- روزنامه وقایع استان مرکزی - http://vaghayeostan.ir -

نگاهی به کارنامه هنری «بیتا بادران» بازیگر اراکی به بهانه کسب جایزه اول بازیگری از جشنواره «سالنتو» ایتالیا برای فیلم «دم سرد»/دَم شما گرم

چهارشنبه ۲۲ شهریور ۹۶    شماره   ۶۷۸

***

وقایع استان

سمیه انصاری فر

***

این روزها بازیگران و فیلمسازان کشورمان در جشنواره های بین المللی فیلم افتخار آفرین هستند و نام هایشان تیتر می شود. «نوید محمد زاده» و «وحید جلیلوند» با فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» در بخش «افق های نو» هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم ونیز عنوان برتر را دریافت کردند بعد از آن نیز «بیتا بادران» برای فیلم «دم سرد» جایزه بهترین بازیگر نقش اول جشنواره سالنتو را کسب کرد.
اولین جایزه بین المللی بازیگری را عزت الله انتظامی برای سینمای ایران در جشنواره فیلم شیکاگو بدست آورد و بعد از آن این روند در طی این سال ها ادامه داشت. در تمام این سال ها نام بازیگران زن ایرانی همپای بــازیگران مرد بوده و چشم جهانیان را بـــا بازی های خوبشان به خود خیره کرده اند. نام هایی چون «نیکی کریمی»، «فاطمه معتمد آریا»، «گیتی پاشایی»، «ساره بیات»، «لیلا حاتمی»، «نگار جواهریان»، «مریلا زارعی»، «گلاب آدینه» و… اغلب این ها بازیگران با تجربه و شناخته شده هستند؛ ولی آخرین جایزه بین المللی بازیگری برای زنان سینمای ایران را «بیتا بادران» به دست آورد که خیلی در سینما پر کار نبوده؛ ولی همیشه نقش هایش تاثیرگذار و به یاد ماندنی بوده است. اولین بار بازی کوتاه او در «آژانس شیشه ای» او را به سینمای ایران معرفی کرد. هنرمند جوان اراکی که در شهر خود دوره های متعدد بازیگری تئاتر را گذرانده و بعد به تهران رفته تا در دوره های بازیگری آتیلا پسیانی و امین تارخ شرکت کند و بعد برای بازی در فیلم حاتمی کیا معرفی شد. او تا قبل از آن نیز در شهر خود تئاترهایی بازی کرده و جوایزی هم بدست آورده بود. بادران در همان ابتدا برای بازی در «آژانس شیشه ای» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن را بدست آورد.
او در کارنامه کاری خود فیلم هایی چون «دل شکسته» به کارگردانی علی روئین تن، «تله روباه» به کارگردانی علیرضا اسحاقی، «رمز» به کارگردانی محمدعلی سجادی، «من و نگین دات‌کام» به کارگردانی حسین قناعت، «بودن یا نبودن» به کارگردانی کیانوش عیاری از دیگر آثاری است که او در آن ها ایفای نقش کرده است. او فیلم توقیفی «زمهریر» به کارگردانی علی روئین تن و فیلم اکران نشده «سمفونی تولد» به کارگردانی محمد پرویزی را نیز در کارنامه کاری خود دارد و آخرین فیلمش « دم سرد» به کارگردانی عباس رزیجی توانست برایش جایزه نقش اول زن جشنواره فیلم سالنتو را به ارمغان بیاورد. بادران احتمالا برای رسیدن به این نقش تلاش بسیاری کرده است زیرا در یکی از پست های صفحه اینستاگرام خود در زمان بازی در فیلم «دم سرد» نوشته بود: « بچه ها تو این فیلم ۶۵۰ نخ سیگار کشیدم هوای چه طعم بدی داره سیگاره» همین کافی است تا مطمئن شد این نقش تفاوت های زیادی با نقش های قبلی او دارد از زن جوان شهرستانی «آژانس شیشه ای» شیشه ای تا دختر سرکش و سرخوش «دلشکسته».
از آنجایی که او کم کار است بنابراین کمتر از او مصاحبه ای در رسانه ها دیده می شود. او یکبار مصاحبه مفصلی با هفته نامه نوآوران داشت در آن مصاحبه گفته بود: « در کلاس های آقای تارخ، آقای آتیلا پسیانی استاد ما بودن و به بازیگری من ایمان داشتن و می گفتن که بازیگر خوبی هستم. بعد منو معرفی کردن به آقای حاتمی کیا. تست بازی هم من ندادم. من از خانواده ای بودم که حجابشون چادر بود و با این حجاب بیگانه نبودم و گاهی خودم هم چادر به سر می کردم و چادر پوشیدن هم از ویژگی های نقش من بود. اون روز هم که آقای حاتمی رو دیدم، چادر