دوشنبه ۲۳ مرداد ۹۶ شماره ۶۵۴
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
در سینمای ایران نام هایی وجود دارد که بخشی از تاریخ آن را تشکیل می دهد. هنرمندانی صاحب سبک که با ویژگی هایی که خاص خودشان بود در این وادی حضور داشتند. علی حاتمی یکی از این سینماگران است. خالق آثاری چون طوقی، مادر، هزار دستان، دلشدگان، کمال الملک و…؛ امروز روز تولد علی حاتمی سعدی سینمای ایران است.
اما چرا حاتمی ماندگار شد و هنوز یکی از بهترین کارگردانان ایران محسوب می شود. آنچه او در فیلم هایش نمایش می داد برای مردم ملموس بود. فیلم های او تمامی رنگ و بوی ایرانی داشت و تمام تلاشش بازتاب و انعکاس فرهنگ فولکلور ایران و در کنارش تاریخ معاصر این سرزمین و آنچه بر هنر و فرهنگش رفته است بود، که در این راه موفق هم بود. تمامی فیلم های او از حسن کچل تا دلشدگان همگی یک دغدغه بارز داشت نشان دادن آنچه بر ایران و مردمانش گذشته است. حاتمی در آثارش حال و هوای زندگی، آداب و رسوم و باورهای مردم را به تصویر می کشد و با توانمندی خاصی حال و هوای زندگی، آداب و رسوم و باورهای ایرانیان به ویژه تهرانیان قدیم را به تصویر کشید. درون مایه تمامی آثار حاتمی بر اساس ویژگی های قومی و انسان های رشد یافته در این باورها و اعتقادات، شکل گرفته است. شخصیت آثار او اغلب شبیه ترین افراد به خصلت و باورهای قومیت های ایرانی هستند برای همین است که مردم یا حال خود را در آن می دیدند یا گذشته شان را.
نگاهی به زندگی هنری علی حاتمی نشان می دهد که او از وادی تئاتر وارد سینما شد و دلیل این اتفاق نمایشنامه حسن کچل او بود که بر روی صحنه با اقبال خوبی رو به رو شد. تهیه کنندگان بسیاری به او پیشنهاد دادند این نمایشنامه را تبدیل به فیلمنامه کرد و اجازه دهد تا فردی با تجربه آن را کارگردانی کند؛ ولی حاتمی تصمیم گرفت خود این کار را کند و با ساخت یک فیلم ریتمیک بر پایه داستان های فولکلور مخاطب بسیاری را به سینما بکشاند و از طرف دیگر خود را بعنوان یک کارگردان خلاق به سینما معرفی کند. این فیلم با لحن و کلام معروف و خاص شهر فرنگیها و تصاویری از همان دست که از چشمیهای جعبه شهر فرنگ سراغ داریم، شروع میشود. علی حاتمی بعد از این تجربه در سینما ماند و نزدیک به سه دهه در این عرصه به نوشتن و کارگردانی ادامه داد.
همانطور که گفته شد آدم های فیلم های حاتمی همگی ایرانی های تمام عیاری بودند که او به درستی زیر و بم شخصیتی آن ها را می شناخت، مثلا یک کبوتر باز یا یک نقاش همگی باور پذیر بودند و البته بسیاری نیز نمونه های بیرونی داشتند که در فیلم با تخیل او کامل می شدند مانند ناصرالدین شاه و کمال الملک…
او بلافاصله بعد از حسن کچل، فیلم طوقی با بازی بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی را در سال ۴۹ ساخت. در این فیلم علاوه بر سرگرمی کبوتربازی در میان مردان و علاقه افراطی برخی ها قصه عشقی نیز روایت می شود. بابا شمل، قلندر، ستارخان و خواستگار فیلم های بعدی او بودند که البته فیلم ستارخان او با واکنش های مختلفی از سوی منتقدان رو به رو شد. بعد از این حاتمی یک دوره پنج ساله فعال نبود و به ناگاه با فیلم سوته دلان تعجب همگان را برانگیخت. فیلمی که در قصه، بازی، کارگردانی و حتی موسیقی یکی از بی بدیل های سینمای ایران تا آن زمان بود. داستانی باور پذیر از عشق پسری عقب مانده به یک زن است .حاتمی در این فیلم نیز از ظرفیت بهروز وثوقی و جمشید مشایخی استفاده کرده است.
اما بعد از انقلاب روند فیلم سازی حاتمی همچنان موفق و رو به جلو بود او سبک خود را حفظ کرده بود و از آنجایی که دغدغه هایش خیلی در زمان و مکان نمی گنجید به فیلمسازی خود ادامه داد و در اولین تجربه بعد از تغییر شرایط حاجی واشنگتن را ساخت که هیچ وقت بر روی پرده نرفت.
