شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ شماره ۷۸۳
***
مهدی مسعودی آشتیانی
عضو شورای شهر آشتیان
***
نمایش آن زن در باران آمد با کارگردانی عباد کریمی که در سالن نمایش اقبال شهرآشتیان چند روزی اجرا شد از آن کارهایی است که جسارت میخواهد.جسارتی هنری تا بتوانی پای کارت و امضایت و افکارت و اندیشههایت شجاعانه بایستی و حرفت را بزنی. نمایش حرف امروز را میزند و بهنوعی آینه بخشی از جامعه زنان است که اتفاقا بخش مهم و اثرگذار اجتماع است. مگر نه آنکه هنر تئاتر باید همگام و همسو با اجتماع و مشکلات و معضلات و مسایل آن باشد و مگر نه آنکه تئاتر باید بازنمای مسایلی باشد که در زیرپوست اجتماع و خانوادهها در جریان است و باید قبل از آنکه به دملی چرکین و غیرقابل علاج بدل شود جراحی شده و درمان گردد.مگر نه آنکه تئاتر و هنرمند تئاتر باید چون یک جراح ماهر و اندیشمند و فرهیخته بدون غرض و مرض و همسویی با این دسته و آن گروه این نحله فکری و آن باور درست یا غلط چونان مصلحی به جراحی معضلات و ناهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی بپردازد.باید گفت که نمایش آن زن در باران آمد دارد همین کار را میکند. عباد کریمی بهعنوان کارگردان و بهعنوان یک هنرمند تئاتر فرهیخته آشتیان که مشکلات و معضلات و درد و رنج جامعه و خانوادهها وهم وطنان خود را با گوشت و پوست درک کرده و لمس نموده و در مقام جراحی کارآمد درصدد جراحی یکی از مهمترین دملهای چرکین و سرطانی اجتماع ما در سه چهار دهه اخیر برآمده، پس او و گروهش بهعنوان تئاتریهای متعهد و حرفهای شهر آشتیان دارند بهدرستی کار خود را انجام میدهند. کاری که باید مدتها قبل انجام میپذیرفت البته هنوزم دیر نشده به همین دلیل کار این هنرمندان تأثیرگذار است و قابلستایش. ما باید خرافات، رسم و رسوم غلط و اشتباه را که به گواهی تاریخ پایهگذارشان همین کشورهای استعمارگر بودهاند به مردم بشناسانیم و خطرشان را به آنها گوشزد کرده و از آداب و سننمان حذف کنیم. ما باید توهین به زنان جامعه را کنار بگذاریم و ما باید به توصیه دین مبین اسلام به زن احترام بگذاریم و به واقع مادران جامعه را بزرگ بنگریم . در این برهه حساس از زمان که دشمنان و بیگانگان در پی از بین بردن پایه های اعتقادی ما هستند. ما باید بسیار هوشمندتر از آنان باشیم و عمل کنیم. نباید ابزار ودگنک دست دشمنان بدهیم چیزی که آنها منتظرش هستند آرزویش رادارند که ما این اشتباهات را انجام دهیم. موضوع نمایش آن زن در باران آمد ما را با این معضل واین خطر آشنا میکند و هشدار میدهد. اسم نمایش خود معرف ماجراست توگویی این زنان جامعه ما در خرافات و حرف پشت سر و غیبت دچار گمراهی هستند چه فرق میکند یکی نامش مریم است ویکی دختر حضرت رسول (ص) ببینید ما چه اندازه باهم یکی هستیم پس چرا کم احترامی به مقام والای زن؟ میدانیم که یکی از کارهای سخت در تئاتر نوشتن کارگردانی، بازی و اجرای نمایشها و موضوعهای رئالیستی است؛ که عباد کریمی و گروهش از عهده این مهم بهخوبی برآمدهاند. بازی بهغایت رئالیستی و طبیعی بود . تک بازیگر زن تئاتر قابلباور بازی کرد. شاید درمواردی صداها پایین بود که میباید درست میشد. ریتم نمایش و بازیها نیز نسبتاً مطلوب بود. کارگردانی و هدایت بازیگر، میزان و حرکات بر اساس شخصیتپردازیها صورت پذیرفته بود. در کل شاهد نمایشی واقعگرا بودم که همگام با مسایل و مشکلات روز است و چون نان شب واجب برای جامعه. به عباد کریمی و گروهش خسته نباشید گفته امید که این نمایش به لحاظ موضوع حساسی که دارد مجدداً در تئاتر شهر های دیگر نیز روی صحنه برود.