خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگو با « امیر قادری» به بهانه برگزاری نمایشگاه عکس «کارگران نفت» در اراک/چند شات از انسان معاصر

گفتگو با « امیر قادری» به بهانه برگزاری نمایشگاه عکس «کارگران نفت» در اراک/چند شات از انسان معاصر

سه شنبه ۳۰ خرداد ۹۶ شماره ۶۱۴
***
وقایع استان
سمیه انصاری فر
***
عکس در دنیای مدرن مفاهیم دیگری دارد، عکاسی از تعریف های کلاسیک خود جدا شده است. دیگر در نمایشگاه های عکس کمتر شاهد عکس هایی با موضوع آزاد هستیم. به نظر می رسد عکاس برای هر کادری که می بندد یک ایده از قبل دارد. دیگر عکاسی به چند جنبه زیبایی شناختی و یا خبررسانی خلاصه نمی شود. عکس ها حالا انتقال دهنده یک مفهوم هستند و روایتگرند.
نمایشگاه عکس «کارگران نفت» که این روزها در فرهنگسرای آیینه اراک برپاست یکی از همین نمایشگاه هاست. مجموعه ای از عکس ها که هر کدام به تنهایی و در مجموع روایتی دارند. عکس هایی از یک محیط به شدت صنعتی که در آن صنعت فقط یک پس زمینه است و آنچه مهم است انسان های در ارتباط با آن هستند. به بهانه برگزاری این نمایشگاه وقایع استان گفتگویی با وی داشته است. امیر قادری بیشترین علاقمندی و زمینه کاری اش مستند اجتماعی است. البته او در حوزه عکاسی خبر نیز فعالیت داشته و بعد از همکاری با چند خبرگزاری و روزنامه هم اکنون به صورت آزاد برای رسانه ها عکاسی می کند. کارگران نفت پنجمین نمایشگاه انفرادی اوست.
***
به نظر می آید در دنیای عکاسی امروز دیگر مفهوم عکاسی تغییر کرده و یک نمایشگاه نمی تواند فقط مجموعه ای عکس هایی باشد که از سر ذوق با موضوع های مختلف گرفته شده، نظرتان در این مورد چیست؟
عکاسی معاصر تعریف های خود را دارد و در وهله اول نگاه و اندیشه عکاس در آن مهم است. این مساله به خصوص در برپایی نمایشگاه و عکس های ارائه داده شده در آن دیده می شود. امروزه ساختار و چارچوب عکاسی تغییر کرده است. عکس هم اکنون یک روایتگر است و باید روایت داستانی که عکاس در ذهن خود دارد با عکس ها و چیدمان آن همخوانی داشته باشد. در این میان اندازه نما، زاویه دید و حتی انتخاب لنز مهم است. یعنی همه چیز باید سر جای خود باشد.
در خصوص این نمایشگاه توضیح دهید خصوصا فضای انتخاب شده و چرا چنین ایده ای به ذهن شما رسید به طور خاص «کارگران نفت»؟
در این نمایشگاه حدود ۳۰ عکس در دو قطع مشخص وجود دارد. در واقع این نمایشگاه یک photo essay یا مقاله تصویری است. در این نمایشگاه ۶ گروه عکس که به صورت زنجیروار به یکدیگر وصل هستند آمده است. این عکس ها همگی از اورهال ( تعمیرات اساسی) پالایشگاه شازند اراک گرفته شده است. کارگرهایی که برای اورهال پالایشگاه می آیند اغلب کارگران فصلی هستند که در میان آن ها اغلب کارگران غیربومی نیز دیده می شود. در ابتدا برای عکاسی از فعالیت کاری آن ها به اورهال رفتم؛ ولی در مرحله بعد آدم ها برایم مهم شدند. من متوجه شدم با وجود تمام فضای صنعتی آنجا، کارگران هرکدام داستان و دنیای خودشان را دارند. آنجا همه چیز فقط کار نبود. کارگران خلوت خودشان را داشتند، شوخی هایشان، خستگی هایشان همه این ها تلنگری بود برای نمایشگاهی با این دید.
در واقع این انسان ها هستند که یک فضا را تعریف می کنند؟
می توان برعکس هم گفت این فضا است که انسان ها را تعریف می کند. در واقع یک رابطه و تاثیر دو سویه است. انسان معاصر در محیط اطرافش حل می شود در عین حال آن محیط حاصل اندیشه و نگاه خودش به زندگی نیز هست، یعنی تکمیل کننده هم هستند. آدم های عکس های من هم نمونه ای از این وضعیت هستند. در واقع برای بسیاری از ما آنچه از پالایشگاه از دور می بینیم لوله های ساکن و یک فضای خشک است در حالی که در میان این لوله ها و این تجهیزات صنعتی غول آسا انسان هایی مشغول فعالیت می باشند که هر کدام دنیا و دغدغه های خود را دارند. آدم هایی که ممکن است هر روز با چالش ها و حوادث مختلفی که زاییده کار در فضای صنعتی است رو به رو شوند. خودشان دچار سانحه شوند و یا در برابر دیدگانشان دوستان و همکارانشان را از دست بدهند. افرادی که دیده نمی شوند و من خواستم از دریچه دوربینم آن ها را بازشناسی کنم.
دو سوال در مورد عکس ها وجود دارد، یکی اینکه چرا عنوان ندارد و دیگری اینکه چرا تمامی عکس ها سیاه و سفید و بدون رنگ هستند؟
فضایی که من از آن عکاسی کرده ام یعنی اورهال و کارگران آن فضایی است که ممکن است در هر جای دیگر دنیا نیز وجود داشته باشد بنابراین من عنوان نگذاشتم تا عمومیت مساله کارگری و مفهوم کار در دنیای مدرن محدود نشود.
