شنبه ۱۴ مرداد ۹۶ شماره ۶۴۶
***
وقایع استان
سحر یاری
***
تصور بیشتر ما این است که بساز و بفروشی فقط در صنعت ساختمان سازی وجود دارد؛ ولی این اصطلاح در سینما نیز خیلی خوب گنجانده می شود و جواب می دهد. یکی از انواع بساز و بفروش ها در سینما ساخت فیلم های دنباله دار است. این یک ایده جدید برای کسب درآمد از ساخت فیلم هایی است که در گیشه قبلی خود موفق بوده اند. چند سالی است که تب داغ ساختن فیلم های دنباله دار در ایران شیوع پیدا کرده است. اولین بار مسعود ده نمکی این روند را آغاز کرد و یک تعریف اشتباه از دنباله سازی را وارد سینمای ایران کرد. قبل از اینکه در مورد سابقه فیلم های دنباله دار در جهان و ایران صحبت کنیم باید ببینیم که فیلم دنباله دار چیست؟
فیلم دنبالهدار نوعی از آثار سینمایی است که شخصیتهای اصلی آن در قسمتهای مختلف یکسان بوده و شخصیتهای مکمل به فراخور رویدادها، زمان و فضا عوض شوند. مضامین در همه قسمتها ممکن است تغییر کند و حتی جغرافیای رویدادها عوض شود، اما رویکرد قهرمانان همواره یکسان باقی میماند.
دنباله سازی فیلم ها در هالیوود ک از سال ۱۹۷۰ بیشتر رنگ و روی جدی به خود گرفت در واقع استودیوهای فیلمسازی تصمیم گرفتند که فیلم هایی که در گیشه موفق بودند را با سابقه خوبی که در ذهن مردم داشتند ادامه دهند.
در سال ۱۹۸۱، ۴۲ فیلم دنبالهدار در سرتاسر دنیا تولید شد که در سال ۱۹۸۹ این تعداد به ۱۲۴ رسید. بنابراین ساخت آثار دنبالهدار در سینمای امروز جهان مقوله تازهای نیست. از همان زمانی که شون کانری در هیبت جیمز باند ظاهر شد و ساکنان سالن تاریک را جذب کنشهای خود و رویدادهای تابانده شده بر پرده نقرهای کرد، تماشاگران به تعقیب فیلمهای سریالی عادت پیدا کردند و این تمایل را تا امروز ادامه دادند.
به طور دقیق تر خاستگاه دنباله سازی آثار سینمایی را می توان دهه ۶۰ میلادی و با تولید فیلم «دکتر نو» و یا به عبارتی سری فیلم های «جیمز باند» دانست که نظر به استقبال مخاطبان، همچنان می فروشد و قسمت ۲۴ آن سال ۲۰۱۵ بر روی پرده های سینماهای جهان جای گرفت.
در دهــه ۷۰ میلادی، فـــرانسیس فورد کاپولا فیلم ماندگار «پدرخوانده» را ساخت و با ساخت قسمت دوم آن و بعدها قسمت ســـوم، دنباله سازی سینمایی به امری معمول تبدیل شد و این روند در آثار موفق سینمایی مانند «راکی»، «جنگ ستارگان»، «مدمکس»، «رامبو» و «بیگانگان» شدت گرفت و در ساله ای اخیر با «ترمیناتور»، «ماموریت غیر ممکن»، «ارباب حلقه ها»، «هری پاتر»، «سریع و خشن»، «محافظــان کهــکــشان»، «دزدان دریایی کارائیب» به اوج رسید، گرچه باید اذعان داشت که در مواردی، قسمت های بعدی هرگز نتوانستند مقبولیت و محبوبیت بخش نخست را کسب کنند. اما نگاهی به جدول پرفروشترین آثار تاریخ سینمای جهان، محبوبترین شخصیتهای سینمایی و آثار رکورددار نشان میدهد که فیلمهای دنبالهدار همیشه درصدر قرار داشته. دارند و خواهند داشت. جالب است که فیلمهای ۱۰سال آینده کمپانیهای بزرگ سرشار از این نوع آثارند. دلیلش کاملاً روشن است؛ این آثار امتحان خود را پس دادهاند و تکرار تولیدشان هیچ ریسکی به همراه ندارد.
در واقع، موفقیت تجاری و پول باد آورده، یک جور شیطان وسوسه گر است برای این که تهیه کنندگان و سرمایه گذاران فیلم های خاطره انگیز را ترغیب به دنباله سازی کند.
