دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ شماره ۱۰۹۸
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش بیست و چهارم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
عید دیدنی
قبل از فرا رسیدن عید نوروز سفرۀ هفت سین را در اتاق پذیرایی و یا در اتاقی که از همه تمیزتر و اعیانیتر بود میچیدند. برای شب عید هم با آرد رشته درست میکردند و رشته پلو برای شام پخته میشد.
نخودچی کشمش، باسلق، جوزقند، قوئوت، تخم مرغ رنگ شده، تخمۀ هندوانه یا خربزه یا آفتابگردان، شیرینی یا کلوچه، نان گرده، تنداله و گندم شادانه بو داده شده به همراه سبزه، سیب، سرکه، سکه، سمنو، سماغ، سیر، آئینه و قرآن داخل سفره هفت سین قرار میگرفتند.
سادگی و تهیۀ خوراکیهای سفره توسط زنان خانواده از ویژگیهای هفت سین نیموری بود. چنانچه صفای عید دیدنی و لذت و خوشمزگی آنها هنوز هم زبانزد پدربزرگها و مادربزرگها است .
بسیاری از اهالی سعی میکردند لحظۀ تحویل سال را در مسجد حاضر شوند.کسانی هم که در خانه بودند درکنار خانواده و سفرۀ هفتسین و تلاوت آیاتی از قرآن سال جدید را تحویل میکردند.
عید دیدنی خود آدابی داشت، اول آنکه به دیدار خانوادههایی میرفتند که در اصطلاح «عُذر» دارند. خانوادۀ عذردار، خانوادهای بود که در طی سال یکی از عزیزان خود را از دست داده و داغدار شده بود. بعد از آن فرزندان و کوچکترها برای عید دیدنی به خانۀ پدر و مادر یا پدر بزرگ و مادربزرگ میرفتند. عیدی گرفتن نیز مرسوم بود پول و سکه و تخم مرغ رنگ شده از جمله عیدیهایی بود که بزرگترها به کوچکترها میدادند. بعد از آن بازدید از اقوام و همسایگان نیز انجام می شد.
سیزده به در
روز سیزدهم فروردین مردم به اتفاق خانوادههایشان به طبیعت میرفتند تا نحسی سیزده را بدر کنند و ناهار و عصرانه تنقلات و سبزه نوروز را نیز همراه خود میبردند. معمولاً برای ناهار رشته پلو دم میگذاشتند. دشت کشاورزی،کوههای اطراف نیمور و کنار چشمهها و رودخانه از جمله مکانهایی بود که پذیرای مردم بودند. انواع بازی های محلی بین مردان و زنان برگزار میشد تا شادی این روز چند برابر شود. عصر نیز بساط آش که معمولاً آش رشته بود برپا میشد. بعد از خوردن آش اهالی به رودخانه رفته و گرۀ سبزۀ خود را باز کرده و آن را به آب می انداختند و میگفتند :
درد و بلای ما را آب برد
همچنین وقتی دختری دم بخت گره را باز میکرد همه برایش شعر میخواندند :
سیزده بدر / سال دگر / خونۀ شوهر/ بچه بغل/ یکی به دومن (دامن)/ یکی به بغل
در پایان هم سیزده عدد سنگ را داخل آب میانداختند، چون اعتقاد بر این بودکه با این کار نحسی سیزده از بین میرود، از خدای بزرگ نیزطلب سالی پر از خیر و برکت و خوبی میکردند.
آداب حمام کردن
بهداشت و نظافت بدنی برای ما ایرانیها اهمیت زیادی داشته و استحمام نیز آداب خاص خود را داشت. ساختمان حمام در خانههای قدیمی بخشی نا آشنا بود، چرا که گرم کردن آب و هدایت آن به شکلی که بتوان از آن استفاده مطلوبی کرد مهیا نبود، بنابراین استفاده از حمام های عمومی باب بود. حمام نیمور با اینکه از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما قدیمی محسوب میشود. برای تأمین آب مورد نیاز حمام آب چشمه عسل را وارد خزینه آن میکردند. برای اینکه آب را تسویه کنند دو منبع استفاده میکردند که در یکی آشغال روی آب از آن جدا یا ته نشین و تصفیه میشد. به این ترتیب آب مورد نیاز برای استفاده همیشه وجود داشت. برای گرم کردن آب بایستی تون را روشن میکردند. تون مانند کوره ای بود که با هیزم کار میکرد .
استفاده از حمام نوبتی بود، صبح تا عصر برای خانمها و عصر تا شب مخصوص آقایان بود. برای رفتن به حمام باید بخچه (بقچه حمام) را با خود میبردند که وسایل نظافت و لباسهای فرد داخل آن قرار داشت. وسایلی مثل حوله، زیر انداز کوچک از جنس تترون(پارچه ای مخمل یا ترمه دست دوز)، لگن کوچک مسی، صابون سفید، کیسه و سفید آب (روشور) و لباس در بقچه پیچیده میشد.گاهی هم حنا و صدر به عنوان شامپو و گل سَرشور به جای نرم کننده در بقچه جا میگرفت. از جمله رسوم در حمام، خوردن آب سرد در داخل آن بود چون اعتقاد داشتند که سموم را از بدن خارج میکند. بعد از شستشو در حمام از آب خزینه برای آبکشی خود استفاده میکردند. هنگام خروج پای خود را داخل حوضچۀ کوچکی که از آب سرد پر شده قرار میدادند تا بدن به اعتدال برسد و بیماری را دور میکردند.