خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی گذرا به سیستم آموزشی ناکارآمد مدارس در ایران/خروجی مجهول

نگاهی گذرا به سیستم آموزشی ناکارآمد مدارس در ایران/خروجی مجهول

سه شنبه ۱۴ شهریور ۹۶   شماره ۶۷۳

***

وقایع استان

مهرداد یاری

***

پس از تاسیس نخستین مدرسه در ایران با نام دارالفنون و ورود آن به شهرهای مختلف ایران باید اعتراف کرد که همچنان نحوه بهره بردن صحیح از مدرسه نیز مانند بسیاری از تکنولوژی های وارداتی به ایران را نیاموخته و چارچوب کاملا استانداردی برای آن تعریف ننموده ایم.۱۲ سال درس پاس می کنید و آخرش می شوید دیپلمه البته اگر بالاخره دوره پیش دانشگاهی را شوهر دهند و از این حساب خارجش کنند.این ۱۲ سال دستاوردی جز خواندن،نوشتن،ضرب و تقسیم و قبولی در درس ها ندارد.قبول ندارید؟بچه ها را جمع کنید و از همه شان فرق میان سعدی،حافظ،فردوسی و مولانا را بپرسید به جرات می گویم بالای ۹۵ درصد شان نمی دانند و تفاوتی قائل نمی شوند.از آن ها ترتیب حکومت های صفویه،زندیه،قاجاریه و پهلوی را بپرسید باز هم اغلب بدون اطلاع دقیق جواب می دهند دیگر بگذریم از الگوریتم و ماتریکس و کانی ها و ذهبتن و اوربیتال ها و کانون آینه ها و… همین که نمره قبولی رسید اطلاعات را یک شیفت دلیت می کنند و… . البته این فرایند برای تمام نسل ها برقرار بوده است.
بررسی کنید سطل زباله ها چند درصد از زباله های مدرسه را در خود جای می دهند در بهترین حالت شاید نیمی از آن ها را. ببینید چند درصد از دانش آموزان موقع خمیازه کشیدن دست شان را جلوی دهانشان می گیرند،چند نفر القاب تحقیرآمیز ندارند؟بی شک این تعداد انگشت شمارند دیگر بگذریم از فحاشی ها و دعواها و دروغ گفتن ها و … . نمی دانم چه کسانی و از چه زمانی تصمیم گرفتند که آموزش ادب و اخلاق از میان دروس آموزشی کنار گذاشته شوند؟!
بالاتر اشاره کردیم به تلفات مدارس،خوب است اندکی به این و تغییر نوع آن از گذشته تا به حال بپردازیم.در مدل اولیه مدارس یعنی مکتب خانه ها نهایت تلفات بیش از بی سوادی مدرک دارهای امروزه بود به گونه ای که در صورت باب میل نبودن محصل،ملا او را در جمع هم مکتبی هایش فلک می کرد که کاری بود با سه جنبه ی تنبیهی،تحقیری و دردناک.امروزه بعضی تصاویر آن نیز موجود است.
بعدها در مدارس فضا برای فلک کردن دانش آموز بسیار کم شد ولی تلفات در انواع مختلف به دانش آموزان عرضه می شد در این مورد غلو نمی کنم و از آنچه خود دیده و تجربه کرده ام،می گویم کتک زدن با خطکش چوبی و فلزی،سیم کولر،کابل برق،اجرای فنون سنگین و نیمه سنگین رزمی،فشار وارد کردن به انگشت ها از طریق مداد و خودکار و همچنین فشردن انتهای ناخن،کشیدن مو و گوش،زدن سیلی و لگدهای متوالی سنگین و نیمه سنگین و متاسفانه بسیاری از حرکات دیگر که فقط جنبه دردناک و گاهی تنبیهی داشتند اما در زمینه ی تحقیری تنوع کارشان در دادن القاب،فحاشی و تهدیدهای مختلف بود که به این وسیله جنبه ی تهدیدی نیز به طیف تلفات اضافه شد.البته همه این ها در چند شهر بزرگ و با فرهنگ ایران شدت کمتری داشت اما امان از مناطق محروم.این را هم باید بگویم که نکته ی ظریف تر از موی آنجا بود که معلمین گرامی هر گاه دهه فجر فرا می رسید یا بحث انقلاب اسلامی پیش می آمد با حالتی درهم آمیخته از ترس،نفرت و غم از شکنجه های وحشیانه و ترسناک شکنجه گران ساواک حرف می زدند که این تعجب ما را بر می انگیخت زیرا هر آنچه می گفتند ما تجربه کرده بودیم جز اینکه به میزهای مان برق وصل نمی کردند شکر خدا و جدا ساواکی ها دیگر چه بوده اند که معلم ها از آن ها می ترسیدند؟!جالب بود وقتی که از میان سی چهل نفر بدون آنکه دیده باشند فرد خاطی را پیدا می کردند جوری که گویی از پشت سر هم چشم داشتند و گاهی تکه گچی را که در دست داشتند با چنان دقتی مواج و کات دار به سمت بچه ها شلیک می کردند که آدم شک می کرد اینان مامور کا.گ.ب هستند یا معلم؟! بدتر از همه این بود که یکسری از والدین بی سواد در قبال آموزش و نوازش بچه به معلم اختیار تام می دادند و اینچنین بود که معلمین عزیز به واقع مثل توپ فوتبال می کشیدند زیر بچه ها سپس با آن روحیه خانه هم که می آمدیم برنامه کودک هایمان چه بود؟ جودی آبوت (یتیم)، آنشرلی (یتیم)، دیوید کاپرفیلد (یتیم)،کوزت (یتیم)، بچه های آسمان (فقر مطلق)، هاکلبریفیلد (یتیم) معلوم هست دنیا با ما چه می کرد؟
