خانه » پیشنهاد سردبیر » آسیب شناسی بومی گریزی در اراک/در سرزمین آفتاب قحط الرجال نیست!

آسیب شناسی بومی گریزی در اراک/در سرزمین آفتاب قحط الرجال نیست!

دوشنبه ۱۸  مرداد ۹۵   شماره ۳۸۶

وقایع استان :
امروزه با یک نگاه جزئی به پست های مهم مدیریتی و مسئولان استانی در اراک باید به یک واژه جدید دست یازید . ” سیاست بومی گریزیی ” البته قصد ما در این جا دفاع از بومی سالاری در مقابل شایسته سالاری نیست. دفاع ما از این قضیه تا جایی است که عقل سلیم حکم می کند . مگر نه اینکه، بومی گرایی استفاده بهینه از توان یا پتانسیل های انسانی منطقه بدون توجه به تعلق ها و وابستگی های طایفه ای، زبانی، گروهی و سیاسی تعریف شده است. اما در مقابلش طایفه گرایی به معنای به کار گماردن خویشان و هم فکران در صدر مناصب اجرایی بدون توجه به ناکارآمدی ها وکاستی های آنها برای اداره امور است .
عقل حکم می کندکه توانایی اداره منطقه توسط یک مدیر بومی که دارای «تعهد» و «تخصص» لازم است، نسبت به یک مدیر غیربومی دارای تعهد و تخصص، بیشتر باشد.
از طرفی آشنایی کامل با مسائل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی مردم منطقه، یکی از مواردی است که می تواند در موفقیت مدیران نقش مهمی داشته باشد، زیرا شناخت مسایل فرهنگی، اجتماعی و روانی هر استان با فرهنگ و رفتار ویژه، می تواند ریشه ی بسیاری از مشکلات را نمایان کند. مدیران غیربومی به دلیل عدم شناخت از ظرفیت های موجود، توانایی برقراری ارتباط و استفاده ی بهینه از عوامل تاثیرگذار در پیشرفت و توسعه را ندارند؛ در حالی که اگر مدیر بومی سکان اجرایی آن منطقه را به دست گیرد، می تواند از همه ی استعدادها به خوبی بهره ببرد.
در کنار این موارد شناخت فرهنگ اصیل هر منطقه نیز می تواند نقش مهم در تصمیم گیری های مدیریتی داشته باشد. یکی از نمود های فرهنگ در هر جامعه ای زبان یا گویش آن جامعه است. برخی از مدیران غیربومی چون آداب و رسوم محل حوزه ی استحفاظی را نمی داند، با ادبیات غیر متعارف و نامناسب و گاه متکبرانه با زیردست خود و مردمان آن منطقه رفتار می کنند. تصور ذهنی این مدیران این است که مردم به آنها نیازمندی و وابستگی دارند. بنابراین یکی از شاخص های یک مدیر موفق، آشنایی با محیط جغرافیایی و فرهنگی حوزه کاری خود است که در این زمینه زبان و لحن بیان یکی از مهمترین شاخص های فرهنگی است که مدیران غیره بومی با آن بیگانه اند. فردی که قرار است با مسوولیت در یکی از پست های کلیدی یک استان، وارد آن منطقه شود برای آن که به نام و تاریخچه محله ها و سرمایه های انسانی آن شهر آشنایی پیدا کند نیاز به زمان طولانی دارد.
همچنین یکی از آسیب های مدیریت غیر بومی، بی اعتمادی و شناخت نداشتن از سرمایه های بومی است که سبب می شود برخی از این مدیران، رویکرد باندبازی و خویشاوند سالاری را گسترش دهند. در برخی از موارد مدیر غیربومی سرمایه ها و منابع انسانی فرهیخته را مزاحم، رقیب و جانشین خود می پندارد و اقدام به حذف شخصیت های بومی می کند. اما این مدیران بومی هستند که آغوش خود را برای تربیت فرزندان بومی می گشایند و در پشتیبانی از آنها از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند.
یکی دیگر از مولفه های کلیدی موفقیت در مدیریت، قدرت خطر پذیری است. مدیر غیر بومی به دلیل زودگذر بودن دوره ماموریت خود، اهل آزمون و خطا نیست و خود را اسیر تحول یا اصلاح غیر لازم امور نمی کند.
یکی از مشکلات مدیریت غیر بومی بحث اسکان موقت این افراد در مناطق دیگر است. مدیر غیربومی به طور معمول، مقیم منطقه نیست. مدیر غیر بومی گاه به دور از خانواده ، درگیر دغدغه و تشویش های روحی و روانی است که این امر موجب می شود که در برخی از موارد، وی حضور مستمر، ثبات رای و نظارت پیوسته در محل کار نداشته باشد.
