خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به « آشوب» فیلم در حال اکران سینما «فرهنگ» اراک/بی ستاره

نگاهی به « آشوب» فیلم در حال اکران سینما «فرهنگ» اراک/بی ستاره

پنجشنبه ۱۱ خرداد ۹۶ شماره ۶۰۱
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
اگر به گشت و گذار در لاله زار دهه ۲۰ آنجایی که هنوز نوستالژی خیلی از سن بالاهای امروز است علاقه دارید. اگر می خواهید یک داستان در آن فضا با تمی عاشقانه و ترانه هایی به یادماندنی بشنوید حتما به دیدن « آشوب» بروید. این چیزی است که از دیدن تیزر فیلمی به نام آشوب ساخته کاظم راست گفتار این روزها بر پرده سینما فرهنگ اراک است. سینمایی که به نظر می رسد با وجود اجرای طرح « اذان تا اذان» علاقه ای به اجرای آن در ماه رمضان ندارد. آشوب فیلمی است که برخلاف ادعایش خیلی ستاره های سینمایی در آن حضور ندارند ولی در عوض پربازیگر است. کوروش تهامی، لیلا اوتادی و یکتا ناصر در واقع یک مثلث عشقی در این فیلم تشکیل داده اند. اما داستان فیلم چیست؟ آشوب نام مستعار جوانی است که یکی از خواننده های لاله زار است و کم کم به شهرت می رسد. فرهاد در رشته ادبیات تحصیل کرده او جوانی اهل شیراز است و حالا در تهران به تدریس در مدارس مشغول است. او همیشه به دنبال رویاهایش است و فکر می کند شغل معلمی نمی تواند او را به خواسته هایش برساند، بنابراین سعی می کند تا شغل های دیگر را نیز در کنار آموزگاری داشته باشد. اول در گیشه تئاتر بلیت می فروشد بعد به واسطه داشتن صدای خوبش کم کم خواننده کافه ها می شود. فرهاد در این حین نام آشوب را برای خود انتخاب می کند؛ از آنجا که فرهاد جوانی بلند پرواز است به دنبال ارتباطات با افراد بلندپایه است. افرادی که در کافه ها نیز رفت و آمد دارند در این میان یکی از دوستانش به نام محسن او را با مردی به نام امتیاز که در حشر و نشر با بلندپایگان و انگلیسی ها است آشنا می کند. فرهاد به رابطه و آشنایی اش با امتیاز به مثابه یک نردبان نگاه می کند و می خواهد تمام بهره خود را از این آشنایی ببرد که در این میان عشق به سراغش می آید و ناگاه دلباخته معشوقه امتیاز می شود، البته در این میان از عشق دختر شاعر دیگری که در فیلم است هم باید گفت. از اینجا به بعد فیلم نشان می دهد که چطور فرهاد از جوانی ساده به یک مرد حیله گر و فاسد تبدیل می شود و در میان تمام این شلوغی ها ناگاه به وزارت می رسد.
اما آیا آشوب فیلم خوبی است؟ در چه ژانری قرار می گیرد؟ تاریخی؟ کمدی؟ قطعا از کارگردانی چون راست گفتار که در کارنامه کاری خود فیلم هایی چون «عروس خوش قدم»، «زنان ونوسی، مردان مریخی» و «پسر تهرونی» دارد انتظار نمی رود که آشوبی چون آکیرا کوروساواست کارگردان ژاپنی، یا حتی در سطح آشوب های هیدئو ناکاتای و تونی گیگلو دو کارگردان دیگر ارائه دهد.
