خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به مدرسه دارالفنون، میراث بزرگ میرزاتقی خان فراهانی به مناسبت ۱۷۰ سالگی تاسیس آن/بیداری ایرانیان در خواب

نگاهی به مدرسه دارالفنون، میراث بزرگ میرزاتقی خان فراهانی به مناسبت ۱۷۰ سالگی تاسیس آن/بیداری ایرانیان در خواب

دوشنبه ۱۵ آذر ۹۵ شماره ۴۷۵
علی امیدی-وقایع استان
به مناسبت صدو هفتاد سالگی مدرسه دارالفنون و قتل امیرکبیر از سوی پژوهشکده اسناد و با همکاری پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران و سرای ایرانشناسی همایشی با عنوان «۱۷۰ سال تاسیس مدرسه دارالفنون و قتل امیرکبیر» برگزار می شود. در این همایش سخنرانان متعددی از جمله مجید تفرشی پژوهشگر ایرانی با موضوع اسناد دارالفنون در آرشیو بریتانیا، سخنرانی میکنند. از برنامه های جنبی همایش برگزاری نمایشگاه اسناد مدرسه دارلفنون نیز در محل آرشیو ملی ایران خواهد بود. به همین بهانه در گزارش پیش رو به این یادگار امیرکبیر می پردازیم و خواهیم دید که بعد از ۱۷۰ سال از تاسیس این نهاد مهم آموزشی چه وضعیتی گریبانگیر آن شده است.
دارالفنون، چگونه دارالفنون شد
بدون شک امیرکبیر یا همان میرزا تقی خان فراهانی زاده هزاوه فراهان، تبعید شده به کاشان و به خاک سپرده شده در کربلا را کسی نیست که نشناسد، اقدامات تاثیرگذار و علاقه و عشق باطنی اش به ایران وی را به عنوان نگین تاریخ ایران مبدل ساخته است. مدرسه دارالفنون در میان خیل خدمات ارزنده امیرکبیر در دوران صدارت ۱۱۴۰ روزه اش یکی از درخشان ترین آنهاست، مدرسه نوین و مهم ایران پس از آن ایجاد شد که در دوران قاجارجنگهای ایران و روس آغاز و در نهایت منجر به شکست ایران شد. در پی این شکست و از دست دادن بخش هایی از کشور بزرگان بدنبال بررسی دلایل آن پی بردند که عدم اطلاع از فناوری و دانش روز مهمترین دلیل شکست ایران در آن زمان بوده است.
از این رو میرزا تقی خان در سال ۱۲۴۴ قمری، هنگامی که تنها ۲۲ سال داشت، همراه گروهی به سرپرستی خسرو میرزا برای پوزش خواهی از کشته شدن گریبایدوف، کاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر کرده بود و در آنجا مدرسه های نوین، کارخانه ها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دیده بودو تصمیم گرفت ساختمانی برای تدریس علوم جدید در تهران تاسیس کند. وی نام دارالفنون را برای این مدرسه جدید در نظر گرفت که معادل اصطلاح فرنگی «پلی تکنیک» بود. این مرد وطن پرست در اولین سال صدارت خود موافقت ناصرالدین شاه را برای تاسیس دارالفنون جلب و شخصا محل ساختمان آن را تعیین کرد و برای بنای مدرسه میرزا رضای مهندس باشی را که از نخستین محصلانی بود که توسط عباس میرزا به لندن فرستاده شده و مهندسی را با موفقیت به اتمام رسانده بود، در نظر گرفت. مهندس باشی ابتدا نقشه ساختمان را کشید و انجام کار را به محمدتقی خان معمارباشی دولت واگذار کرد. ساختمان دارالفنون در محوطه وسیعی در شمال ساختمان سفارت روس بین خیابان ناصرخسرو و باب همایون ساخته شد.
