خانه » جدیدترین » خرده روایت هایی درباره غسل و تدفین فروغ/انگشتان لاک زده سرد

خرده روایت هایی درباره غسل و تدفین فروغ/انگشتان لاک زده سرد

پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ شماره ۷۹۲
وقایع استان: قبرستان ظهیرالدوله، گورستانی کوچک بین امامزاده قاسم و تجریش در شمال تهران است که هنرمندان و رجال بزرگی در آن دفن هستند. از سال‌های ۱۳۴۰ به بعد دفن اموات در این مجموعه ممنوع شد و دفن افراد در سال‌های ۴۰ تا ۵۰ با اجازه‌نامه خاص و آن هم به صورت محدود در آن انجام می شد. این قبرستان برای آن ها که اهل شعرند و شاعری، با نام فروغ گره خورده است. پس از مرگ او به درخواست ابراهیم گلستان، فروغ را در این قبرستان دفن کردند. ۲۴ بهمن ماه سال ۱۳۴۵ بود که فروغ در تصادفی کشته شد. اما با وجود گذشت نیم قرن از آن روز در طول این سال ها همچنان روایت های مختلفی از مرگ و نحوه خاکسپاری او وجود دارد. فروغ روز ۲۶ بهمن دو روز بعد از مرگش در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد؛ ولی پیرامون مراسم خاکسپاری و شستشوی پیکرش همیشه ابهاماتی وجود داشته است. به مناسبت مرگ او نگاهی داریم به روایت های مختلفی که از مراسم غسل و تدفین فروغ وجود دارد.
مرگ نابهنگام و محبوبیت فروغ مراسم خاکسپاری او را به یکی از شلوغ ترین خاکسپاری ها بدل کرد و شاید برای همین است که در کنار روایت های کلان، خرده روایت هایی از آن روز وجود دارد که گاه عجیب هستند. مسعود کیمیایی که در آن زمان هنوز هنرمند شناخته شده ای نبود یکی از روایت ها از آن روز را دارد که همچنان جای مناقشه است. او در مصاحبه ای به شرق گفته بود: که اتومبیل خواهرش را می گیرد و با اینکه تصدیق ندارد پشت فرمان می نشیند. همه به ظهیرالدوله می روند؛ ولی او با همراهانش محمدعلی سپانلو، مهرداد صمدی، اسماعیل نوری علاء و احمدرضا احمدی پشت سر آمبولانس به غسالخانه زرگنده می روند ولی آنجا می گویند که غسال زن ندارند و باید با مرحوم محرم شوید و خطبه محرمیت بخوانید. دو نفر از آن ها که یکی شان کیمیایی بوده به او محرم می شوند و او را می شویند.
پوران فرخزاد خواهر فروغ این ادعا را تکذیب و در این باره گفته است: «اینکه در زرگنده مرده شور نبود صحت دارد. فروغ را به ظهیرالدوله آوردند و در اتاقی متروک و کوچک گذاشتند. چند ساعتی طول کشید تا کسی برای غسل بیاید و درنهایت زنی پیدا شد و او را غسل داد. من بهمراه احمدرضا احمدی، علیرضا میبدی و اسماعیل نوری اعلا و دخترعمه ام برای آخرین بار جنازه او را دیدیم.»
محمدعلی سپانلو یکی از شاهدان تدفین فروغ است او به ماهنامه تجربه در مورد آن روز گفته است: «بهمن ماه بود همه جلوی شورای پزشکی قانونی برای بردن پیکر بی جان فروغ جمع شده بودیم. روز سرد زمستان. با این که هوای تهران در آن زمان آلودگی های امروز را نداشت اما بر اثر دود اتومبیل ها یا هرچیز دیگر سیاه و تاریک شده بود. آسمان به شدت دلگیر بود. یکی از چیزهایی که از آن روز، جلوی پزشکی قانونی، به خاطرم می آید: چهره بیژن الهی است که بغض کرده و غمگین ایستاده بود. پیکر فروغ را داخل آمبولانس گذاشتند. از آنجا دو دسته شدیم؛ عده کمی ( چند اتومبیل) دنبال آمبولانس به سمت زرگنده حرکت کردند و باقی اتومبیل ها به سمت ظهیر الدوله رفتند. قبرستان ظهیرالدوله در آن زمان آن قدر پر نشده بود که جایی برای خاک کردن فروغ نداشته باشد. او در مورد داستان کیمیایی می گوید: من اصلا آن روز همراه مسعود کیمیایی نبودم. حرف های او در این باره کذب محض است. وقتی من می گویم این بخش حرفش که مربوط به من است دروغ است بنابراین به صحت باقی حرف هایش هم شک کنید. تنها بخش درستش این است که مهرداد صمدی، احمدرضا احمدی و اسماعیل نوری اعلاء در مراسم خاکسپاری حضور داشتند.»
پوران صلح کل همسر سیروس طاهباز که یکی از نزدیکان فروغ بود در این مراسم حضور داشت او نیز در همان ماهنامه روز خاکسپاری فروغ را اینگونه توصیف کرده است: «آن روز خیلی شلوغ بود و برف می آمد. در فضای محزون ظهیرالدوله صدای فروغ پخش می شدکه شعرهایش را می خواند. همه بودند حتی کسانی که در مهمانی ها دیده بودم فروغ با آنها کلنجار می روند و مجله آن ها را « پستِ پرتِ پنج ریالی» می نامد. خوب خاطرم هست که وقتی فروغ را از بیمارستان آوردند، من و زنان بسیاری جلوی غسالخانه ایستاده بودیم، زنی از کارکنان غسال خانه بیرون آمد و از ما پرسید: کسی اینجا آستون دارد؟ می خواست لاک ناخنش را پاک کند. برادرش فریدون، خواهرانش پوران و گلوریا، زن فریدون و باقی اعضای خانواده نیز بودند.» خرده روایت های دیگری نیز از آن روز وجود دارد هرچند که شاید زمان و فراموشی نیز بر صحت برخی ادعاها خدشه وارد کند. هرچند آنچه اهمیت دارد زیست و آثار هنرمند است؛ ولی گاهی رازهایی در زندگی هنرمند مورد علاقه ات وجود دارد که دلت می خواهد به آن ها پی ببری از زندگی شخصی، عشقشان و حتی مرگشان و اینکه فروغ اگر چه زود رفت ولی همچنان زنده است و در شعرهایش جریان دارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.