امروزه نیز کاملا برعکس شده است و معلمان نمی دانند با این همه بچه ملوس شیطان همه چی دان چگونه برخورد کنند؟! لذا کودک را به حال خود رها می کنند ولی همچنان مدرک دارهای بی سواد تحویل می دهند.
خب حالا محصول این آموزش ها و تربیت ها شده است اوضاع نابسامان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … چرا که نسل ها هم با همین شیوه کودکانشان را تربیت کرده اند.نتیجه زدن های قدیم شده امثال من که پدرم در این باره می گوید از آنچه به دست آورده اید مغرور نشوید و حسرت آنچه را ندارید نخورید چون پشت تربیت شما هیچ برنامه ای نبوده است و همه تان شانسی بوده اید چه خوب تان چه بدتان.
امروزه هم که شیوه تربیتی شده است نزنید، نگویید، نخواهید که حاصلش بی سوادان مدرک دار لوس و تنبل است.قدیم حداقل از ترس کتک خوردن تلاش کرده یا فرار می کردیم و پر تحرک بودیم اما حالا از این بابت خیال شان راحت است و هیچ هم از جایشان تکان نمی خورند.
حال انتظار می رود که وزیر آموزش و پرورش، روسای ادارات آموزش و پرورش،مدیران مدرسه و … دور هم جمع شوند و از خود بپرسند که با این میراث باید چکار کنند؟ اگر می گویم میراث نه اینکه حاصل مثبتی در آن باشد بلکه این میراث سراسر قرض و بدهی آموزش و پرورش به تمام نسل های ایران از ابتدای آموزش و پرورش از مدارس تا به امروز است و از خود بپرسند اکنون باید چکار کرد؟در این همه سال چکار کرده اند که جوان ما در ۳۰ سالگی به بلوغ می رسد و تازه دنیا را می شناسد و دانا می شود و در چهل پنجاه سالگی تازه مدیر جوان به حساب می آید؟ این همه بی اخلاقی و بی فرهنگی از کجا می آید که جوان ما بعد از ۱۲سال تحصیل حتی توانایی استفاده از سطل زباله را هم ندارد و هزاران سوال دیگر که همه در کوتاهی و بی تدبیری مسئولان گذشته و حال این وزارتخانه خلاصـه می شود و باید گفت در هیـــچ دوره ای از عمر خود نتوانسته کارنامه مطلوبی داشته باشد.
۱۲ سال است اوج هنرشان شده بازی با اعداد ۴ و ۶و ترکیب های ۶٫۳٫۳ و ۶٫۰٫۶ مکررا کلاس ششم آورند و پیش دانشگاهی را می برند و سال چهارم می آورند و آخر هم می خواهند سال چهارم را حذف کنند. در کل چند طرح ناکارامد دارند که هر دوره با هم بغلی بگیر بازی می کنند.نتیجه شده است روستاهایی که هنوز مدرسه درست و درمان ندارند، شده بخاری نفتی های غراضه ،شده تلفات جانی برای معلمین و دانش آموزان روستایی،کیلومترها راه رفتن و هزار مشکل دیگر که بعد از ۵۵ سال فعالیت رسمی و ۱۱۶ سال غیر رسمی این وزارتخانه،همچنان این کمبودهای عصر بربریت بر جای خود قرار دارند.
آزموده را آزمودن خطاست مگر ما تنها کشور جهان سوم هستیم که آقایان نمی دانند باید چکار کنند؟خب بروید ببینید کشورهای پیشروتر چکار کرده اند که امروزه به واسطه داشتن مدارس کارامد از اوضاع بسامان تری سود می برند و مردم متمدن تری نسبت به ما دارند.وزارتخانه آموزش و پرورش نباید بیش از این از جایگاه و مسئولیت خود شانه خالی کند خیلی وقت است که باید به خود آیند و این مسیر انحرافی را به سمت و سویی درست و روشن تغییر دهند. انگار نه انگار که وزارتخانه است و در برابر همه بی فرهنگی ها و مشکلات بزرگ و کوچکی که کشور را فرا گرفته انگشت اتهام سمت آنهاست. کل هنرشان شده است تحویل دادن فارغ التحصیلانی با مدرک دیپلم و خلاصه بروید خدا به همراهتان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.