پنجشنبه ۱ تیر ۹۶ شماره ۶۱۶
****سعید حجاریان، تئوریسین مطرح جریان اصلاحات در تحلیلی دلیل رای پایین روحانی در استان مرکزی را عملکرد اصلاح طلبان در ستاد روحانی عنوان کرد
****
وقایع استان
عباس لعل بار
****
کمتر از دو هفته پیش روزنامه وقایع استان در گفتگویی با یکی از فعالان سیاسی استان به تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری در استان پرداخت و براساس آن مهمترین دلیل شکست ستاد دکتر روحانی در استان را به عملکرد نامطلوب ستاد وی در استان مرتبط دانست. حال سعید حجاریان به عنوان تئوریسین مطرح جبهه اصلاحات و از اعضای حزب منحل شده مشارکت در یادداشتی تحلیلی درباره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در کشور برای خبرگزاری ایلنا به نکاتی اشاره می کند که در واقع تحلیل عنوان شده در روزنامه وقایع استان را تایید می کند. برای مشخص شدن این موضوع بخش هایی از یادداشت حجاریان را در ادامه می خوانید:
تغییر در سبد رأی: نخستین اتفاقی که در این انتخابات تعجب کنشگران و تحلیلگران را برانگیخت، تغییر حجم سبد رأی دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا بود. مطابق با آمار رسمی منتشر شده میدانیم که در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، سید محمد خاتمی و علیاکبر ناطقنوری به ترتیب با بیست میلیون و هفت میلیون رای نفر اول و دوم انتخابات شدند. همچنان واقفیم که در انتخابات دوره دوازدهم آرای نفرات اول و دوم اینگونه اعلام شد؛ حسن روحانی بیست و چهار میلیون رأی و ابراهیم رdیسی پانزده میلیون رأی. مشاهده میکنیم که مطابق آمار رسمی منتشر شده از دوم خرداد ۱۳۷۶ به این سو آرای جناح اصولگرا بیش از هشت میلیون افزایش داشته و در مقابل به آرای اصلاحطلبان تنها چهار میلیون افزوده شده است و این در حالی است که در این فاصله به تعداد کسانی که حق رأی داشتند بیست میلیون اضافه شده است که نوعاً قشر جوان هستند و طبعاً به سمت تحولخواهی گرایش دارند.
با مطالعه و تحلیل آمار میتوانیم بگوییم طی بیست سال گذشته، درآمد سرانه کمتر و مردم فقیرتر شدهاند و فقر به وجود آمده باعث از بین رفتن طبقه متوسط یا ضعف آن شده و همین امر گرایش مردم به پوپولیسم و یارانه و کارانه را به دنبال داشته است. واقعیت این است که دستاورد مهم دولت نهم و دهم فقر بود و همین موضوع باعث شد مردم به پوپولیسم روی بیاورند و لذا آنها در این انتخابات، رdیسی را چهره معمم احمدینژاد دانسته و با رأی بالا از او استقبال کردهاند.
عدالت اجتماعی: رقیب نهایی روحانی، در سفرهای استانی و مناظره اقتصادی-اجتماعی چندین شعار محوری مطرح کرد که شاید مهمترین آنها برپایی عدالت اجتماعی و از بین بردن فاصله طبقاتی بود. این شعارها چنانکه میدانیم از ابتدای آن متعلق به جناح چپ بوده است و به همین دلیل این پرسش در اذهان به وجود آمده که جناح راست را چه شده، آیا آنها همچون چپها شدهاند؟ در پاسخ باید گفت محال است راست، چپ شود. چرا که چپ بودن ملزومات تئوریکی دارد که اصولگرایان از آن بیبهره بودهاند. اهالی این جناح فیالواقع چپنما هستند و تنها تعریفشان از مفهوم عدالت، صدقه دادن است چنانکه شاهد بودیم کاندیدای اصلی این جریان در بُعد ایجابی تنها از پرداخت پول سخن گفتند. از این گذشته، در طول سالهای پس از انقلاب، اگر با قطعیت سخن نگوییم، بهندرت مشاهده شده است که متفکران جناح راست درباره عدالت دست به قلم شده و مقولهای را تئوریزه کرده باشند و یا حتی آراء متفکر عدالتطلبی را به جامعه آکادمیک معرفی کرده باشند. چنانکه میبینیم متفکران این جناح در زمینه علوم اجتماعی در آراء ارسطو و کتاب سیاست وی متوقف ماندهاند.
