خانه » جدیدترین » راه سخت روحانی

راه سخت روحانی

یکشنبه ۲۴ مرداد ۹۵    شماره ۳۹۱

سرمقاله- سیدنوید کلهرودی. روزنامه نگار

زمان برای سیاستمداران شتابان تر از دیگران حرکت می کند علی الخصوص آنان که که در جایگاهی مثل جایگاه ریاست جمهوری می نشینند و هم زمانی محدود دارند و هم وعده هایی بیشمار که در صف اجرایی شدن هستند. ورود به عرصه سیاست و قدرت در ایران از جمله کارهایی است که هر کس توان و جرات ورود به آن را ندارد، چه از لحاظ سختی های دو چندانی که برای اداره یک کشور جهان سومی و در حال توسعه بر یک رئیس جمهور و دولتش وارد می شود چه از لحاظ شرایط همیشه بحرانی منطقه ای که ایران در آن قرار گرفته است. با نگاهی به دولت محمود احمدی نژاد می توان رکوردهای منفی بسیاری را در زمینه های مختلف مشاهده نمود که گاه از زمان حکمرانی خاندان قجر بر ایران سابقه نداشته است و درست در میانه همین وضعیت اسفبار است که حسن روحانی آهنگ جمهور مردم شدن می کند و با عزمی راسخ و پس از انتخاباتی جنجالی در خرداد ۹۲ به پاستور راه پیدا میکند. حال زمان برای روحانی به سرعت در حال گذار است و او یکبار دیگر باید خودش را آماده کند تا به رقابت با منتقدان چند سال گذشته اش در اردیبهشت سال ۹۶ بپردازد. این نوشتار سعی می کند سناریوهای پیش روی حسن روحانی را در مدت زمان باقی مانده بررسی کند: ۱٫ وابستگی اصولگرایان میانه رو و اصلاح طلبان به روحانی: اگر حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ با حمایت موثر رئیس جمهور اصلاحات و اکبر هاشمی رفسنجانی و البته بدنه عقلای اصولگرایان به قدرت دست پیدا کرد. اما به نظر نمیرسد که امروز نیز چندان به این حمایت حداقل به آن شکل نیاز داشته باشد.روحانی امروز یک چهره شناخته شده برای عامه مردم ایران است و با مدیریت و عملکرد خودش همچون حل موضوع هسته ای توانسته است تا حدی جایگاه خودش را تثبیت کند. از طرفی آنچنان که محمد رضا باهنر از چهره های شاخص اصولگرا گفته است این جناح نامزد کاریزماتیکی را برای ورود به عرصه انتخابات ندارد و از طرفی دیگر اصلاح طلبان نیز تنها کلید بازگشت رسمی خود به عرصه سیاست را حسن روحانی میدانند. درست است که نتیجه برآمده از این پیش فرض ها میتواند این باشد که حسن روحانی به نوعی تنها فردی خواهد بود که بر سرش اجماع شکل خواهد گرفت اما اگر روحانی با پیش فرض عدم نیاز به حمایت اصلاح طلبان پای به میدان بگذارد راه برای او بسیار سخت خواهد بود. حسن روحانی نباید فراموش کند که رای دهندگان به او بخش عمده ای از جامعه ایران بودند که راه، روش و منشی متفاوت را برای اداره کشور طلب میکردند و خواسته هایشان عموما همان چیزی بود که سران اصلاح طلبان سالیان سال است که مطرح می کنند. روحانی باید به خاطر داشته باشد که جامعه هنرمندان، روشنفکران، جنبش دانشجویی و جامعه مدنی ایران به همراه اقشار دیگر جامعه چشم امید به سوی او دارند. اگر حسن روحانی چندان به فکر جذب نظر اصلاح طلبان نباشد ممکن است در انتخابات به پیروزی برسد اما بعید است که آن پشتوانه روانی به جهت حمایت از دولتش را نیز کسب کند.