ساخت بنای دارالفنون قریب به یک سال به طول انجامید و در اواخر سال۱۲۶۷ هجری قمری به پایان رسید و در سال ۱۲۳۰ خورشیدی افتتاح شد. این ساختمان ۵۰ اتاق داشت که قسمتی از دیوارهای آن به گچبری، نقشها و تذهیبات بدیع آراسته بود. همه اتاقها یک شکل و به یک اندازه و به صورت مربع با چهار متر عرض و طول بود و جلوی هر اتاقی یک ایوان قرار داشت. دروازه ورودی ساختمان به شیوه معماری سنتی دارای طاق بلندی بود که در دو سوی درگاه، دو ستون استوانهای نقره ای رنگ، طاق این دروازه را نگه میداشت که بالای درب دو لنگه چوبی و قهوهای رنگ مدرسه، کتیبه های قرار داشت که هنوز نیز وجود دارد که اسم دارالفنون و سال تاسیس آن (۱۲۶۸ ه. ق) حک شده است.
امیرکبیر پس از اتمام قسمت شرقی ساختمان در صدد استخدام معلمان فرنگی برای تدریس در این دانشگاه برآمد. از آنجا که وی نسبت به کشورهای استعمارگر روسیه و انگلیس بدبین بود، تصمیم گرفت معلمان را از کشورهایی چون اتریش، آلمان و فرانسه برگزیند. وی بعد از مدتی تردید سرانجام کشور اتریش را که در آن زمان به نام «نمسا» در نزد ایرانیان معروف بود، انتخاب کرد. امیرکبیر از جان داوودخان خواست ۶ استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینه های وابسته، برای ۶ سال استخدام کند که حقوق سالیانه همه آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه رفت و برگشت آنها را نیز دولت ایران بدهد.
پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدنچی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالیانه آن ۹ نفر روی هم از ۵ هزار تومان نگذرد.
نظر امیر کبیر این بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد.
با این همه، امیر برای کامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامه درسی دارالفنون از بیگانگانی که در خدمت دولت ایران بودند، مترجم های دولتی و نیز ایرانیانی که در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.
دو هفته بعد از قتل ناجوانمردانه امیر ایران، دارالفنون کار رسمی خود را با هفت معلم و ۱۱۴ دانش آموز در رشته های مختلف به شرح ذیل آغاز کرد: طب و جراحی۲۰ نفر، مهندسی ۱۲ نفر، توپخانه ۲۶ نفر، پیاده نظام ۳۹ نفر، سواره نظام ۱۵ نفر، معدن شناسی ۵ نفر و داروسازی ۷ نفر. تمامی دانشآموزان اولیه دارالفنون از فرزندان درباریان، اعیان و اشراف بودند.
روسای دارالفنون به ترتیب میرزا محمدعلیخان شیرازی (وزیر امور خارجه)، عزیزخان مکری (وزیر جنگ)، میرزا محمدخان امیرتومان، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (نخستین وزیر علوم ایران)، رضاقلیخان هدایت، علیقلی خان هدایت (مخبرالدوله)، جعفرقلیخان هدایت و محمدحسنخان ادیب الدوله بودند.
نخستین گروه معلمان دارالفنون روزی وارد تهران شدند که بانی دارالفنون دو، سه روز قبلش از صدارت خلع شده بود.
سن دانش آموزان به هنگام ورود به دارالفنون بین ۱۴ تا ۱۶ سال بود. البته برخی از افرادی که نفوذ بیشتری در دستگاه دولت داشتند با سنین بالاتری وارد مدرسه می شدند و شاگردانی که در درس هایشان نمره خوبی می گرفتند به اسم خلیفه درس یا دستیار معلم خوانده می شدند که به تدریس می پرداختند. مدت تحصیل در دارالفنون در ابتدا هفت سال بود که به مرور زمان به پنج و در نهایت به چهار سال تبدیل شد. در آغاز کار مدرسه، هفت رشته درسی همانطور که ذکر شد، تدریس می شد که بعدها رشته های دیگری مانند تاریخ، جغرافیا، نقشه کشی، طب سنتی، ریاضیات، زبان های فارسی، عربی، فرانسه و روسی اضافه شد. تدریس در مدرسه از ساعت هشت صبح تا سه بعدازظهر بود و دانش آموختگان ناهار را در مدرسه به صورت رایگان صرف می کردند که عبارت بود از پلو خورشت، نان، پنیر، سبزی، یک کاسه آش، آبگوشت و دوغ. به علت حاکم بودن افکار نظامی بر این مجموعه، هزینه آن از بودجه نظامی تامین می شد. جالب است که بدانید بودجه اولیه دارالفنون هفت هزار و ۷۵۰ تومان بود. در سال های اولین نیز به دانش آموزان مقرری پرداخت میشد و دانشجویان هر رشته دارای لباس یونیفرم مخصوص بودند که بیانگر رشته تحصیلی آنان بود. این لباس توسط خیاط مدرسه سالی دو بار در زمستان و تابستان برای دانش آموزان اندازه گیری می شد. نوع این لباس ها از نوع خارا (پارچهای سبک) و برای لباس زمستانی از جنس ماهوت بود.
