خانه » پیشنهاد سردبیر » «هفته نامه سروش استان اراک» چگونه توقیف شد؟/روایت یک جوانمرگی

«هفته نامه سروش استان اراک» چگونه توقیف شد؟/روایت یک جوانمرگی

پنجشنبه ۱۷ فروردین ۹۵ شماره ۵۵۶
****
یوسف نیکفام
نویسنده و پژوهشگر
****
هفته نامه سروش استان اراک اولین نشریه ای است که پس از انقلاب اسلامی در استان مرکزی منتشر شده است. نخستین شماره آن دوم شهریور ۱۳۵۸ در چاپخانۀ سیرنگ اراک به چاپ می رسد. پس از تعطیلی هفته نامه «نامه اراک» در بهمن ماه سال ۱۳۵۴ خورشیدی هیچ نشریۀ دیگری در اراک تا آن زمان منتشر نشده بود، هرچند نمایندگی برخی از نشریات کثیرالانتشار کشور مانند روزنامه های اطلاعات و کیهان در اراک فعال بودند و خبرنگاران محلی همچنان به درج اخبار استان در جراید مذکور می پرداختند، با این حال جای نشریه ای که مستقلاً به اخبار و وقایع استان بپردازد بسیار خالی بوده است.
علی معطری یکی از مالکان چاپخانۀ سیرنگ با پیشینه ای فرهنگی همت می کند و نخستین چراغ انتشار مطبوعات پس از انقلاب اسلامی را روشن می کند. هر چند این اندیشه پیش از وقوع انقلاب در کشور در فکر او بوده، اما اقدامات عملی او در اولین سال پس از پیروزی انقلاب اجرایی می شود.
در سالهای اولیه، چندان سامان و تشکیلات مطبوعاتی شکل نگرفته است و به سرعت مجوز انتشار صادر می شود و کار انتشار با کمک گروهی از جوانان شهر در چاپخانۀ سیرنگ آغاز می شود.
سردبیری نشریه به مرتضی نظامی سپرده می شود. مسئول سرویس خبری نیز به یدالله رحمتعلی که یکی از با سابقه ترین خبرنگاران اراک است، واگذار می شود. بهمن ابراهیمی نیز که یکی از اقوام (خواهرزاده) مدیر مسئول است حضوری مؤثر در انتخاب مطالب، انتشار و سیاست گذاری آن دارد. اشتراک و توزیع را نیز ولی الله حمیدی عهده دار بوده است.
از ۲۲ بهمن ۱۳۶۲(شماره ۱۶۳) تا اردیبهشت ۱۳۶۳(شماره ۱۷۲) نام علی اکبر عراقی به عنوان سردبیر در شناسنامۀ نشریه دیده می شود و پس از آن عنوان سردبیری حذف شده است.
در سال های اولیه، کشور دستخوش مسائل و شرایط پس از انقلاب است و مطالب سروش استان اراک نیز هماهنگ با تغییرات جامعه، همسو با این اتفاقات است. اعدام انقلابی وابستگان رژیم، انتساب برخی کشته ها به ساواک(در شماره نخست، مرگ جنتی قهرمان اراکی و عضو تیم ملی کشتی کشور به ساواک نسبت داده شده است.)، انعکاس سخنرانی ها و فعالیت برخی گروه های سیاسی از مهم ترین مطالب نشریه است.
پس از فروکش کردن التهابات ابتدای پیروزی انقلاب، متون ادبی رویکرد غالب نشریه می شود. آثاری از شاعران و نویسندگان کشور احمد شاملو، محمد زهری، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، عمران صلاحی، کیومرث منشی زاده، سهراب سپهری، کاظم سادات اشکوری، فریدون تنکابنی، جلال آل احمد و آثاری از شاعران و نویسندگان استان مصطفی اولیائی، عزت الله ابراهیمی(نقاش)، بهمن ابراهیمی، علی اکبر عراقی، خیرالله ملک پور، محمد یزدانی، علی اکبر رضایی آشتیانی، مرتضی نظامی، علیرضا مقامی کاشانی، حسین حیدری کاشانی، دکتر سعید قاضی سعیدی، دکتر سعید الهی و عطاءالله مجدی منتشر می شود.