کمال الملک فیلم بعدی او بود که در آن زندگی نقاش معروف کمال الملک با تکیه بر تاریخ معاصر و بیوگرافی این هنرمند نقاش ساخته شد. جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی در این فیلم ایفای نقش می کردند.
حاتمی در سال ۱۳۶۸ فیلم مادر را ساخت. مادر ماجرای روزهای پایانی مادری پیر است که در خانه سالمندان به سر می برد. او که بعد از سال ها تلاش و تحمل مشکلات بسیار و بزرگ کردن فرزندانش، اکنون در آستانه مرگ قرار گرفته، از فرزندانش می خواهد که او را به خانه قدیمیشان ببرند و خود نیز در این روزهای پایانی در آنجا جمع شوند. فرزندان او هر یک مسیری را در زندگیشان در پیش گرفته اند و به راه خود رفته اند. بیماری مادر و سپس مرگش بعد از کش و قوس هایی آنها را به یکدیگر نزدیک می کند.
این فیلم نیز بهره مند از بازی خوب بازیگران مورد علاقه حاتمی بود، به ویژه اکبر عبدی در نقش پسر عقب مانده مادر، بسیار خوب ظاهر شده است. مادر به حق، یکی از بهترین و ماندگارترین فیلم های حاتمی است.
دلشدگان، کمیته مجازات و تهران روزگار نو فیلم های بعدی او بود. او همچنین مجموعه تلویزیونی ماندگار هزاردستان را در سال ۱۳۵۸ برای تلویزیون ایران ساخت که تولید آن هشت سال به طول انجامید. ماندگارترین تأثیر هزاردستان در تاریخ سینمای ایران، ساخته شدن شهرک سینمایی غزالی است؛ شهرکی که خود علی حاتمی در موردش گفته است:«من جوانیم را روی این کار گذاشتم. یعنی من عملگی و بنایی کردم تا این شهر سینمایی درست شد این شهر برای سینمای ایران میماند.» در این شهرک محلههای اصلی و قدیمی تهران با زیربنای ۷هزار متر مربع ساخته شده و ۳۰هزار متر مربع به خیابان لالهزار و میدان توپخانه اختصاص یافتهاست؛ آن هم به گونهای که نمای بیرونی ساختمانها قابل جابهجا شدن باشد و بتوان هر عمارت را به بنایی دیگر تبدیل کرد. این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریه توطئهای مبنی بر دست داشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پرده سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد. مجموعه دیگری که او برای تلویزیون کارگردانی کرده است سلطان صاحبقران است که این سریال نیز از موفق ترین و ماندگارترین سریال های ایران در چند دهه اخیر است.
حاتمی که از سال های اولیه دهه هفتاد، مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان پهلوان تختی را آغاز کرده بود ، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم جهان پهلوان تختی را آغاز کرد. متاسفانه پس از آنکه تنها بخش هایی از فیلم را فیلم برداری کرده بود بیماری سرطان به سراغش آمد و در بیمارستان بستری شد و مجبور شد پروژه اش را نیمه کاره رها کند، او هرگز نتوانست این فیلم را به پایان برساند و از دنیا رفت.
در فیلم های حاتمی همه چیز دارای اولویت بود متن، دیالوگ، بازی، موسیقی و…. در تمام آثار حاتمی اعم از حاجی واشنگتن و کمالالملک که در عهد ناصری روایت میشوند تا هزاردستان در عهد پهلوی، دو زبان دیوانی و عامیانه با ویژگیهای نحوی، لغوی و توصیفی متمایز به کار میآید. اینکه مردم آن زمان دقیقاً با این لهجه و کلمات صحبت میکردند یا نه، چندان اهمیتی ندارد بلکه مهم این است که مخاطب در باور دراماتیک تاریخی این زبان تردید نمیکند. این قدرت در خلق زبان شسته و رفته بسیار درسآموز و قابل تأمل است. احمد بخشی دستیار او در مصاحبه ای در خصوص علی حاتمی گفته است: «علی روی دیالوگهای فیلمهایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خودشان چیزی به متن گفتوگوها اضافه کنند. اگر متوجه میشد ادای جملهای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمیچرخد خودش آن را درست میکرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار میکرد، همه این اخلاق او را میدانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جملهای را به اختیار خود عوض نمیکرد.
اگر هم کسی جدید به گروه اضافه میشد، بازیگرهای قدیمیتر گوشی را دستش میدادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر میافتادم که شاید او یک دورهای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»
در مورد موسیقی نیز آنچه در آثار علی حاتمی بود احیای موسیقی سنتی و اصیل ایرانی بود و آن را بخشی از فرم و محتوای فیلم های خود کرده بود. بازی نیز از اهمیت خاصی برای او برخوردار بود شاید برای همین بود که بازیگران ثابتی داشت که اغلب فیلم های او را بازی می کردند. علی حاتمی بی شک همچنان یکی از بهترین های سینمای ایران است و باید از شیوه و منش او در فیلمسازی درس گرفت.