فیلم آشوب قرار است در فضایی شاد و مفرح و بعنوان پرستاره ترین فیلم تاریخ سینمای ایران بخشی از تاریخ معاصر ایران خصوصا بخش هایی از زندگی هنرمندان و سیاستمداران آن دوران را به بهانه بازگو کردن زندگی یک جوان بنام فرهاد و آنچه به آن تا سال های میانسالی می گذرد بررسی کند. به گفته خود کارگردان من تمام تلاش خود را کردم فیلمی خوب و متناسب با استانداردهای سینمای ایران بسازم. قبل از نمایش این فیلم در برخی خبرها آمده بود داستان این فیلم در دهه ۱۳۲۰ می گذرد و مضمون اصلی آن در رابطه با بحران هنرمندان در آن روزگار است. اصل داستان این فیلم مربوط به جوانی است که با نام مستعار آشوب در کافه های لاله زار خوانندگی می کند و این آشوب با آشوب های تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ تلفیق می شود و این شخصیت را به یک آشوب خوفناک و تهدید آمیز تبدیل می کند؛ ولی آیا واقعا اینچنین است؟ آیا فیلم توانسته است یک فضای تاریخی و شرایط اجتماعی و سیاسی پر بحران آن دوران را در دل یک داستان روایت کند؟ آیا با وجود مخاطبی که در حافظه تصویری و داستانی خود فیلم های تاریخی چون هزاردستان را دارد و اخیرا هم مجموعه ای چون شهرزاد آشوب راه به جایی برده است؟ آنچه از ظواهر امر برمی آید نشان می دهد که نه. درست است که فیلم را یک فیلم موزیکال کمدی با درونمایه عشق و سیاست تعریف می کنند؛ اما فیلم دارای اشتباهات گل درشتی است که نه می توان آن را در راستای ساختار فیلم دانست یعنی اینکه فیلم از قبل این تمهید را برای باورپذیر کردن آن ایجاد کرده و نه می توان گفت که یک اشتباه در نگارش بوده است. یکی از این موارد که بسیار در این فیلم دیده می شد تحریف بخش هایی از ادبیات است مثلا شعرهایی از ابتهاج، فروغ و ملک الشعرای بهار ناگاه از زبان دختر شاعر عاشق فیلم عاطفه سروده می شود و به نام او سند می خورد. حالا مشخص نیست که ابتدا این شعرها را این خانم در ادبیات ایران سروده است و بعد این شاعران از او دزدیده اند یا نه؟ از این نکته که بگذریم می رسیم به دولتمردان و بلندپایگان آن دوران گفتیم که آشوب قرار است یک آشوب را نشان دهد؛ ولی گویا نویسنده و کارگردان فقط می خواسته نشان دهد که در آن دوران هر چه بوده فساد بوده و بس، همه سیاستمداران آن دوران اهل انحطاط اخلاقی بودند و فرهاد هم در این چرخه روز به روز کاربلدتر می شود آنقدر که خیلی زود به وزارت منصوب می شود. البته فیلم تنها به دولتمردان اکتفا نکرده در این میان گاه نام نیما یوشیج هم شنیده می شود که در جمع های هنری متهم به بی سوادی و بی اخلاقی می شود. جدای از محتوای تاریخی فیلم روایت کمدی فیلم نیز چیزی کم از کمدی های نازل این روزهای سینما ندارد. نوع شوخی های استفاده شده در فیلم بسیار سطحی و پیش پا افتاده اند، به طوری که تنها برای سرگرم سازی مخاطب به وجود آمده اند و فاقد هرگونه مضمون و نکته خاصی هستند و به نظر نمی رسد که در رقابت با نهنگ عنبر و گشت ۲ خیلی بتواند موفقیتی در گیشه داشته باشد.