با رصد حوادث اخیر در مورد شرکت ها، صنایع بزرگ و ادارات دولتی و مناصب مهم سیاسی در اراک یک سوال به ذهن هر انسان عاقلی متبادر می شود و آن اینکه،مگر نه آن چه در انتخاب و گزینش مدیران ملاک است و در دستورالعمل اجرایی ضوابط انتخاب، انتصاب و تغییر مدیران نیز به آن اشاره شده، شایسته سالاری است؟ افراد باید از مسیر ارتقای شغلی عبور کنند، در واقع ۳ معیار کلی وظایف، نقش ها و مهارت های مدیریتی متناسب با پست مورد تصدی در انتخاب افراد نقش دارد، پس طبیعی است که انتخاب افراد بومی با توجه به احساس تعلق و شناخت بیشتر از حوزه ماموریت محاسن و مزایایی دارد اما به دلیل بعضی مشکلات و شرایط منطقه ای گاهی اوقات محدودیت هایی را هم در اجرا ایجاد می کند.
میدانیم که نیروی های غیر بومی همواره واهمه دارند که نیروهای بومی به مرور قوی شده و جای آنها را بگیرند؛ بنابراین در مدیریت خود محافظه کارانه عمل می کنند و فقط بادیدگاه چراغ قوه ای سعی میکند فقط روزهای دوران مدیریتشان را تمام کنند و بروند . بنابراین بهترین مزیت مدیران بومی این است که به محیط کارشان آشنایی کامل دارند، آشنا به درد مردم منطقه ای که در آن رشد کرده اند، هستند و از توانایی‌ هایشان، نفوذ کلام و نفوذ قدرتشان در جهت منافع عموم استفاده می‌کنند.یعنی برای اینکه بفهمند ظرفیت و توانایی منطقه چیست به تحقیق احتیاجی ندارند چون با آن زندگی کرده اند بعلاوه یک نوع غرور و عرقی هم به محل رشد و نمو خود دارد و این باعث می‌شود زمان بیشتری کار کنند و در نهایت کارایی و اثربخشی بالاتری خواهند داشت، یعنی سعی می‌کنند اگر یک ریال هزینه می‌شود در حد آن یک ریال نفعی داشته باشد.
پس این منفعت استفاده از نیروهای بومی است که بسیار بالاست، استفاده از نیروهای بومی اگر ده درصد مشکل داشته باشد ولی ۹۰% سود دارد، وقتی که شخصی کاری که انجام می‌دهد برای خودش است، وقتی که می‌بیند نقش و تأثیر اعمالش نه تنها در بحث اداری بلکه در بحث اجتماعی به خانواده، گذشته و آینده‌اش برمی‌گردد و حتی پس از مرگش نیز باقی می‌ماند بی‌شک بیشتر کار می‌کند.
مدیران بومی به دلیل آگاهی و دلسوزی که به منطقه خود دارند باعث پیشرفت آن منطقه شده و همچنین با توجه به دو شاخصه تخصص و تعهد برای یک پست مدیریتی و جمع شدن هر دو در یک فرد بومی، این شخص برتمامی افراد ارجحیت خواهد داشت.
انتخاب مدیران غیر بومی مردم شهر را می رنجاند و همیشه این سوال را در اذهان آنها می پروراند که آیا در این شهر قحط الرجال است؟ مدیران انتصابی اراکی کاری کرده اند که بسیاری از مردم اراک از مسئولین سرخورده شده اند و در واقع انتصاب مدیران بومی و متعهد برای دستگاه های اجرایی و ادارات شهرستان از خودشان هست نادیده انگاشته شود.
سوال امروزه مردم این شهر این است آیا در شهری که فرزندان برومند آن در حوزه های کشور و بین المللی مدیرانی توانمند و جسوری هستند که آوازه آنها ملی است، آیا در شهرستانی که نخبگانی را پرورانده، کسی پیدا نمی شود که به عنوان مدیریت ارشد منطقه انتخاب شود؟
آیا در اراک قحط الرجال است که از فلان شهر ویا فلان استان که هیچ شناختی هم از مردم منطقه ندارد به پست های کلیدی این شهرستان گماشته می شود؟
آیا در شهری که فقط نام بردن از دانشمندان، پزشکان و علمایش یک کتاب میشود ۱۰ نفر پیدا نمی شود که مسئولیت های کلیدی شهر با به دست بگیرند؟ آیا یک شخص که سالها در اقلیم دیگری غیر از سرزمین افتاب زیسته است درد مردم دیار آفتاب را بهتر از خودشان می فهمد ؟ بقول خواجه شیرازی،سالها دل طلب جام جم از ما میکرد ، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد .
مدیران غیربومی آسیب‌های فرهنگی اجتماعی منطقه را نمی‌شناسند و سالهای طول می کشد تا با آنها آشنا شوند و لذا برای رفع آنها نمی‌توانند تلاش کنند و وقتی شناخت نباشد برنامه‌ای برای پیشگیری و درمان هم وجود ندارد و در مدت زمان کوتاهی متوجه می‌شویم که استفاده نکردن از نخبگان بومی برای اداره و مدیریت مناطقی که در آنها زندگی می کنند، افزون بر این که دولتمردان را از مزیت نسبی بکارگیری ظرفیت های منحصر به فرد این افراد محروم می کند، موجب شکل گیری حس ناامیدی و بی اعتمادی به حاکمیت در میان مردم این منطقه ها می شود؛ مساله ای که تهدیدی جدی برای انسجام و وفاق ملی به شمار می آید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.