خانه » جدیدترین » بررسی علل مسائل اجتماعی ایران از منظر جامعه شناسی

بررسی علل مسائل اجتماعی ایران از منظر جامعه شناسی

یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶   شماره ۷۶۶

دکتر یوسف احمدی

مسائل اجتماعی، پدیده و عارضه انسانی است؛ که در ابتدا وجود نداشتند اما به مرور زمان به دلایلی ظهور و بروز کرده است که معمولا آزار دهنده و از موانع جدی توسعه و آفت جامعه سالم است، تعادل جامعه را بهم ریخته، رونق و پیشرفت را به عقب خواهد انداخت. وجود آنها در کشورهای کم توسعه و یا در حال توسعه و جهان سوم و چهارم از تنوع وسیعی حکایت دارد. در بیشتر موارد شبیه هم اند از قبیل بیکاری، اعتیاد، فقر مادی و معنوی، طلاق، خود کشی، فرار مغزها، رشوه، عدم اعتماد، تهمت، دروغ، فرار و ضعف قانون، نزاع و درگیری های سیاسی، دزدی، فحشا، فاصله بین نخبگان و مردم و ده ها موارد دیگر. بی تردید تعداد مسائل اجتماعی زیاد و چند عاملی اند و همگی ریشه در مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارند. اما دلایل اقتصادی و فرهنگی چشمگیرتر از بقیه موارد است و ما به دنبال یافتن علت ناهنجاری ها و مشکلات اجتماعی هستیم. یقینا واکاوی مشکلات و علل آنها نباید از نگاه تیز مسئولان و صاحبان قلم و اندیشه دور ماند. همه آنها مهم اند و صد البته بعضی ها مهم تر و اساسی ترند و بایستی در اولویت قرار گیرند. بحرانها و مشکلات اجتماعی مثل همه مسائل انسانی از تعریف واحد برخوردار نیستند. بحران ها از مشکلات اجتماعی، پرخطرتر به نظر می رسند و در مواردی به صورت اغماض، آنها را یکی می دانند و یا از انباشت مسائل اجتماعی بحــران ها حـادث می گردند. آن ها می توانند فرایند تحول رو به جلو و تکامل جامعه را کند کنند. تعادل جامعه را بهم ریخته و اگر اصلاحات اجتماعی به موقع صورت نگیرد؛ می توانند با شدت و فوریت بیشتر جوامع را از هستی بیندازند. مسائل اجتماعی متنوع و متعددند، پدیده ای که بخش وسیعی از افراد جامعه را درگیر می کند. این مسائل تصادفی نیستند بلکه معلول شرایط معینی اند. از این رو برای رفع مسائل اجتماعی باید به سراغ آن شرایط و ریشه ها رفت تا راهکارهای لازم ارائه شود. در جامعه ایران بخشی از مشکلات و مسائل اجتماعی فوق الذکر دارای حیات و تعادل جامعه را نشانه رفته است. از قبیل مسائل اقتصادی مثل بیکاری و در بعد فرهنگی مثل انواع بد اخلاقی ها و در بعد اجتماعی مثل عدم اعتماد، ضعف در اجرای قانون، فرار مغزها و در بعد سیاسی مثل انواع درگیری های سیاسی، فقدان احزاب قدرتمند و موارد دیگر؛ که نیاز به ذکر همه آنها نیست. ریشه های اقتصادی و فرهنگی و… مسائل اجتماعی همگی به منزله متغیر واسطه اند. اما دلیل و متغیر مستقل، به متغیرهای وابسته که همان مشکلات و مسائل اجتماعی اند بر می گردد و به فقدان حاکمیت دموکراسی واقعی (مردم سالاری دینی) ارکان مردم سالاری دینی از قبیل: قانون اساسی، نظام پارلمانی، احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد. اجرای دقیق ارکان مذکور با خود رقابت های انتخاباتی عادلانه، گردش نخبگان، تحقق شایسته سالاری، تکثر، جامعه مدنی، آزادی بیان وعقیده و… را به همراه دارد. آن ها می توانند بستری را فراهم سازند تا جامعه با عمل به چشم اندازهای تعیین شده، آرمان های مدون از انواع آسیب ها و مسائل اجتماعی بکاهند. ما اکنون در