رنگ را از عکس ها گرفتم هر چند این فضا کاملا خاکستری است و عکس های با رنگ طبیعی فضا هم دست کمی از عکس سیاه و سفید ندارد. دلیل دوم این بود وقتی عکسی سیاه و سفید می شود بار مفهومی می آورد و تلنگری که به مخاطب وارد می کند دو برابر می شود البته همیشه اینطور نیست که با گرفتن رنگ بخواهیم این کار را کنیم زیرا سوژه و مفهوم که قرار است منتقل شود و حتی ویژگی خود عکس نیز مهم است.
چرا عکاسی مستند اجتماعی اولویت شماست و گویا نزدیک به شش سال است که هیچ نمایشگاه انفرادی ای برگزار نکرده بودید؟
من در فضای مستند اجتماعی نفس کشیده ام. از دید من جنس این ژانر از عکاسی خاص است. در این عکاسی می توان روایت و داستان داشت و وجود مردم در آن شاخصه اصلی است. البته من در حوزه هایی چون معماری و طبیعت نیز عکاسی می کنم؛ ولی قطعا اگر بخواهم در قالب نگاه خودم عکسی را ارائه دهم آن قالب مستند اجتماعی است. در واقع ممکن است من از ژآنرهایی دیگر درآمدزایی کنم؛ ولی برای این ژانر هزینه هم می کنم. در مورد برگزار کردن نمایشگاه هم باید بگویم من دچار نوعی نگاه وسواسی هستم. همین عکس ها نتیجه عکاسی در چهار تا پنج دوره اورهال است تا به این نتیجه رسیدم. من اعتقاد دارم باید سوژه عکاس را درگیر کند و قابلیت ارائه در نمایشگاه را داشته باشد.
این روزها فضای مجازی پر است از عکس و البته افرادی که خود را عکاس می نامند، این آسیب است یا یک نکته مثبت؟آیا عکاسی می تواند روزی یک نیاز ضروری شود؟
این تب خاص ایران نیست در تمام دنیا وجود دارد چند نکته در این خصوص باید گفت. این مساله نشان می دهد که عکاسی هم اکنون چقدر مهم است و حتی تا جایی پیش می رود که شاید در آینده جایگزین کتاب و مجله شود و با آن بتوان هر روایتی را تعریف کرد. نکته دیگر این است ما در عصری زندگی می کنیم که هر روز بمباران تصویر می شویم اگر خوانش و سواد بصری درستی نداشته باشیم به راحتی با ما بازی می شود و به راحتی افکار ما را به هر سمتی می کشانند. اهمیت این قضیه تا جایی است که یکی از منتقدین هنری دنیا موهولی ناگی می گوید«بیسواد آینده کسی است که عکاسی نداند.»
از طرفی این هنرصنعت سهل الوصول است. هم اکنون ابزار برای عکاسی در اختیار همه هست و خصوصا با دوربین های دیجیتال می توان به راحتی عکاسی کرد، البته این به معنای عکاسی حرفه ای نیست. اینکه یکی عکس از باغچه خانه شان در فضای مجازی منتشر می کند و لایک بسیار می خورد به معنای کار خوب نیست همین فرد وقتی وارد فضای جدی شود قطعا سرخورده می شود. زیرا تعریف های دنیای حرفه ای کاملا متفاوت است. البته در فضای حرفه ای نیز گاه درگیر چنین مشکلاتی هستیم و برای برخی عنوان ها بیشتر از کار حرفه ای اولویت دارد. در این راستا بر آموزش نیز نقد وارد است برخی آموزشگاه ها و مربی های عکاسی مسیر را اشتباه به هنرجو نشان می دهند زیرا خودشان نیز تعریف درستی از عکاسی ندارند و این باعث می شود یک پروسه اشتباه از ابتدا شکل بگیرد.
چرا اهمیت جشنواره ها برای عکاسان اینقدر زیاد است آیا جشنواره زدگی در عکاسی وجود دارد؟ یا ممکن است عکاسی با عناوین جشنواره ای دچار توهم حرفه ای بودن شود؟
بله یک نوع جشنواره زدگی در میان عکاسان ایرانی وجود دارد. مساله این است که در کشور ما محلی برای ارائه آثار وجود ندارد و بازار و فرهنگ فروش عکس وجود ندارد بنابراین جشنواره می شود تنها محل ارائه اثر و جوایز آن یک منبع درآمد برای عکاس. متاسفانه همین جشنواره ها در کشور ما رزومه شده است در حالی که در سایر کشورهای دنیا تعداد نمایشگاه رزومه است و نه تنها جشنواره های خارجی جایزه ای ندارند بلکه برای حضور عکس خود در آن باید هزینه هم پرداخت.
آیا در عکاسی نیز وجود حامی و اسپانسر ضروری است؟
بله با توجه به شرایط کنونی اقتصاد هنر وجود حامی بسیار مهم است؛ ولی ماهیت اسپانسر این است که با خودش فرمایش و سفارش دارد زیرا تهیه کننده هزینه می کند تا توقعاتش برآورده شود. اگر قرار است نمایشگاهی دلی باشد نباید خیلی سمت اسپانسر رفت و یا اگر حامی وجود دارد باید با آنقدر بحث و کلنجار داشت تا نخواهد تمامی نگاه خود را بر انتخاب آثار اعمال کند. خوشبختانه من در این نمایشگاه تعامل خوبی با اداره کار استان بعنوان حامی داشتم و تجربه موفقی بود.
نمایشگاه عکس « کارگران نفت» از ۲۸ خرداد تا ۲ تیر در فرهنگسرای آیینه اراک برپاست.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.