یک کرباس‌اند! افشای زندگی‌های خصوصی و آشفتۀ افراد آن‌ها را بهت‌زده نمی‌سازد، چراکه آن را یک چیز معمولی می‌دانند. انرژی آزادشان را بیش از اینکه صرف چاپلوسی کنند، که نتیجه‌اش هم رسوایی می‌شود، به‌سمت بخشش هدایت می‌کنند.
جوامع بدبین، از آن رو که معترف‌اند موجوداتی شکننده و زودرنج‌اند، بر خلق فضای عمومی بسیار زیبا و نشاط‌آور تأکید بسیاری می‌کنند، همانند شهرهایی که به هماهنگی، عقلانیت، سادگی و آراستگی شناخته شده‌اند. برج ساعتی به‌شدت زشت، فرودگاهی پرآشوب و یأس‌آور، ایستگاه قطاری نفرت‌بار -به اذعان آن‌ها- کافی است برای اینکه کسی را به پرتگاه افسردگی بیندازد. افراد ثروتمند این احساس را دائماً در خود می‌یابند؛ جامعۀ بدبین صرفاً در مواجهه با این امر، به‌مثابۀ حقیقتی جهان‌شمول، متفاوت عمل می‌کند.
در نظر جوامع خوش‌بین، ادعاهایی همیشگی به چشم می‌خورد که هر شخص می‌تواند استثنا باشد و روزی، به‌طرز حیرت‌انگیزی، به موفقیت برسد. بدین ترتیب، دلربایی‌ها و مواهب زندگی اساساً با کسانی همراه خواهد بود که بهترین باشند. آن‌ها این‌طور فکر می‌کنند که بهترین رستوران‌ها لذیذترین غذاها را می‌پزند، بیمارستان‌های خصوصی عالی‌ترین خدمات را ارائه می‌دهند، گران‌ترین مدارس باکیفیت‌ترین آموزش را در اختیار دانش‌آموزان می‌گذارند، متمول‌ترین مناطق مسکونی فرح‌بخش‌ترین فضا را دارند، و حتی ثروتمندترین افراد نیز مالیات کمی می‌پردازند. اما متاسفانه چنین جوامعی فراموش کرده‌اند که، در واقع، قرار نیست اغلب مردم، در همۀ جوانب، موفق باشند.
لذا در جوامع بدبین، معمولی‌بودن و ناکامیِ نسبی عادی شمرده می‌شود و هدف دولت نیز، در نظر مردم، فراهم کردن یک زندگی متعادل و تا حد امکان جذاب است (یعنی همان زندگی‌ای که همه مردم دارند). مسکن عمومی، مدرسۀ دولتی، بیمارستان‌ها و حمل‌ونقل عمومی همگی عالی‌اند، چراکه (با نوعی رئالیسم افراطی) اینطور جا افتاده است که قرار نیست رویشان حساب باز کنیم.
آنچه از اظهار نظرهای مختلف بدست می آید این است که هم اکنون برداشت ما از بدبینی و خوش بینی درست نیست و یک نگاه سطحی است. تقلیل خوش بینی و بدبینی در چند جمله مثبت اندیشی و برعکس نشان از این دارد که این مفاهیم و پیامدهای آن را نمی شناسیم و در هر دو مورد می خواهیم با راحت طلبی به وظایف خود عمل نکنیم یکبار با این توجیه که همه چیز عالی است و به دخالت ما نیاز نیست، یکبار با این رویکرد که همه چیز نامطلوب است و دخالت ما تغییری ایجاد نخواهد کرد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.