چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ شماره ۶۹۳
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
بعد از تعطیلی پنج روزه سینماها در کشور به خاطر ایام شهادت، دوباره اکران فیلم ها از امروز در تمامی سینماهای کشور از سر گرفته شد. در اراک هم اکنون در سینما فرهنگ فیلم سینمایی «تابستان داغ» و در پردیس سینمایی عصر جدید فیلم های « ایتالیا، ایتالیا»، «نگار»، «من و شارمین»، «دریاچه ماهی»، «بیست و یک روز بعد» و «اکسیدان» بر روی پرده هستند. بعد از یکه تازی فیلم هایی چون «نهنگ عنبر؛ سلکشن رویا»، «ساعت پنج عصر» و « اکسیدان» در گیشه کم کم این فیلم ها از اکران خارج و فیلم های دیگر جای آن ها را می گیرند. یکی از پرفروش های این روزهای سینمای ایران«نگار» است. آخرین ساخته رامبد جوان که حضور همسرش نگار جواهریان در آن و هم نامی اش با نام فیلم و از طرفی نزدیکی این روزهای مخاطب عام با جوان به واسطه برنامه خندوانه اش توانست خیلی زود آن را به صدر پرفروش ها برسد. این فیلم در سه هفته گذشته اکرانش توانست رقمی نزدیک به دو میلیارد تومان بفروشد.
رامبد جوان قبل تر نیز فیلم پر فروش داشته است. «ورود آقایان ممنوع» در ژانر کمدی یکی از محبوب ترین فیلم های سال های اخیر چه در ژانر خود و چه در گیشه بود.
اما این بار رامبد جوان بعد از تجربه ساخت سه فیلم کمـدی تصمیم گرفت تا از مخــــاطب آشنایی زدایی کند و فیلمی در ژانر جنایی، اکشن و سورئال که در آن جوان سعی کرده فضایی متفاوت از سینمای ایران را تجربه کند که خود همین جدای از موفق یا ناموفق بودن او در این تجربه و تلاش قابل ستایش است. در سینمای امروز ایران که هیچ کارگردانی جسارت خروج از دایره کمدی و یا فیلم های آپارتمانی را ندارد، نگار یک اتفاق تازه است. در این فیلم نه زوج های بی پول یا پولدار مشکل دار شخصیت اصلی فیلم هستند و نه عشق های بی سرانجام و خیانت سوژه است و نه هجو و شوخی های بی مایه فیلم را پر کرده است. بلکه فیلم می خواهد جای خالی سینمای فراواقعی و در کنارش جنایی و اکشن را پر کند، هرچند باید گفت این گام های اولیه برای ورود به این ژانر قطعا همیشه محکم نیست.
نگار داستان دختری به همین نـــام را روایت می کند. او دختر خانواده ای نیمه مرفه و اصیل است. پدر او در یک معامله اقتصادی شکست خورده و به خاطر فشارهای زیاد خودکشی کرده است. این تحلیلی است که پلیس نسبت بــه مرگ او اعلام می کند. اما نگار این تحلیل را باور ندارد و تصمیم می گیرد که روزهای آخر پدر را مرور کند تا به اصل ماجرا پی ببرد و در این مسیر متوجه می شود که شوهر خاله اش، یک مرد سرمایه دار و خلافکار دیگر و حتی نامزدش نیز در این وقایع دست داشته است.
البته این فیلم قرار نیست به همین سرراستی داستانش را تعریف کند یعنی ما با فیلمی رو به رو نیستیم که گره افکنی کند و بعد این گره ها به دست آدم فیلم باز شود. فیلم گره های خودش را دارد؛ ولی گره افکنی آن با توسل به متا فیزیک و حضور روح پدر در کنار دختر صورت می گیرد. از همان ابتدای فیلم جوان قرارداد خود را می گذارد. در همان صحنه کشته شدن پدر و حضور پلیس بر سر جنازه روح پدر ظاهر می شود و از همان ابتدای فیلم تا پایان شاهد این هستیم که نگار و پدرش همواره با یکدیگرند و همین حضور ذهنی پدر، توجیهی است برای تمام اتفاق های غیر منطقی و ماورایی و کشف و شهودهای نگار از وقایع مرگ پدرش و مسائل مالی آن. البته این ساختار در فرم با فیلمنامه کلاسیک آن که بر محور یک قهرمان استوار است همخوانی ندارد.
البته جوان خیلی تلاش کرده تا از نمونه های موفق سینمای جهان چون آثار دیوید لینچ و حتی تارانتینو الگو برداری کند؛ اما از آنجاییکه در خود فیلمنامه با مشکلاتی رو به رو هستیم چون شخصیت پردازی ضعیف و پنهان کردن بی منطقی روایت در پس رفت و آمد دختر از واقعیت به ذهن فیلم و نبود هیچ نگاه روانکاوانه ای به این موضوع ، بنابراین هیچ نزدیکی به این آثار در آن ها دیده نمی شود جز برخی شبیه سازی ها در ظاهر.