پاورقی نویسی از سنتهای رایج سروش استان بوده است که می توان به این پاورقی ها اشاره کرد: دیده ها و شنیده ها (علی اکبر عراقی، مرتضی نظامی)، داستان دفاعیه ممنوعۀ شریف رستم آبادی(کامبوزیا پرتوی)، کوه ها مکانهای مقدسی هستند(علی اکبر عراقی)، نقش کتاب در جوامع بشری(محمد یزدانی مسئول کتابخانه عمومی اراک)، جنگ یا فرمانهای نظامی(حسین حیدری کاشانی)، اشاره ای به بعضی مبانی روانی در طب سینایی(دکتر سعید قاضی سعیدی)، قصه هایی از حافظ(دکتر سعید قاضی سعیدی)، تفکر در کودکان(دکتر سعید قاضی سعیدی)، بررسی دیدگاه های ابن خلدون در روانشناسی اجتماعی(دکتر سعید قاضی سعیدی)، گشت و گذاری در تاریخ(دکتر سعید قاضی سعیدی)، بیماری های اطفال(دکتر سعید الهی)، جُنگ سروش(یدالله رحمتعلی).
آیت الله خوانساری امام جمعه وقت اراک در نمازجمعه روز ۱۲ دی ماه ۱۳۵۹ در بیانات تندش بر علیه سروش استان اراک، این نشریه را منحرف خوانده و می گوید این نشریه مسیر دیگری پیدا کرده و اگر اصلاح نگردد و مسیر خود را عوض نکند، آن را لجن می گیریم.
حجت الاسلام علی هاشمی سنجانی نماینده مردم اراک در نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی نیز در هنگام حضورش در اراک، در سخنرانی ها سروش استان را مورد انتقاد قرار می دهد.
پس از اعلام مخالفت ها، روز جمعه ۲۴ بهمن عده ای از نمازگزاران پس از اقامت نماز جمعه، خشمگین به طرف دفتر نشریه حمله ور شده و انبار آن را به آتش می کشند که متاسفانه به دلیل آنکه این محل آرشیو دوره های نشریه بوده، تمامی مجلدات از بین می رود.
سردبیر وقت نشریه در شماره ۷۸ روز شنبه ۲ اسفند در تیتر اصلی که به صورت درشت با عنوان «جشن کتابسوزان در اراک» در صفحۀ اول چاپ می شود، به نقد مخالفتها، تهدیدات و آتش زدن انبار نشریه می پردازد.
بهمن ابراهیمی که نقش اساسی در روند انتخاب مطالب و رویکرد سروش استان اراک داشته است دربارۀ چگونگی انتشار و توقیفش می گوید:«من از شروع شماره اولش با سروش اراک بودم. آن موقع حروفچینی سربی بود. در چاپخانۀ معطری در خیابان مولوی اراک بود و کارهای چاپ سروش آنجا انجام می شد. من بودم و آقای «جعفر خطیبی»، یکی از کارمندان بانک ملی که الان بازنشسته شده و آقای «سعید فرجی» که چاپخانۀ بهمن را الان دارد و دو سه نفر دیگر کارگر حروفچین. تمام طول هفته را درگیر کار بودیم. در حروفچینی سربی باید دانه دانۀ حرفها در کنار هم چیده می شد. من هم حروف می چیدم، هم غلط گیری می کردم و هم چاپ می کردم و هم توزیع می کردم. همۀ کارهای مربوطه را انجام می دادم. دوران پر التهابی هم بود. رویکرد خود من هم مقداری تحت تأثیر فضای آوانگاردی بود که آن موقع حاکم بود و توقعاتی که وجود داشت که حالا مطالب سانسور نشود و عریان صحبت بکنیم و دیگر عوارض قبل از انقلاب را نداشته باشیم و اینها. منتها یک خرده بی پروا سروش را شروع کردیم، نسبت به فضای زمانه. این بی پروایی باعث شد که یکی دوبار مرتب اخطار گرفتیم از نهادهای ذیربط که آن موقع بچه های کمیته بودند. مثلاً یک بار یادم است در حین حروفچینی در چاپخانه بودم که گفتند بیا دفتر طبقۀ بالای چاپخانۀ سیرنگ که روبه روی مطب دکتر الهی بود. بغل مطب دکتر حریرفروش تزریقاتی بود که راه پله ای بود که می رفتیم بالا. سمت چپ مطب دکتر الهی، متخصص کودکان بود و بالای چاپخانۀ سیرنگ، کارگاهی بود که ماشین چاپ کوچکی گذاشته بودیم و دفتر نشریه هم آنجا بود که آقای «مرتضی نظامی» به عنوان سردبیر آنجا می نشست. رفتم آنجا و گفتم چه خبر است؟ کاری من چاپ کرده بودم. عمدتاً نود درصد انتخاب مطالب با من بود. آقای نظامی چندان مداخله ای نداشت و گاهی اوقات سرمقالۀ ضعیفی می داد و من هم دستکاری اش می کردم و اینها و بیشتر از باب حفظ ظاهر چاپ می شد. ولی من خودم آن زمان کمی تندروی کردم. یکی از آن چیزهایی که بعدها در آن ادعانامۀ ده ماده ای اعلام کردند و سروش را برای همیشه توقیف کردند، یکی اش همین بود، داستان چاپ شده در کتاب جمعه احمد شاملو با نام «ریش». عنوان ریش بود و در صورتی که مضمون هیچ اشکالی نداشت و اشاره ای به چیز خاصی نبود و صرف اینکه داستان نامش ریش بود، باعث ایجاد حواشی شد. وقتی رسیدم به دفتر سروش آقای نظامی بود و بچه های کمیته آمده بودند و پرسیده بودند که چرا این داستان چاپ شده و او هم گفته بود که من خبر ندارم. گفته بودند تو که سردبیری! گفته بود بله، اما من خبری ندارم. پرسیده بودند که کی انتخاب کرده؟ گفته بود فلانی. من که رسیدم گفتم اشکال چیست؟ این که در کتاب جمعه شاملو چاپ شده و من انتخابش کردم. گفتند که عذر بدتر از گناه. شاملو ضدانقلاب است و از این حرفها. راستش را بخواهی من هر هفته از کتاب جمعه مطلبی انتخاب می کردم. چون تولید ما که تولید چندان زیادی نبود و ناچار بودیم اقتباس هم بکنیم. یکی دیگر از مواردی که در ادعانامۀ ده ماده ای به آن اشاره شده بود- حیف شد نامۀ دادستانی را داشتم و سند تاریخی بسیار خوبی بود و نمی دانم چی شد؟- مطلبی از شجریان بود. از مصاحبه با شجریان یک تکه را من درآورده بودم که آن هم یک خرده تند بود. تقریباً هر هفته یک ماجرایی از مطالبی که توی سروش چاپ می شد داشتیم.
همۀ این اعتراض ها منجر به کیفرخواست ده ماده-ای علیه سروش شد. اگر یکی یکی شماره ها را الان ببینم یادم می آید مصادیق دیگر را. بنی صدر هم در آن زمان مخالف خوانی می کرد و تیترهایش دردسر ایجاد می کرد، چون جزو مغضوبین بود. یکی دو مطلب نقل قول از روزنامۀ انقلاب اسلامی که مال بنی صدر بود آورده بودیم. سروش با ترکیب آقای نظامی، همکاری آقای «یدالله رحمتعلی»، آقای «علی بنی جمالی» به عنوان خبرنگار فعالیت می کرد. از دکتر «رحمان کارگشا» گاه و بی گاه مطلب می گرفتیم. دکتر «سعید قاضی سعیدی» که پای ثابت بود و مرتب مطلب می داد. محتوای سروش یک محتوای سیاسی- اجتماعی بود. به نظرم اگر یک مقدار سنجیده تر عمل می کردیم و آرام تر می رفتیم، این جوری جوانمرگ نمی شد سروش. یک جورهایی قابل پیش بینی هم بود در آن فضا…»
متاسفانه هیچ دوره ای و حتی یک نسخه از آن در کتابخانه ها و مراکز فرهنگی اراک موجود نیست و نگارنده پس از جستجوهای بسیار، تنها دورۀ ناقصی از آن را در کتابخانۀ مجلس یافت. این دوره از شماره ۵۳(هشتم شهریور ۱۳۵۹) تا شماره ۲۰۴(هفدهم آذر ۱۳۶۳) را دربرمی گیرد و شمارۀ اول آن(دوم شهریور ۱۳۵۸) در کتابخانۀ ملی موجود است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.