دارالفنون بعد از آنکه در دی ماه ۱۲۳۰ خورشیدی به مدت ۸۰ سال پابرجا بود، در سال ۱۳۰۸ تخریب شد. در این سال میرزا یحیی خان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت، ساختمان اولیه دارالفنون را در هم کوبید و با نقشه و نظارت نیکولاس مارکوف، معمار روسی، ساختمان فعلی را بازسازی کرد و در سال ۱۳۱۷ توسط مشیرالدوله مدرسه حقوق طب و نظام از مدرسه جدا شد و مدرسه از حالت آکادمیک خارج شد و به دبیرستان تبدیل شد. از این پس این بنا به یکی از دبیرستانهای شناخته شده و معروف تهران تبدیل شد. دارالفنون تا سال ۱۳۵۷ همچنان با کاربری دبیرستان به حیات خود ادامه میداد اما با پیروزی انقلاب اسلامی به مرکز تربیت معلم تبدیل شد و مدتی بعد به مرکز آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش اختصاص یافت تا آنکه در سال ۱۳۶۸ جزو فهرست آثار ملی ایران به ثبت در آمد و درب آن در سال ۱۳۷۵ تا به امروز بسته شد چرا که مسوولان تصمیم گرفتند آن جا را مورد مرمت و بازسازی قرار دهند و از این مدرسه تاریخی به عنوان گنجینه و موزه آموزش و پرورش استفاده کنند. اکنون سالهاست که از تصویب این طرح میگذرد اما دارالفنون در گوشه خیابان ناصرخسرو بدون کاربری باقی مانده است. دارالفنون با عنوان «گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش»، که زیر مجموعه پژوهشگاه آموزش و پرورش به شمار میآید، کارهای فرهنگی و پژوهشی خود را آغاز کرده است.
یادگار مهجور مانده
بنای دارالفنون در حال حاضر دارای دو ورودی می‌باشد که در خیابان ناصرخسرو قرار دارد. ساختمان دارای حیاط مرکزی است که اتاق‌ها در چهار طرف حیاط واقع شده و در دو طبقه قرار دارد. در سمت شمال مدرسه یک حیاط نیز قرار دارد که به عنوان حیاط بازی از آن استفاده می‌شود. در جبهه جنوبی، سالن آمفی تاتر و نمازخانه و سکوی نمایش تاتر به ابعاد ۶/۵*۷ متر است. انبار نیز در جبهه شرقی است که مستقیما به خیابان ناصر خسرو راه دارد.
نمای مدرسه توسط آجر ۵ سانت تزئین شده و در بخش جنوبی مدرسه سالن اصلی قرار دارد. در بقیه ی جهات، اتاق‌ها در دو طبقه ساخته شده‌اند و راه ارتباطی به طبقه‌ی بالا از چهار راه‌پله صورت می‌گیرد که در گوشه‌ی شمال شرقی و جنوب شرقی و جنوب غربی می‌باشند. دیوارهای اجری با اندود گچ و خاک و بعد کاهگل و روی آن را با ملات گچ پوشانیده‌اند. هر اتاق دارا ی یک ورودی و یک پستو است و در بعضی اتاق‌ها پستو تبدیل به ورودی شده است و اتاق‌ها فاقد پستو هستند و دو ورودی دارند. بزرگترین اتاق فعلی مسجد در بخش غربی حیاط مرکزی واقع شده است.