تجربه جهانی نشان داده است که فیلم های دنباله دار همیشه گیشه را فتح کرده اند؛ ولی این دلیل بر این نمی شود که بگوییم دنباله دارها همیشه به موفقیت قسمت های اول بوده اند. سینمای ایران نیز نزدیک به یک دهه است که وارد عرصه دنباله سازی شده است. این روزها فیلم نهنگ عنبر ۲ بعنوان دنباله فیلم نهنگ عنبر ساخته شده و اتفاقا به دلیل محبوبیت فیلم اول در گیشه با اقبال خوبی رو به رو شد. این روند در خصوص گشت ارشاد ۲ نیز وجود دارد ولی مساله بارز این است که هیچ کدام از این فیلم ها حتی با وجود فتح گیشه فیلم های خوبی نبوده اند و روشن است که همه آنچه فیلم اول را تبدیل به یک اثر ویژه و خاص کرده بود، فدای جیب سازندگانی شده که ایده شان ته کشیده یا به زور سعی دارند ایده های بی منطق را وارد جهان فیلم اصلی کنند.
همانطور که گفتیم این جریان در دهه ۸۰ شمسی با «اخراجی ها» ساخته مسعود ده نمکی آغاز و استقبال رکوردشکنانه مخاطبان از این فیلم، ده نمکی را ترغیب ساخت که قسمت های دوم و سوم آن را بسازد، اتفاقی که این کارگردان برای دیگر ساخته خود یعنی «رسوایی» تکرار کرد. مرضیه برومند نیز پس از گذشته سال ها از تولید «شهر موشها»، قسمت دوم آن را در سال ۱۳۹۴ اکران کرد و تهمینه میلانی نیز دو گانه «آتش بس» را ساخت.
شاید اعتنا به همین فروش خیره کننده و یا شاید تبعیت از رویه جذاب دنباله سازی سینمایی، برخی کارگردانان را به ساخت سری دیگر آثار خود متمایل ساخته و نمونه متاخر آن قربان محمدپور از است که بزودی قسمت دوم «سلام بمبئی» را کلید می زند و اظهارات مسعود کیمیایی است که اشاره به ساخت «ضیافت ۲» داشته است.
ولی آنچه مشهود است این است که هنوز فیلمسازان ایرانی نمی دانند که کدام فیلم ها پتانسیل ساخت قسمت های بعدی را دارند و شاید این روند در دنیا حالا به شکلی است که فیلمساز می داند که قرار است یک مجموعه فیلم مکمل یکدیگر بسازد ولی در ایران این گیشه است که سازندگان را به ساخت فیلم بعدی ترغیب می کند. یکی از آسیب های مهم در ساخت فیلم های دنباله دار در سینمای ایران توجه صرف به مساله اقتصادی و مالی است. در سال های اخیر که وضعیت فروش فیلم ها خیلی خوب نبود تهیه کنندگان تصمیم گرفتند تا به یک فرمول امتحان پس داده رجوع کنند و ساخت قسمت های بعدی فیلمی که در گیشه موفق بوده است را پیشنهاد دهند بدون آنکه پیش از شروع چنین پروژهای، به ادامه دار بودن آن و ساختمانی که فیلم میبایست در چند دنباله به آن برسد، توجه داشته باشند. طبیعتا چون نفس ابتدایی از این شکل دنباله سازی، رسیدن به پول بیشتر است، اهداف محتوایی، چندان در اولویت قرار نمیگیرند.
حتی اگر بخواهیم بگوییم برخی فیلمسازان به دنبال محتوا و ساختار متفاوتی در دنباله فیلم های خود بوده اند باز در کشور ما موانعی هست که این روند را مختل می کند. مانند نبود یک گروه ثابت از بازیگران و عوامل برای مدت طولانی از طرفی گیر کردن فیلمساز در یک سوژه و عدم توانایی در وارد کردن سوژه جدید به فیلم ها با حفظ محوریت و ساختار فیلم اول نیز مزید علت است. برای همین اغلب تم و درونمایه فیلم های دنباله دار شعارها و نگاه های سطحی می شود.
به طور قطع باید گفت در بیشتر فیلم های دنباله دار ساخته شده در سینمای ایران آنچه دیده می شود دغدغه های مالی است که فیلمساز و تهیه کننده با سواستفاده از یک برند انجام می دهد. این برند می تواند نام فیلم یا تاکید بر یک شخصیت محبوب در فیلم باشد که از قضا مردم را نیز به سینماها می کشاند و سودهای سرشاری بدست می آورد.
باید گفت دنباله سازی در ایران بر مبنای علمی خود پیش نمیرود. چیزی به بدنه مفهومی سینمای ما نمیافزاید و تنها به عنوان رونقی برای اقتصاد صنعت سینما مطرح است و یک بساز و بفروشی در سینمای ایران به شمار می آید.