البته باید توجه داشت که اصلاحطلبان نیز آنگونه که باید به بحث عدالت نپرداختهاند. جریان اصلاحات در مقاطعی عدالت را برابر تعادل دانسته و مسئولیت رسیدن به رهیافتهای عدالتخواهانه را بر دوش احزاب محافظهکار اردوگاه خود گذاشته است.
در جریان اصلاحات، برخلاف جریان مقابل، پایه علمی وجود داشته و دارد چنانکه دیدیم در دولتهای هفتم و هشتم وضعیت اقتصاد بهبود یافت اما پایان فعالیت دولت اصلاحطلبان و تأثیرگذاری موضوع «جهانی شدن» باعث شد که ما هم تقریباً نتوانیم مسائل تئوریکمان را به عرصه عمل بکشانیم.
رأی لیستی: از انتخابات اسفند ۹۴ به این سو، شاهد سه دستاورد مهم در زمینه رأی به فهرست اصلاحات و اعتدال بودهایم چنانکه جریان اصلاحات این موفقیت را در رزومه عقلانیت و کار جمعی خود نوشت و جریان مقابل از انتصابات خاتمی و ضرورت تغییر وضعیت سخن گفت. درباره تداوم کارایی مثلث (اجماع بزرگان-لیست واحد-تَکرار) باید گفت مادامیکه در کشور قطب سومی بهوجود نیاید و اتفاق پیشبینی نشدهای رخ ندهد، آلترناتیوی متصور نیست و حتی بر کیفیت رایآوری جریان اصلاحات نیز افزوده خواهد شد. این امر برای هر دو جریان آثار مثبت و منفی در پی دارد که پیشتر در گفتوگویی به تبعات آن از جمله تقسیم نشدن کرسیها به تناسب وزن جناحهای سیاسی اشاره کرده و راهحلی با عنوان «پارلمان ملی» پیشنهاد داده بودم.
توزیع جغرافیایی آرا: آقای روحانی بهجز سه استان خراسان که طبعاً در اختیار جناح راست است، در استانهای زنجان، سمنان، قم، همدان و مرکزی نیز رأی کمتری آورد. بعضی از این استانها واقعاً توسعهنیافتهاند و طبیعی است که به سمت پوپولیسم کشیده شوند اما در بعضی دیگر اصلاحطلبان باید سازمان رأی خود را ملامت کرده و آن را بهبود ببخشند. در سایر کشورهای دنیا هم احزاب به ایالتها و استانها عطف توجه دارند و در آنجایی که رأیشان نامشخص است بیشتر سرمایهگذاری میکنند پس به همین منظور اصلاحطلبان باید مکانیزم انتخاباتی ایالتی را در نظر بگیرند، مرکزگرایی را کنار نهاده و به حوزههایی که از پایگاه رأیشان احساس خطر میکنند، توجه بیشتر نشان دهند.
تحلیل سعید حجاریان در خصوص رای به روحانی در استانها حاوی چند نکته است، نخست آنکه در میان استانهایی که رای روحانی از رییسی کمتر است استان مرکزی را نمی توان جزو استانهای توسعه نیافته تلقی کرد. به استناد آمار سازمان ها و نهادهای دولتی و براساس نتایج تحقیقات مشخص شده است که ۵ فضای متمایز توسعه در سطح استانهای کشور قابل تشخیص است: بسیار توسعهنیافته، توسعهنیافته، در حال توسعه، توسعهیافته و کاملا توسعهیافته. اگر با اندکی اغماض این پنج سطح را به سه سطح تبدیل کنیم مشاهده میشود درحالی که استانهای تهران، خراسان، اصفهان، کرمان، یزد، فارس، قم، مرکزی و آذربایجانشرقی جزو استانهای توسعهیافته به شمار میروند، کردستان به همراه استانهای کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، بوشهر، لرستان و ایلام در دسته کمتر توسعهیافتهها قرار میگیرد.
در نتیجه براساس تحلیل حجاریان، دکتر روحانی در استان مرکزی به دلیل ناتوانی اصلاح طلبان در ستادهای روحانی برای سازمان دهی به آرا و جذب رای بیشتر از ستاد رییسی شکست خورده است. بارها فعالان سیاسی استان نسبت به عملکرد آستانه، رییس ستاد روحانی در استان و معاونین وی هشدار داده بودند ولی بی توجهی به این توصیه ها در پایان منجر به این اتفاقات شد.
خانه » پیشنهاد سردبیر » تایید تحلیل «وقایع استان» از نتایج انتخابات در استان توسط «سعید حجاریان»/دیدید گفتیم
منطبق با کلیدواژه: اراک استان اصلاح طلب انتخابات روحانی ستاد سعید حجاریان سیاسی مرکزی