۲٫ عملکرد اصولگرایان چه خواهد بود: بخش بزرگی از آنچه اصولگرایان خوانده می شوند تا پیش از ظهور پدیده محمود احمدی نژاد از یکدستی و هم نظری بیش تری برخوردار بودند. ظهور احمدی نژاد به عنوان نماینده یک تفکر ساختار شکن چنان ساختارهای سیاست ایران علی الخصوص جناحی که به او نزدیک تر بود را به هم ریخت که بخشی از عقلای اصولگرایان که در ابتدا از او حمایت کرده بودند کم کم از او دور شدند و در جایگاه منتقد دولت قرار گرفتند. اصولگرایان با چند مشکل مواجه اند، در درجه اول بخش بزرگی از آنها هنوز جرات پذیرش این حقیقت را که محمود احمدی نژاد به هر حال برآمده از تفکرات جناح اصولگرایی است و هشت سال مورد حمایت کامل این جناح بوده است را ندارند. عملکرد رئیس جمهور سابق و میراثی که بر جای گذشته است آنقدر واضح هست که اصولگرایان بدانند هر گونه سخنی که شائبه نزدیکی آنان با احمدی نژاد را در اذهان مردم تداعی کند موجب عدم جذب رای مردم خواهد شد. از سوی دیگر به نظر نمیرسد که هیچ شخصیت اصولگرایی در حال حاضر توان و کاریزمای جذب آرا مردم را برای رئیس جمهور شدن داشته باشد. این روزها نام چهره هایی همچون محمد رضا باهنر، پرویز فتاح، محمد باقر قالیباف اگرچه شنیده می شود اما به نظر نمیرسد این شخصیت ها بتوانند در برابر روحانی حرفی برای گفتن داشته باشند.
دوم آنکه انتخابات پیش رو لحظه ای مهم برای کلیت جریان اصولگرا خواهد بود اگر اصولگرایان تنها خواهان بازگشت به قدرت و آن هم به هر قیمتی باشند به سبک جبهه پایداری به سمت احمدی نژاد حرکت خواهند کرد و اگر به فکر بقای کشور باشند با کسب امتیازهایی که ذات و طبیعت عرصه سیاست است باید در کنار حسن روحانی بمانند.
۳٫ اصلاح طلبان و سودای قدرت: با نگاهی به انتخابات هایی که عموم مردم در آن حضور پیدا کرده اند به راحتی میتوان دریافت که جریانی در عرصه سیاست ایران که نام امروزینش اصلاح طلبی است از اقبال عامه مردم برخوردار است. اصلاح طلبان اما از تیر ۸۴ و سپس خرداد ۸۸ بخش بزرگی از بدنه تشکیلاتی و اجرایی خودشان را از دست دادند. اختلافات میان این جناح سیاسی در ایران و عدم اتخاد راهبرهای مناسب در شرایط حساس روز به روز اصلاح طلبان را از عرصه قدرت بیشتر به دور انداخت. حمایت از حسن روحانی به عنوان یک گزینه حداقلی و اتحاذ راهکاری مشابه در جریان انتخابات مجلس اخیر نشان دهنده استراتژی بازگشت آهسته و پیوسته اصلاح طلبان به قدرت است اما این جناح مشکلات فراوانی نیز دارد، از سویی پرونده حوادث ۸۸ همچنان باز است و این مشکلی حل نشده بر دوش اصلاح طلبان است. از طرف دیگر اصلاح طلبان تنها تا سطح چهره هایی متوسط در ساختار قدرت تحمل میشوند و در سطوح بالاتر رهبر این جریان حتی اجازه ی رفتن به یک تئاتر را نیز ندارد. اصلاح طلبان چاره ای جز حمایت از حسن روحانی ندارند اما اگر قرار باشد در این روند قول و قرار مشخص و پیش شرط هایی وجود نداشته باشد این حمایت، حمایتی مقطعی و یک طرفه خواهد بود و آن وقت جای گله گذاری و مطالبه گری در مورد وزارت خانه هایی همچون علوم و کشور از سوی اصلاح طلبان نخواهد بود.
اگر وضعیت کشور تا اردیبهشت ماه سال آینده کم و بیش به همین شکل کنونی باشد به نظر میرسد که حسن روحانی کار سختی برای رئیس جمهور شدن نخواهد داشت. روحانی درماه های پیش رو باید به وعده های عملی نشده اش توجه بیشتری کند. به مذاکره و دلجویی با اصلاح طلبانی بپردازد که ممکن است از برخی مسائل دلخور شده باشند. با آغاز سال تحصیلی جدید رویکردی متفاوت نسبت به دانشگاه ها اتخاذ کند و با گفتار و منشی اعتدال گرایانه جناح راست محافظه کار را نیز به خود جذب نماید. در این میان باید هر لحظه با خودمان فکر کنیم که تنها راه ما ادامه و تداوم مسیری است که علیرغم همه ضعف هایش کلیتی صحیح دارد و اگر روند بازگشت کشور به عقلانیت قطع گردد معلوم نیست که چه چیزی در انتظار ایران خواهد بود و البته امید داشته باشیم که حاکمیت سیاسی نیز تعقل پیشه نماید و حضور و ماندن روحانی را بر بازگشت تفکرات تند دولت گذشته به صرف هم نظری در برخی مسائل ترجیح ندهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.