نکته دیگری که در مورد فیلم باید اشاره کرد، بازیگران فیلم است برخلاف تیزر تبلیغاتی این فیلم که تاکید بر پرستاره ترین فیلم تاریخ سینما دارد این فیلم بیشتر پر است از بازیگران مجموعه های تلویزیونی تا ستاره های سینما البته اینجا منظور و تاکید این نیست که بازیگران حاضر خوب کار نکرده اند و لزوما ستاره ها بازیگران خوبی هستند. در مورد موزیکال بودن فیلم نیز در یادداشتی آمده است: در تیزر فیلم تاکید بر این است که «داستانی جذاب و پرکشش به همراه ترانه هایی ماندگار که قلب و روح انسان را تسخیر می کنند.» در جای دیگر تیزر به آواز اشاره می شود اما داستان نه تنها «دلنشین و خاطره انگیز» نیست که خسته کننده است و آواز ها هم ارتباطی منطقی با پایه اولیه داستان ندارند. فیلم کنایه واره ای است به بنیان های سست سیاست در جهان سوم و البته ایران که حرفش در ذیل قصه ای کند و بی منطق هدر می رود؛ اما کارگردان فیلم در توجیه اینکه فیلم شبیه آنچه در تیزر از آن سخن گفته اند از جمله پرستاره و موزیکال بودن فیلم، نیست، به همشهری جوان گفته است: برای این که تعریف ستاره را من می دانم و احتمالا دوستان نمی دانند. ستاره به کسی می گویند که با انتخاب صحیح فیلم ها و بازی قوی، کاری انجام می دهد که تماشاگر نسبت به آن علاقه پیدا می کند و مطمئن می شود فیلم هایی که می سازد، خوب هستند و به اعتبار او به سینما می رود. مثلا توی آمریکا تام کروز ستاره است و هر فیلمی بازی کند، مخاطب می داند ژانر و فرمتش چیست و رودست نمی خورد. او فقط یک بار به خاطر کوبریک «چشمان کاملا بسته» را بازی کرده، بقیه فیلم هایش مشخص است. ما در ایران به این اعتبار ستاره نداریم چون مثلا رضا عطاران فیلم کمدی بازی می کند و خوشمان می آید اما وقتی به اعتبار این نام به سینما می رویم می بینیم «آب نبات چوبی» و «دهلیز» بازی کرده و توی ذوق مان می خورد و می گوییم این چه ربطی به عطاران داشت یا محمدرضا گلزار «سلام بمبئی» را بازی می کند و همان سال «خشکسالی و دروغ» از او اکران می شود. به این اعتبار فرهاد آئیش، کوروش تهامی، یکتا ناصر و … ستاره هستند چون فیلم هایی بازی می کنند که قبول شان دارند و از فیلم های دیگرشان دور نیست. مثلا آقای آئیش فیلم آبگوشتی بازی نکرده. هر چیزی در آنونس هست، در فیلم هم هست و چیزی خارج از فیلم استفاده نشده. فیلم در عین حال که نقد اجتماعی دارد، موزیکال هم هست. من فیلمی به نام «آشوب» ساخته ام که درامی در آن شکل گرفته است و بهترین موسیقی های محبوب مردم در طول حدود نیم قرن اخیر را می شنویم.
یعنی کسی که فیلم را ببیند عملا یک بلیت کنسرت هم خریده است. حرف ها هم به شکل دراماتیک بیان می شوند نه شعاری؛ چون قهرمان فیلم در موقعیتی قرار گرفته که مجبور به بی اخلاقی می شود. این طور نیست که ما به تماشاچی گفته ایم فیلم موزیکال است اما فیلمی سیاسی به او نشان داده ایم.
شاید فیلم آشوب برای آن هایی که تنها و تنها از سینما سرگرمی را می خواهند فیلم قابل قبولی باشد. در این فیلم کوروش تهامی، داریوش فرهنگ، یکتا ناصر، لیلا اوتادی، فرهاد آئیش، داریوش کاردان، آتیلا پسیانی، همایون ارشادی، شهره لرستانی، محمدرضا هدایتی، رامین ناصرنصیر، امیرحسین صدیق، نیما فلاح، حبیب دهقان‌نسب، ارژنگ امیرفضلی، فخرالدین صدیق‌شریف، آشا محرابی، نادر سلیمانی و سعید امیرسلیمانی حضور دارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.