فضا و عصر مدرن وارد شده ایم، از ابزارهای جدی و مهم این عصر، رسیدن و عمل به دموکراسی واقعی است. همانطوریکه گفته شد؛ در دل این روش (مردم سالاری دینی) اجرای دقیق قانون، برقراری اخلاق، گردش نخبگان، اشتغال زایی، عدالت، همبستگی، دگرخواهی، انواع آزادی های مدنی، بهره گیری از همه ظرفیت ها و… مستتر است. بی تردید منظور از مردم سالاری دینی همانا اجرای اسلام راستین است که می تواند دنیا و آخرت انسانها را آباد کند. در چنین شرایطی از کاربست علم و تکنولوژی، وسوسه هــای بیجا از معنا خواهد افتاد. برای جمعیت جامعه و نیاز های مشــروع او بــدرستی اندیشه و محاسبه گری خواهد شد و از افــزایش بی رویه جمعیت و مهاجرت های مسئله ســاز جلوگیری می کند. جامعه و مردم از حالت روزمرگی جدا شده و بین دانشگاه و صنعت رابطه منطقی برقرار خواهد گردید.
آموزش در مدارس و دانشگاه ها مدرن و به روز و متناسب با نیاز جامعه خواهد بود و صدها کار اساسی دیگر. امروزه دشمنان ما فقط در خارج مرزها نیستند. بیشتر و قویترین شان در داخل نشسته اند. سلسله مراتب اجتماعی، برقراری و تنظیم انواع قراردادها و نرم های کارگشای تهیه شده می توانند؛ جلوی قانون گریزی، غارت بیت المال و ریخت و پاش آن را بگیرد. ضمن حمایت از سنت های پویا و رهایی بخش باید از سنت های دست و پا گیر و احتمالا غلط دست کشید و با قرائت جدید، افق های بهتری به روی جامعه و مردم گشود. در این راستا اهمیت کار فرهنگی، کانون های فرهنگی واقعی را نباید فراموش کرد. یقینا توسعه اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و… بدون توسعه سیاسی که همانا اجرای ارکان دموکراسی بهمراه فرهنگ ناب ما را بجایی نخواهد رساند. در توسعه سیاسی گردش نخبگان، آزادی بیان و مطبوعات و شکل گیری احزاب قدرتمند و جامعه ی مدنی می توانند؛ از بهترین های جامعه برای امورات اجرایی و قانون گذاری استفاده کند و از حاکمیت رفتارهای پوپولیستی بکاهد. رفتارهای مردم فریب از نیازهای مردم و مسائل اجتماعی موجود بهره های شخصی گرفته و می گیرند. که جای تاسف فراوان است.
جمع بندی: اولا مسائل اجتماعی دامنه وسیعی دارند و تنها نام بردن آنها مشکلی را حل نخواهد کرد. بی تردید شناخت علل آنها و پرداختن به رفع علل می تواند معلول ها را نابود کند و بی انضباتی های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را سامان ریخت و تعادل جامعه را تنظیم کند. در این راستا پشت کردن به فرهنگ و سنت های پویای خودی گناهی نابخشودنی است. رجوع به دموکراسی، فرهنگ خودی، فرار از عادتهای کور، بهره گیری از تجارب دنیا، تعامل بیشتر و سازنده با محیط بین الملل، بر اساس احترام متقابل، توسعه ی سیاسی و… همگی بخشی از راه حل اند.
برنامه ریزان کشور باید خیلی زودتر از این دست بکار می شدند؛ تا مسائل و مشکلات اجتماعی در سطح نازلی قرار گیرند. ملت و فرهنگ ما این ظرفیت را دارد که الگوی جهانی شود. اما افسوس ضعف و مشکلات موجود مانع از برداشتن گامهای بلند ما شده است. بیکاری، اعتیاد، فقر، طلاق، سرقت و سایر جرایم و آسیب ها، از مشکلات جدی سر راه تعادل و توسعه جامعه ما هستند. می توان آنها را حل و به سمت صفر متمایل کرد. این کار با روش های درست به دست نیروی انسانی توانمند، برنامه ریز، خلاق و خرد جمعی ممکن و میسر است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.