خانه » پیشنهاد سردبیر » نامه ای از استاندار که می تواند اقتصاد مردم استان را از این رو به آن رو کند/فرمان هشت ریشتریِ سید

نامه ای از استاندار که می تواند اقتصاد مردم استان را از این رو به آن رو کند/فرمان هشت ریشتریِ سید

چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ شماره ۷۸۷
***
وقایع استان
سهراب جان بزرگی
***
استان مرکزی نقطه استراتژیکی در ایران است. به لحاظ صنعت در زمینه های مختلف مانند صنایع مادر و نفت و گاز دارای مجتمع های عظیم و غول پیکریست که بخش مهمی از تولیدات داخل و قسمت عمده ای از ارز آوری کشور از طریق صادرات را تامین می کنند. از سوی دیگر منابع مختلف و سرشار زیر زمینی در بخش های مختلف استان مرکزی جاخوش کرده است. داشتن نقاطی مانند دلیجان که کریدور ارتباطی ۱۷ استان کشور و قطب سوم صنعتی استان مرکزی است، سبب شده موقعیت تجاری استان در تراز بالایی قرار گیرد و فرصت های بسیاری برای سرمایه گذاری در آن ایجاد شود. در این میان صنایع کوچکی وجود دارند که به صورت شبکه ای و مکمل، پیشرانه های قدرتمند ماشین غول پیکر صنعت ایران، یعنی استان مرکزی هستند. زندگی در مناطق اینچنینی در هر جای جهان برای شهروندان آن کشور می تواند آرزویی بزرگ باشد چرا که در قلب تپنده چرخش پول و ثروت آن کشور قرار دارند. اهالی آن منطقه در زمره صاحبان سرمایه و مدیران عامل شرکت های بزرگ کشور قـرار می گرفتند. تیم فوتبال مربوط به مناطق اینچنینی در لیگ های بزرگ آسیایی و اروپایی بـــه صورت حرفه ای فعالیت می کند. حتــی سرمایه داران این مناطق با تشکیل احزاب سیاسی می توانند اداره حکومت را به دست بگیرند و نخست وزیری به دست آنان و منطقه شان بیفتد و متعاقب اینها بهترین و مدرن ترین دانشگاه های کشور در این مناطق باشد و بسیار مورد دیگر اینچنینی. به صحبت اول مان باز گردیم. استان مرکزی در ایران یکی از مناطقی است که می تواند و می باید تمام ویژگی های مذکور را داشته باشد. اما در واقعیت چیزی جز سوراخ دعای گم شده ایران نیست. اهالی استان مرکزی را می توان به جرات از لحاظ کیفیت زندگی و رفاه در درجات پایین کشور دسته بندی کرد. این شاخص که برای کشورهای مختلف دنیا بر پایه میزان درآمد، کیفیت آموزش، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی، سلامت و بهداشت همگانی و المان اینچنینی دیگر تعریف می شود را می توان برای ایران و استان های آن هم در نظر گرفت. لازم به ذکر است در میان کشورهای جهان ایران در این رده بندی جایگاه چندان خوبی ندارد. در مقایسه استانی نیز استان مرکزی در درجات پایین شاخص سطح زندگی قرار دارد. پس یعنی مردمی که در یکی از بهترین مناطق جهان به لحاظ بالقوه برای زندگی به دنیا می آیند، در یکی از بدترین درجات زندگی و رفاه در جهان به سر می برند. این تناقض بزرگ و عجیب سالهاست که ذهن مرا درگیر خود کرده است. در سفرهای مختلف به جای جای ایران به لحاظ نسبی سطح رفاه مردم آن استان از زندگی مردم استان مرکزی بالاتر است، در صورتی که در مواردی که تعدادشان کم هم نیست موقعیت استراتژیک آن شهر و استان به لحاظ شاخص صنعتی و درآمدی از استان مرکزی پایین تر بوده است.
