خانه » پیشنهاد سردبیر » بررسی واکنش های خشونت بار افکار عمومی به ماجرای آتنا و بنیتا/موج سواری با خشم

بررسی واکنش های خشونت بار افکار عمومی به ماجرای آتنا و بنیتا/موج سواری با خشم

یکشنبه ۸ مرداد ۹۶   شماره ۶۴۱

***

وقایع استان

سمیه انصاری فر

***

در یک ماه گذشته اتفاق های ناگوار در سطح جامعه رخ داد که منجر به واکنش های مختلفی از سوی تمامی مردم شد. به فاصله کمتر از یک ماه سه کودک گم شدند که عکس ها و فیلم هایشان در فضای مجازی منتشر شد هر یک از آن ها سرنوشتی در انتظارشان بود که از میان آن ها تنها یکیشان به خانواده خود بازگردانده شد. در ابتدا خبر از ناپدید شدن دختر شش ساله پارس آبادی به نام آتنا بود که بعد از بیست روز مشخص شد به دست آشنایی ربوده و به قتل رسیده است. بعد از آن، ماجرای یوسف سه و نیم ساله در تهران رخ داد. او توسط یک زن وقتی در خیابان سرگردان شده بود پیدا شد ولی به خانواده اش بازگردانده نشد. این زن چند روزی او را پیش خودش نگاه داشته و ادعا می کند که او را برده تا دزیده نشود و بعد با تماس با خانواده اش او را به آن ها بازمی گرداند. اما موردی که این روزها فضای مجازی پر شده از آن ماجرای بنیتا دختر هشت ماهه است که سارقان، خودروی پدرش را بردند و او نیز در خودرو بود. سارقان بعد از متوجه شدن حضور دختربچه ، خودرو و کودک را کنار خیابانی رها می کنند و چند روز بعد زمانی که کودک از گرسنگی و گرما جان داده بود خودرو پیدا می شود. در هر دو مورد منجر به مرگ دو کودک بی گناه، عاملان، مجرمان سابقه داری هستند که بدون طی کردن دوران محکومیت خود یکی به دلیل نبود مدرک و ادله کافی برای اثبات جرم و یکی دیگر با وثیقه در جامعه رها شده اند. هر کدام از آن ها نیز دلیلی برای انجام این کارها داشته اند قاتل آتنا که به قتل های دیگری نیز اعتراف کرده گفته به خاطر النگوهای دختر او را دزدیده است و سارقان خودرو پدر بنیتا که حالا قاتلان او هستند نیز می گویند: برای تامین مواد به آن منطقه رفتند و به طور اتفاقی ماشین را دزیدند و بعد از متوجه شدن حضور کودک خودرو را در خیابانی در پاکدشت رها کردند.
با روی دادن این دو حادثه دردناک که باعث برانگیخته شدن احساسات مردم نیز شد نکته های مهمی از وضعیت جامعه ایرانی امروز را نشان می دهد. عمق فجایع از یک طرف نشان از شکل گیری خشونتی پنهان در جامعه است که در ابتدا در عاملان این قتل ها و بعد حتی در نوع واکنش مردم به این اتفاق ها دیده می شود. نکته بعدی کمرنگ بودن قانون در جامعه ما است.
بر هیچ کس پوشیده نیست که قتل آتنا اصلانی دختربچه بی دفاع چقدر دهشتناک است؛ این شکل قتل که قبل تر از این هم در جامعه ما بسیار دیده شده نشان می دهد چقدر جامعه و افراد او مستعد چنین خشونت هایی هستند؛ ولی خشم عمومی نسبت به این مساله آن هم به شکلی غیرمنطقی نشان از این دارد که جامعه ایرانی هنوز در مواقع رویدادهای تلخ مهارت کنترل خشم را ندارد و با واکنش های هیجانی در این موارد خود مولد آسیب های دیگر نیز هستند. اینکه چرا مردم شهر پارس آباد پس از قتل آتنا نسبت به این مساله واکنشی چون حمله به خانه و مغازه قاتل را داشتند دلایل مختلفی چون نگاه فرهنگی و کوچک بودن شهر دارد؛ ولی این نوع هجوم خود یک فاجعه بود زیرا باعث آسیب رساندن به روح و روان اعضای خانواده ای ( خانواده قاتل) می شود که خود نیز از این حادثه در شوک و شرم هستند. غیر از این واکنش ها در فضای حقیقی شاهد واکنش هایی چون ناسزا گفتن به قاتل و به اشتراک گذاشتن عکس او و لعن و نفرین کردن او در فاضی مجازی هستیم اتفاقی که در مورد بنیتا نیز رخ داده است.
این روزها عکس دو مرد با لباس های آبی رنگ در حال نوشتن اعتراف و یا عکس هایی از صحنه بازسازی جرم دیده می شود که در آن هر فردی یک واکنشی به این مساله دارد و جالب این است که همه از منظر دلسوز و کارشناس روانی، اجتماعی و حقوقی به این مساله نگاه می کنند.
اینکه جامعه نباید در برابر اتفاق هایی از این دست خنثی باشد نکته مهمی است، ولی واکنش هایی به این صورت نشان دهنده لایه های دیگری از جامعه ماست که خود بستر معضلات اجتماعی دیگر می تواند باشد. مردم به قدری ناآگاهانه در این مسائل ورود پیدا می کنند و به نوعی همراه با یک موج عاطفی هستند که به درستی از مجرم و جرم روی داده خبر ندارند. مثلا در مورد بازسازی صحنه جرم دزدیده شدن خودروی پدر بنیتا دیده شد زمانی که پدر تصمیم داشت نشان دهد چگونه خود را بر روی کاپوت ماشین انداخته تا مانع دزدیده شدن ماشین و فرزندش شود، عده ای از مردم حاضر در صحنه با این تصور که او مجرم است شروع به دشنام دادن به او کرده اند که با تذکر نیروی انتظامی مبنی براینکه او پدر کودک است مواجه شدند. هر چند همین نکته که چرا مردم در صحنه های بازسازی جرم ها و یا اجرای حکم های در ملاعام اینقدر تجمع می کنند خود نیاز به بررسی دارد.
