دوشنبه ۱ مرداد ۹۵ شماره ۳۹۸
سرمقاله- نیره یوسفی راد
شورا به عنوان نماد و مغز متفکر جامعه انسانی بسیار در کتاب آسمانی ما، قرآن کریم سفارش شده است؛ چراکه خداوند بصیر و توانا طریق نجات جوامع بشری را در انجام تصمیمات و اجرای کار شورایی و خرد جمعی میداند و مردم را به انتخاب بهترینها از بین خود برای اداره امور سکونتگاههای انسانی که همان شهر، روستا و کشور میباشد، فرا خوانده است. بنابراین موجودیت و جایگاه تبیین شده شوراها و نقش این تشکلهای قانونی و مردمی در جامعه اسلامی ایران غیر قابل انکار و تفسیرهای سلیقهای است. ولیکن در هر حال عملکرد شوراها در ادوار مختلف درخور بررسی و نقدهای منصفانه و آگاهانه بوده و هست؛ چراکه انتظار مردم از شوراها به نسبت جایگاه و نقش آن در ترسیم طرحهای راهبردی برای عمران و آبادانی و رفاه مردم در جامعه شهری و روستایی بسیار بالاست. چهارمین دوره شوراهای اسلامی تا حدود هشت ماه دیگر مجال دارند تا وعدههای گوناگون خود به مردم در انتخابات ۳ سال پیش را جامه عمل بپوشانند. در واقع انتخابات شورای چهارم همزمان با انتخابات دوره یازدهم ریاستجمهوری در سال ۱۳۹۲ در سراسر کشور برگزار شد. شوراهای اسلامی نیز از دستاوردهای ارزشمند انقلاب و قانون اساسی جمهوری اسلامی است که آغاز به کار آن به علتهای مختلف در یکونیم دهه نخستین سالهای انقلاب مغفول مانده بود. عملکرد شوراهای اسلامی در ۴ دوره گذشته با شاخصهای بسیار پرفرازونشیب و نوسانهای شدید همراه بوده است که به سادگی نمیتوان قضاوت کرد، آیا شوراها آنچنان که باید به رسالت خطیر خویش عمل کردهاند یا نه!؟ شوراهای اسلامی سوای تعریفهایی که میتوان برای مجلس شورای اسلامی و یا حتی ریاستجمهوری اسلامی قائل شد، خیلی بیشتر باید امانتدار و مسئول پاسخگویی به مطالبات قشرهای مردم باشند. در چنین شرایطی حتی کاندیدا شدن یک فرد برای عضویت در شورای اسلامی شهر و روستا به لحاظ اعلام آمادگی برای مسئولیتپذیری بسیار دشوار مینماید، چه رسد به اینکه با اعتماد و رأی گروههای هممحلی و همکلاسی و همکاران و دیگر قشرهای خوشبین و امیدوار مردم، امانت قبول کنی و برای آنان تصمیم بگیری. متأسفانه یکی از آفتهای بزرگ که دامن شوراهای اسلامی در بیشترین نقاط کشور و البته کمی رقیقتر همین استان خودمان را گرفته و آلوده ساخته، سیاستزدگی و دودستگی است. انتصاب شهرداران و اختلاف نظرهایی که همیشه بین شوراها و مقامات سیاسی استان و کشور پیرامون این موضوع وجود دارد، در نهایت به سمتگرایی رؤسای نخست شهر میانجامد که خدمت به مردم و برقراری عدالت و توازن بین طبقات اجتماعی و شهرنشین را زیر سوال میبرد، به این معنا اگر فقدان تخصص و بینشهای فنی و علمی تجربی را هم در بین خود اعضای شوراهای اسلامی و به تبع آن شهرداران و پارهای مدیران شهری بیفزاییم، دیگر هیچ جای خدمت و پیشرفت و آبادانی در شهرها و سکونتگاهها نخواهد ماند. چه باید کرد که پول لازم بودن سازمانهای شهرداری برای اجرای طرحها و برنامههای شهری ناگزیر به بسیاری ایدههای خام نیز با هدف پولسازی میانجامد، مانند تمهیدهای سلیقهای و مقطعینگرانه برای صدور پروانههای ساختوساز، تهیه طرحهای تفضیلی که فرصت آزمونی هم برای آن نیست و ناگزیر دود آن به چشم مردم یک شهر و یک جامعه خواهد رفت. خوب است که اکنون نمایندگان مجلسمان نیز با حوزه مدیریت شهری آشنا بوده و بر آن وقوف کامل دارند و به طور مداوم فعالیت این حوزه را رصد و کم کاری آنان را گوشزد می کنند.