جایگاه این مدرسه گاه حتی فراتر از موضوعات آموزشی رفته و به پیش‌زمینه تاریخی ایرانیان معاصر در حوزه علم‌آموزی و کسب مهارت‌های زندگی نوین اشاره دارد؛ در چنین جایگاهی، ساختمان دارالفنون هم جنبه‌ای دیگر به خود گرفته و به یک «ارزش تاریخی» بدل می‌شود تا جایی که فارغ‌التحصیلان این مدرسه و نسل‌هایی که از پس آنها با روابطی چون فرزندی یا شاگردی آمده‌‌اند، این مدرسه را نماد گذشتگان و نیکان علمی و فرهنگی خود می‌دانند. یادمان نرود که دامنه وسیعی از فرهنگیان ایران؛ از فروغی تا هدایت، از اقبال آشتیانی تا جلال آل‌احمد و فردیت، خود را شاگردان این مدرسه و محصلان آن می‌دانند.
کاخ دانش و بیداری ایرانیان
بسیاری از کارشناسان دارالفنون را به عنوان سرآغاز بیداری ایرانیان می دانند و معتقدند پایان جنگ اول ایران و روس آغاز فصل تجدد یا تجددخواهی در ایران است.
جمشید کیانفر پژوهشگر تاریخ در این باره می گوید: معتقدم ما به اجبار به سراغ تجدد و تجددخواهی رفتیم، دقیقاً هم زعمای قوم ما به دنبال آن رفتند. امیرکبیر با ایجاد و تأسیس دارالفنون که من به آن کاخ دانش میگویم، میخواست زمینه رشد فرهنگی را فراهم کند. چرا میگویم کاخ دانش و نمیگویم مدرسه دارالفنون… برای اینکه کاخ، عالیترین بنا در فرهنگ ماست، ازاینرو کاخ دانش برازنده دارالفنون است.
کیانفر در خصوص منتقدان امیرکبیر مبنی بر اینکه دارالفنون جایی برای تربیت دیکتاتورها بوده است، بیان می دارد: این را مخالفان امیر میگویند، اما این حرف خیلی منطقی نیست. نظام ما دیکتاتوری بود، امیر خودش هم فردی دیکتاتور و مقتدر بود چون جز حرف خودش حرف هیچکس را قبول نداشت، مثلاً شورای نظام میگذاشت ولی حرف آخر را خودش میزد. در قدرت امیر همین بس که در عرض سه سال و اندی پادشاهی را پرورش داد که وقتی از کار برکنار شد، نیات او را عملی کرد. اگر بخواهیم امیر را بزرگ کنیم این قدرت امیر است. با ناسزا گفتن به میرزا آقاخان و ناصرالدین شاه و اشقیا خواندن ناصرالدین شاه، امیر بزرگ نمی شود.
فریدون آدمیت معتقد است پس از عزل امیر سرنوشت دارالفنون دستخوش نیرنگ و هوسبازی شد. بسیاری از مورخان نیز معتقدند، دارالفنون آنچه در ذهن امیرکبیر بود نشد و به بیراهه رفت. کیانفر در خصوص این سخنان نیز نکات جالبی می گوید: اصلاً ما چه میدانیم امیر میخواست چه کند؟ هیچ دستورالعمل و نوشتهای هم در این زمینه از او نمانده که بگوییم نوشته بوده مدرسه را چکار کنید. اصلاً امیر عمرش کفاف نکرد. او نخستین کاخ دانش را در ایران پایهریزی کرد؛ اما تداومدهنده آن سه تن بودند: ناصرالدین شاه، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه که به عنوان وزیر علوم و در حقیقت مدیر عالی مدرسه بود و حکومت ملایر را به او دادند که مالیاتش را هزینه دارالفنون کند و سوم رضاقلی خان هدایت و فرزندانش. در واقع اجر اصلی آنچه امیر بنیان گذاشت، برای این سه نفر است، چون آنها آنجا را حمایت و مدیریت کردند. تا اینکه وقتی ناصرالدین شاه از فعالیت جامعه فریدون آدمیت در دارالفنون آگاهی یافت شدیداً عصبانی شد و فکر کرد لانه زنبور درست کرده است؛ بنابراین نسبت به دارالفنون بی مهری شد.
منابع:
سایت تاریخ ایران
یادگار امیرکبیر در ناصرخسرو. روزنامه شرق
هدایتی، سیدجواد. تاریخ پزشکی معاصر ایران

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.