اگر خانواده مقتولان بخواهند قاتلان در شرایطی مشابه قصاص شوند یعنی همان شرایطی که کودکشان در آن بوده برای مجرمان ایجاد شود با توجه به ابعاد مصیبت وارده می تواند طبیعی باشد؛ ولی برخی پیشنهادها در خصوص نحوه مجازات این مجرمان که در مصاحبه ها و گفته های مردم بعد از شناسایی قاتل آتنا و قاتلان بنیتا امده است جای تامل و درنگ دارد. درست است که واکنش عمومی مردم مسأله‌ای را در کانون توجه قرار می‌دهد و سطوحی از انسانیت را تحریک می‌کند و حتی مسئولان و کارشناسان را در رسیدگی به مورد و بررسی ابعاد آن حساس تر می کند؛ ولی اینکه عده ای می گویند باید قاتلان را زنده زنده سوزاند، باید تکه تکه شان کرد و یا… نشان دهنده عمق نفرت موجود در جامعه است. نفرت و خشمی که ناشی از روحیه مردم و همچنین عدم پایبندی و آشنایی آن ها با قانون است.
از آنجاییکه خشونت نیز مانند بسیاری از رفتارهای دیگر یاد گرفتنی و اکتسابی است این شکل به صورت زنجیره ای در جامعه گسترش پیدا می کند و طوری نهادینه می شود که خود زمینه ساز جرم دیگری می شود. حکم دادن و مجازات مجرم توسط خود جامعه مانند سنگ زدن به سوی قاتل و فحش دادن به او، آتش زدن مغازه اش و حتی خواستار سنگسار شدن او یعنی مردم خشمگین می خواهند حکم های خشونت بار بدهند و با انجام و دیدن این مجازات ها کمی خشم و هیجان خود را تخلیه کنند. این واکنش همانطور که گفته شد حاکی از خشونت جاری در متن جامعه است و از سوی دیگر نشان دهنده در حاشیه بودن قانون و عدم نگاه کارشناسانه در جامعه ما است. اینکه هر فردی به خود اجازه می دهد در مورد نوع جنایت ها حکم صادر کند و حتی تحلیل ارائه دهد نشان می دهد که چقدر مردم از این نگاه جدی دور هستند. سونیا غفاری، جامعه شناس در ارتباط واکنش جامعه به این دست مسائل به محار می گوید: « آن چیزی که در این اتفاقات برای ما ثابت می شود، گاهی قانون کاملا به حاشیه می رود و مردم منتظر تصمیم قانون نمی شوند و خود واکنش هایی نشان می دهند که نوعی جرم و نقض حریم افراد است. به هر حال قاتل دستگیر شده ولی اینکه ما خانواده از همه جا بی خبر او را تحت فشار قرار می دهیم، نشان دهنده این است که ما سریعا تحت کنترل هیجانات و احساسات جمعی قرار می گیریم. احساساتی می شویم و چنین واکنشی نشان می دهیم و در موارد مشابه اگر قلقلک نشویم، هیچ واکنشی نشان نمی دهیم. آیا عده ای به دلیل خشم و عصبانیت ناشی از این اتفاق دست به این حرکات زده اند و عده ای دیگر صرفا هم نوای ماجرا بوده اند؟ اگر ما در همه مسائل غیرت و تعصب به خرج می دادیم به عقیده من می توانستیم بگوییم این ویژگی ما است که نمی خواهیم خلاف قانون در کشورمان اتفاق بیفتد، ولی یک وقت هایی بی خیال هستیم و جای دیگری از شدت هیجان افراد بی گناه در یک ماجرا را هم تحت فشار قرار می دهیم که نشان می دهد بیشتر ماجرا به تخلیه خشم بازمی گردد. اما به نظر می رسد در شرایط مشابه ما نیاز به افرادی داریم که بتوانند جمع را روان شناسی کنند. چرا که این واکنش ها را نه جامعه شناسی و نه روان شناسی فردی درمان نیست.»
در مورد دو اتفاق دردناک روی داده تنها نباید عاملین حادثه را قاتلان تلقی کرد، عدم آموزش صحیح در جامعه، ضعف سیستم قضایی در مواجه با مجرمین، برخی ناآگاهی های خانواده و حتی بی دقتی ها نیز در دامن زدن به این مسائل تاثیر داشته است. از طرفی باید دانست که هیچ انسانی قاتل و مجرم به دنیا نمی آید و شرایط اجتماعی و فردی بر نوع پرورش شخصیت او تاثیر دارد. همچنین این اتفاق ها نشان می دهد که خشم در جامعه ما و نداشتن مهارت کنترل آن به شدت وجود دارد که خود بستر آسیب های اجتماعی دیگری است.

۱ دیدگاه

  1. عالی و ساده و روان و واقعا مشکل مردم و جامعه در عدم اگاهی و عدم شناخت در همه عرصه های جامعه شناسی و حقوقی و غیره کاملا درست تشریح شده بود و همه این عدم شناختهای ما مردم است که باعث عقب افتادگی فرهنگی و بتبع ان علمی ما مردم ایران شده است و همین نشناختن باعث ظلم و ستم….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.