سالهاست که مردم شهر اراک کم و زیاد به ورزشگاه می روند تا تیم فوتبال شهرشان که در ظاهر از حمایت صنایع قدرتمندی مانند آلومینیوم برخوردار است فقط برای یک بار در طول این سالها به لیگ برتر دست بیابد. در حوزه دانشگاهی استان مرکزی همیشه در رده های معمولی رو به پایین به قرار داشته در صورتی که دانشگاه صنعتی اصفهان گوی سبقت را در چند سال از دانشگاه های شریف و تهران ربود. اماکن تفریحی در استان و راه اندزی جذب توریست در مناطق مختلف و به شدت مستعد برای راه اندازی صنعت بزرگ توریست استان مانند غار نخجیرو صنعت گل محلات و… در بی توجهی رها شده اند، در حالی که استان هایی باز هم مانند اصفهان در جذب گردشگر داخلی و خارجی بسیــــار خــوب عمل می کنند.
بسیاری از منتقدان مهمترین علت عقب ماندگی استان مرکزی در عین پتانسیل بالای پیشرفتش را بکارگیری مدیران غیر بومی برای جایگاه های مدیریتی استان می دانند. این اتفاق که در طول این سالها بسیار شاهدش بودیم دو ایراد اساسی و مشخص برای مردم استان دارد. اولین حالت این است به طور مشخص یک مدیری که روزهــای زندگی اش را در کوچه پس کوچه های این شهر نگذرانده باشد حس و حال تعلق خاطری به آن ندارد و برایش چندان مهم نیست زندگی کودکان دیگر که قرار است در همان کوچه پس کوچه های شهر بگذرد چطور می تواند بهتر شود. از بعد دیگر ماجرا مدیر غیر بومی از پتانسیل های استان استفاده می کند برای خرج کرد مناطقی که به آنها ارادت بیشتری دارد. این مناطق می توانند استان های بومی مدیران غیر بومی اینجا باشند یا در مواردی پایتخت باشد برای عزیز دردانه تر شدن.
جالب تر این است که همه به این موضوع آگاهند و علم دارند اما گویا اراده ای برای حل مشکل و بهتر شدن اوضاع وجود ندارد. یک اتفاق مثبت در این روزها نامه ایست که امضای سید علی آقا زاده استاندار مرکزی زیر آن وجود دارد. بالاترین مقام قوه مجریه در استان. انتخاب مخاطبان این نامه، بسیار قابل تامل است. «مدیران، روسا، و مسئولان محترم دستگاه های اجرایی و نهادهای انقلاب اسلامی، سلام علیکم …» متن نامه ای که مخاطبین آن بالاترین رده مدیران اجرایی و نهادهای انقلابی استان هستند باید حاوی پیام بسیار مهمی باشد. آن را بـا هم می خوانیم. «پیرو مکاتبه و بخشنامه های قبلی مبنی بر بهره مندی از توان و ظرفیت بخش خصوصی بومی مستقر در استان، جهت انجام امور جاری، پروژه های پیمانکاری، عمرانی و خدماتی، تامین منابع انسانی و…، ضمن تاکید بر اجرای ماده ۴۷ قانون برنامه ششم توسعه کشور که تصریح می دارد، کلیه دستگاههای اجرایی از جمله وزارت خانه های نفت و نیرو و سازمان انرژی اتمی، بنگاههای اقتصادی و نهادهای عمومی غیر دولتی مکلفند در طول اجرای قانون برنامه، در طرح های (پروژه های) خود و در شرایط برابر به پیمانکاران بومی واجد شرایط استانی اولویت دهند و در قرارداد با کلیه شرکت ها و پیمانکاران، اولویت با بکارگیری نیروهای بومی استانی (در شرایط برابر از نظر علمی و تجربی و با اولویت محل سکونت نزدیکتر) را درج و بر حسن اجرای آن نظارت کنند. شایسته است در روند امور مربوط به آن دستگاه پیرامون قانون یاد شده، نظارت و دقت لازم معمول گردد.»
این بخشنامه به منزله بومی سازی کامل پروژه های استان مرکزی خواهد بود که اگر اجرایی شود تکان اقتصادی بزرگی به صنعت و اقتصاد مردم استان خواهد بخشید. به نظر می رسد آقازاده، استاندار مـرکزی می خواهد یک تنه جور نبود مدیران بومی و دلسوز در این سالها را بکشد و با دستور مستقیم خودش منافع استان را به صاحبان حقیقی آن که مردم خود استان هستند باز گرداند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.