اما چرا حاتمی ماندگار شد و هنوز یکی از بهترین کارگردانان ایران محسوب می شود. آنچه او در فیلم هایش نمایش می داد برای مردم ملموس بود. فیلم های او تمامی رنگ و بوی ایرانی داشت و تمام تلاشش بازتاب و انعکاس فرهنگ فولکلور ایران و در کنارش تاریخ معاصر این سرزمین و آنچه بر هنر و فرهنگش رفته است بود، که در این راه موفق هم بود. تمامی فیلم های او از حسن کچل تا دلشدگان همگی یک دغدغه بارز داشت نشان دادن آنچه بر ایران و مردمانش گذشته است. حاتمی در آثارش حال و هوای زندگی، آداب و رسوم و باورهای مردم را به تصویر می کشد و با توانمندی خاصی حال و هوای زندگی، آداب و رسوم و باورهای ایرانیان به ویژه تهرانیان قدیم را به تصویر کشید. درون مایه تمامی آثار حاتمی بر اساس ویژگی های قومی و انسان های رشد یافته در این باورها و اعتقادات، شکل گرفته است. شخصیت آثار او اغلب شبیه ترین افراد به خصلت و باورهای قومیت های ایرانی هستند برای همین است که مردم یا حال خود را در آن می دیدند یا گذشته شان را.
نگاهی به زندگی هنری علی حاتمی نشان می دهد که او از وادی تئاتر وارد سینما شد و دلیل این اتفاق نمایشنامه حسن کچل او بود که بر روی صحنه با اقبال خوبی رو به رو شد. تهیه کنندگان بسیاری به او پیشنهاد دادند این نمایشنامه را تبدیل به فیلمنامه کرد و اجازه دهد تا فردی با تجربه آن را کارگردانی کند؛ ولی حاتمی تصمیم گرفت خود این کار را کند و با ساخت یک فیلم ریتمیک بر پایه داستان های فولکلور مخاطب بسیاری را به سینما بکشاند و از طرف دیگر خود را بعنوان یک کارگردان خلاق به سینما معرفی کند. این فیلم با لحن و کلام معروف و خاص شهر فرنگیها و تصاویری از همان دست که از چشمیهای جعبه شهر فرنگ سراغ داریم، شروع میشود. علی حاتمی بعد از این تجربه در سینما ماند و نزدیک به سه دهه در این عرصه به نوشتن و کارگردانی ادامه داد.
همانطور که گفته شد آدم های فیلم های حاتمی همگی ایرانی های تمام عیاری بودند که او به درستی زیر و بم شخصیتی آن ها را می شناخت، مثلا یک کبوتر باز یا یک نقاش همگی باور پذیر بودند و البته بسیاری نیز نمونه های بیرونی داشتند که در فیلم با تخیل او کامل می شدند مانند ناصرالدین شاه و کمال الملک…
او بلافاصله بعد از حسن کچل، فیلم طوقی با بازی بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی را در سال ۴۹ ساخت. در این فیلم علاوه بر سرگرمی کبوتربازی در میان مردان و علاقه افراطی برخی ها قصه عشقی نیز روایت می شود. بابا شمل، قلندر، ستارخان و خواستگار فیلم های بعدی او بودند که البته فیلم ستارخان او با واکنش های مختلفی از سوی منتقدان رو به رو شد. بعد از این حاتمی یک دوره پنج ساله فعال نبود و به ناگاه با فیلم سوته دلان تعجب همگان را برانگیخت. فیلمی که در قصه، بازی، کارگردانی و حتی موسیقی یکی از بی بدیل های سینمای ایران تا آن زمان بود. داستانی باور پذیر از عشق پسری عقب مانده به یک زن است .حاتمی در این فیلم نیز از ظرفیت بهروز وثوقی و جمشید مشایخی استفاده کرده است.
اما بعد از انقلاب روند فیلم سازی حاتمی همچنان موفق و رو به جلو بود او سبک خود را حفظ کرده بود و از آنجایی که دغدغه هایش خیلی در زمان و مکان نمی گنجید به فیلمسازی خود ادامه داد و در اولین تجربه بعد از تغییر شرایط حاجی واشنگتن را ساخت که هیچ وقت بر روی پرده نرفت.
کمال الملک فیلم بعدی او بود که در آن زندگی نقاش معروف کمال الملک با تکیه بر تاریخ معاصر و بیوگرافی این هنرمند نقاش ساخته شد. جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی در این فیلم ایفای نقش می کردند.