در این میان نقدهای مختلفی نیز بر این فیلم است سید حسام الدین حسینی می گوید: « نگار رامبد جوان نه جنایی است نه معمایی. نهایتا یک تمرین پرخرج و ناموفق برای خارج شدن از دایره کمدی فانتزی است که جوان خوب میشناسدش و حیف که بیخیالش شده. نگار جواهریان هم چند مرحله عقبتر از جواهریان «اعترافات یک ذهن خطرناک» سیدی است که البته همانجا هم خوب نبود.
میگویند پدر نگار خودکشی کرد؛ولی نگار باور نمیکند. میفهمد که پدرش را کشتهاند و از قاتلین با کشتن آنها انتقام میگیرد. این همه داستان نگار است که به بدترین شکل ممکن تبدیل به فیلم نشده. فیلمساز ما ظاهرا فیلمسازی فراموشش شده. جوان بارها راکورد تصویر را از دست میدهد و این برای فیلماولیها هم بد است چه برسد به کارگردان نهچندان جوان ما. در سکانس انتقام لااقل چهار بار اسلحهای که دست نگار است عوض میشود. این دیگر چه جور کارگردانی کردن است؟
بد من فیلم با بازی برای اولین بار بهشدت بد مانی حقیقی اصلاً ساخته نشده و این ساخته نشدن نگار را تبدیل به یک عروسک بیاراده خوششانس میکند که کارگردان دوست دارد همیشه برنده شود. اصلاً دعوای پدر نگار با شوهر خواهرش و حقیقی که مثلاً یک پولدار گردنکلفت است بر سر چیست؟ یک کیف مدارک؟ چه مدارکی؟ فیلم هیچ حرفی از ماهیت مدارک نمیزند. این کار باعث میشود بدمنهای فیلم کمدی شوند و اکت آنها به جای ترس و هیجان از تماشاگر خنده بگیرد. بزن بزنهای فیلم و همچنین رابطه نگار با فروتن که روزگاری عاشق نگار بوده ولی به خاطر نادیده گرفته شدن حالا میخواهد انتقام بگیرد که دیگر یک فیلم هندی تمامعیار است. نگار زورش به مسلح کردن تفنگش هم نمیرسد اما چنان لگد میزند که بادیگارد های غولپیکر حقیقی نقش زمین میشوند. بگذریم اوضاع خندهدارتر از این است که بشود نقدش کرد…
نگار تازهترین اثر سینمای ایران با قهرمان زن و بدمن مرد است. زنانی که حالا لگدزدن و هفتتیر کشیدن هم به ویژگی اکشن بودنشان اضافهشده و همه سینمای ایران را قبضه کردهاند. به مردان که امیدی نیست کاش یک زن پیدا شود و ما را از شر این سینمای ضد مرد نجات دهد.»
آرش پارساپور منتقد سینما نیز در یادداشتی بر آن آورده است: «ضعفهای فیلمنامه نگار در المانهای دیگر پوشانیده شده است؛ چرا که سایر عناصر فیلم بسیار خوب از آب در آمدهاند.
فیلمبرداری فیلم، حس هیجان و تعلیق را به تماشاگر میرساند. موسیقی متن بینظیر آن بهطور کامل روی سکانسها و لحظات فیلم نشسته و از همه مهمتر، تدوین فیلم به خوبی مرز بین دنیای خیالی و واقعی نگار را تفکیک کرده و باید اذعان داشت که کار بسیار سختی برعهده تدوینگر اثر بوده و از آن سربلند بیرون آمده است. در کنار این موارد، جلوههای ویژه و صحنههای اکشن فیلم در دنیای سینمای ایران که متاسفانه از این نظر خالی و پوچ است، غنیمتی محسوب میشود؛ بهخصوص وقتی که میبینیم خوشبختانه تصنعی ساخته نشده و خوب پرداخته شدهاند.
مخاطب ایرانی از نظر سینمایی دچار سوء تغذیه است و این فیلم، حداقل کمی ذائقه ما را بهتر میکند و برای فیلم ایدهآلی که آقایون انتظار دارند، آماده میشویم.
موفقیت یا عدم موفقیت این تجربه در گیشه میتواند خیلی چیزها را در آینده سینمای ایران تغییر دهد. اما مشکل اینجاست که نگار بهخاطر رامبد جوان و پیشینه کمدی و محبوبیت او ممکن است بیش از حد بفروشد و نمیتوان این موفقیت را ملاک اصلی برای آینده این سبک فیلم قرار داد. ساخت فیلمهای اینچنینی در سینمای تکراری ایران ضروری به نظر میرسد و ریسک ساختن آن توسط رامبد جوان، بسیار ستودنی است.»
در این فیلم نگار جواهریان، مانی حقیقی، آتیلا پسیانی، علیرضا شجاع نوری و محمدرضا فروتن ایفای نقش کرده اند.