سرم بود . ایشون به من گفتن الان که چادر سرته از این گوش برو به اون گوش. یعنی توی اتاقی بودیم و فقط گفتن از جلوی دوربین با چادرت رَد شو. همین. من از جلوی دوربین رد شدم و گفتن خیلی خُب. البته من خیلی دلم روشن بود و انگار می دونستم که حتمن در این کار هستم. نمی دونم دلم قرص بود، نمی دونم اعتماد به نفسم بالا بود. (باخنده) البته بعدها به گوش من رسید و دیگران بهم گفتند که آقای آتیلا پسیانی پای بازی من در اون نقش ایستاده بودن. چون از قرار آقای حاتمی کیا گفته بودن که این دختر اولین بارشه جلوی دوربین قرار می گیره و نمی تونه. اما بین خودشون گویا از این صحبت های مردونه داشتن که اگر ایشون بازی نکنه من هم نیستم و واقعن سفت و سخت پای من ایستاده بودن. بعد من قرارداد نوشتم. قراردادم هم خیلی پایین بود. اما در نهایت تهیه کننده مبلغ بیشتری بابت دستمزد به من دادند و گفتند چون خوب و منضبط بودی و ما ازتو راضی بودیم، این تصمیم رو گرفتیم.
یادمه موقع نگارش «روبان قرمز» آقای حاتمی کیا زنگ زدن خونه ی ما و گفتن که من دارم برات این نقش رو می نویسم. ولی خُب به دلایلی نشد برم و اون نقش رو خانوم آزیتا حاجیان کار کردن.
البته این رو هم اضافه کنم که بعد ازمن قرار بود خانم «یاسَمین مَلِک نصر» این نقش روکار کنن و بعد هم دعوت شدم برای «ارتفاع پست»، «موج مرده»، که باز هم نشد در حالی که خیلی هم مایل بودم تا دوباره در یک کار ماندگار حضور داشته باشم. خیلی مایل نیستم راجع به این مسائل صحبت کنم.حتی یادآوریش برام خوشایند نیست.شرایط خاصی داشتم.»
او در همان مصاحبه درباره همبازی وبدن با خسرو شکیبایی می گوید: «مرحوم خسرو شکیبایی اصولا یک انسان عجیب وغریبی بودن. یعنی به نظر من به یک صفایی رسیده بودن که روحشون خیلی جلا پیدا کره بود. جزو افتخارات زندگیمه که با ایشون بازی کردم و خیلی ازشون یاد گرفتم. خیلی، خیلی آموختم. شهاب حسینی هم که واقعا خیلی با وقار، متین، موقر و با شخصیت بودن.
این رو هم اضافه کنم که من قبلا با کارگردان «دلشکسته»، آقای رویین تن، تئاترِ«پشت شمشادها» رو کار کرده بودم. قبل از «پشت شمشادها» هم باز با ایشون دو تئاتر تمرین کرده بودیم، اما بعد از تمریناتِ گروهمون، اجازه ی اجرا بهمون داده نشد و اون دو کار توقیف شدن. آقای رویین تن از بازیگری من خیلی خوششون اومد و لطف کردن گفتن که تصمیم دارم یک فیلم سینمائی کار کنم و می خوام نقش اول کار رو به تو بدم. منم گفتم که با افتخار می پذیرم.و «دلشکسته» رو کار کردم. البته «دلشکسته» چهار سال توقیف بود. بعد از چهار سال هم با اکران خوبی روبرو نشد. تبلیغات خوبی هم نداشت. ولی بعد که اومد در بخش سینمای خانگی از پرفروش ترین ها شد.»
اما فیلم « دم سرد» یک از فیلم های موفق سینمای ایران است. این فیلم به دلیل موضوعش یک سال بعد از تولید در ایران اجازه اکران پیدا کرد؛ ولی از همان ابتدا توانست جوایز متعدد بین المللی را به خود اختصاص دهد. فیلم سینمایی «دم سرد» ساخته‌ی عباس رزیجی، روایت‌گر داستان انسانی است که با تنی زنانه و روحی مردانه متولد شده و در انبوه تابوهای شهرستان کوچکشان رشد کرده است.
او با وجود تمام سختی ها در پی تامین هزینه های عمل جراحی اش برمی آید. او زنی است به نام مریم. زمانی که مریم به جوهر مردانه‌ی وجودش پی می برد هنگامه‌ی ازدواج او با توجه به شرایط فرهنگی و بومی شهرش نیز فرا می رسد.
مریم به وقتِ اجبارِ ازدواج، برای خودش یک اسم مردانه، لباسی ساده و یک بلیط بی برگشت به تهران می گیرد. از شر شوهر تحمیلی اش خلاص می شود و به دنبال زن رویاهایش می رود. مریم نمی داند که تهران هم پر از تابو‌های تلخ است. این ها بخشی از داستانی است که «دم سرد» را ساخته، بخشی از گذشته و سرشت و سرنوشت مریم و مریم هاست و تمامش نیست و بیتا بادران مریم این داستان را به خوبی به تصویر کشیده است.