حاتمی در سال ۱۳۶۸ فیلم مادر را ساخت. مادر ماجرای روزهای پایانی مادری پیر است که در خانه سالمندان به سر می برد. او که بعد از سال ها تلاش و تحمل مشکلات بسیار و بزرگ کردن فرزندانش، اکنون در آستانه مرگ قرار گرفته، از فرزندانش می خواهد که او را به خانه قدیمیشان ببرند و خود نیز در این روزهای پایانی در آنجا جمع شوند. فرزندان او هر یک مسیری را در زندگیشان در پیش گرفته اند و به راه خود رفته اند. بیماری مادر و سپس مرگش بعد از کش و قوس هایی آنها را به یکدیگر نزدیک می کند.
این فیلم نیز بهره مند از بازی خوب بازیگران مورد علاقه حاتمی بود، به ویژه اکبر عبدی در نقش پسر عقب مانده مادر، بسیار خوب ظاهر شده است. مادر به حق، یکی از بهترین و ماندگارترین فیلم های حاتمی است.
دلشدگان، کمیته مجازات و تهران روزگار نو فیلم های بعدی او بود. او همچنین مجموعه تلویزیونی ماندگار هزاردستان را در سال ۱۳۵۸ برای تلویزیون ایران ساخت که تولید آن هشت سال به طول انجامید. ماندگارترین تأثیر هزاردستان در تاریخ سینمای ایران، ساخته شدن شهرک سینمایی غزالی است؛ شهرکی که خود علی حاتمی در موردش گفته است:«من جوانیم را روی این کار گذاشتم. یعنی من عملگی و بنایی کردم تا این شهر سینمایی درست شد این شهر برای سینمای ایران میماند.» در این شهرک محلههای اصلی و قدیمی تهران با زیربنای ۷هزار متر مربع ساخته شده و ۳۰هزار متر مربع به خیابان لالهزار و میدان توپخانه اختصاص یافتهاست؛ آن هم به گونهای که نمای بیرونی ساختمانها قابل جابهجا شدن باشد و بتوان هر عمارت را به بنایی دیگر تبدیل کرد. این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریه توطئهای مبنی بر دست داشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پرده سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد. مجموعه دیگری که او برای تلویزیون کارگردانی کرده است سلطان صاحبقران است که این سریال نیز از موفق ترین و ماندگارترین سریال های ایران در چند دهه اخیر است.
حاتمی که از سال های اولیه دهه هفتاد، مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان پهلوان تختی را آغاز کرده بود ، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم جهان پهلوان تختی را آغاز کرد. متاسفانه پس از آنکه تنها بخش هایی از فیلم را فیلم برداری کرده بود بیماری سرطان به سراغش آمد و در بیمارستان بستری شد و مجبور شد پروژه اش را نیمه کاره رها کند، او هرگز نتوانست این فیلم را به پایان برساند و از دنیا رفت.
در فیلم های حاتمی همه چیز دارای اولویت بود متن، دیالوگ، بازی، موسیقی و…. در تمام آثار حاتمی اعم از حاجی واشنگتن و کمالالملک که در عهد ناصری روایت میشوند تا هزاردستان در عهد پهلوی، دو زبان دیوانی و عامیانه با ویژگیهای نحوی، لغوی و توصیفی متمایز به کار میآید. اینکه مردم آن زمان دقیقاً با این لهجه و کلمات صحبت میکردند یا نه، چندان اهمیتی ندارد بلکه مهم این است که مخاطب در باور دراماتیک تاریخی این زبان تردید نمیکند. این قدرت در خلق زبان شسته و رفته بسیار درسآموز و قابل تأمل است. احمد بخشی دستیار او در مصاحبه ای در خصوص علی حاتمی گفته است: «علی روی دیالوگهای فیلمهایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خودشان چیزی به متن گفتوگوها اضافه کنند. اگر متوجه میشد ادای جملهای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمیچرخد خودش آن را درست میکرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار میکرد، همه این اخلاق او را میدانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جملهای را به اختیار خود عوض نمیکرد.
اگر هم کسی جدید به گروه اضافه میشد، بازیگرهای قدیمیتر گوشی را دستش میدادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر میافتادم که شاید او یک دورهای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»
در مورد موسیقی نیز آنچه در آثار علی حاتمی بود احیای موسیقی سنتی و اصیل ایرانی بود و آن را بخشی از فرم و محتوای فیلم های خود کرده بود. بازی نیز از اهمیت خاصی برای او برخوردار بود شاید برای همین بود که بازیگران ثابتی داشت که اغلب فیلم های او را بازی می کردند. علی حاتمی بی شک همچنان یکی از بهترین های سینمای ایران است و باید از شیوه و منش او در فیلمسازی درس گرفت.