یکشنبه ۱۶ اردی بشهت ۱۳۹۷ شماره ۸۳۳
***
رضاحیدری
نویسنده و مشاور
***
همیشه لازم نیست برای رسیدن به موفقیت کارهای بزرگی انجام دهیم. گاهی کارهای کوچکی که انجام میدهیم اگر در مسیر صحیح بوده و ادامهدار باشد ما را به اهدافمان میرساند. دارن هاردی در کتاب اثر مرکب میگوید: کارهای کوچکی که در طول زمان تکرار میشود ما را به موفقیت میرساند. در مطالعه هم ماجرا به همین شکل است. ما میخواهیم تکنیکهایی ساده اما مهم را در این مقاله به شما معرفی کنیم که به کار بستن آنها مطالعه را برایتان مؤثر و لذتبخش میکند.
۹۰ دقیقه طلایی
در سال ۱۹۵۰ دو دانشمند که در مورد خواب انسانها تحقیق میکردند به این نتیجه دست یافتند که خواب انسان به بازههای زمانی ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه تقسیم میشود؛ یعنی زمانی که ما ۸ ساعت میخوابیم درواقع این زمان به ۴ یا ۵ قسمت ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقهای تقسیم میشود.
در سال ۱۹۷۰ دانشمندان با آزمایشهایی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در زمان بیداری هم مانند خواب بدن ما دورههای ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقهای را تکرار میکند. به این معنا که وقتی دستبهکاری میزنیم تا حدود ۹۰ دقیقه بدن ما بهخوبی با آن کار درگیر شده و آن را انجام میدهد. پسازاین مدت عملکرد بدن ما کاهش پیدا میکند و ما باید با استراحت کردن آن را جبران کنیم. پس بهتر است حداکثر ۹۰ دقیقه مطالعه کرده و سپس به استراحت بپردازیم. البته این زمان بستگی به سن افراد و موضوعی که مطالعه میکنند میتواند متغیر باشد.
این زمان برای نوجوانان و دانشآموزان میتواند اندکی کمتر باشد و برای بزرگسالان همان ۹۰ دقیقه باشد. همچنین برای دروسی مانند ریاضی و فیزیک این زمان میتواند ۹۰ دقیقه اما برای دروسی مانند تاریخ میتواند ۳۰ الی ۶۰ دقیقه باشد. فرمول ثابتی در این زمینه وجود ندارد و آنچه مهم است این است که اولاً مدتزمان مطالعه در کودکان باید کمتر از بزرگسالان و مدتزمان مطالعه دروسی مانند ریاضی بیشتر از دروسی مانند ادبیات باشد. ثانیاً توجه به این نکته که زمان مشخصی برای مطالعه تعیین و پسازآن حتماً به استراحت پرداخته شود.
قانون پارکینسون
بهصورت ساده این قانون به این نکته اشاره دارد که هر کاری در مدتزمانی که برای آن در نظر گرفتهایم به پایان میرسد؛ یعنی اگر احساس کنید کاری به ۳ ساعت زمان نیاز دارد آن کار در ۳ ساعت انجام خواهد شد؛ اما اگر احساس کنید که میتوانید آن را در ۱ ساعت انجام دهید احتمالاً بعد از ۱ ساعت آن کار را به پایان میرسانید؛ اما این تکنیک چه سودی برای ما دارد؟
حتماً تابهحال برایتان پیشآمده که مجبور به انجام کاری باشید که بهطور میانگین ۵ روز زمان میبرد؛ اما به علت عجلهای که در انجام آن کاردارید لازم است که در زمان کوتاهتری آن را انجم دهید.
بگذارید یک داستان برایتان بگویم: در دوران دانشجویی سعی میکردم در مدتزمان کمتری نسبت به میانگین سایر دانشجویان کتابی را مطالعه کنم و معمولاً در همان زمان هم مطالعه خود را به پایان میرساندم؛ اما یکی از دوستانم برای مطالعه زمان زیادی را صرف میکرد؛ زیرا وقتی از او میپرسیدم که در چه مدتزمانی میخواهی فلان کتاب را مطالعه کنی زمان مشخصی برای مطالعه در نظر نگرفته بود . این دوست من همیشه از کتابهایی که نخوانده بود ناراحت بود و از اینکه زمان زیادی را برای مطالعه یک کتاب صرف میکند کلافه میشد.
این قانون به ما میگوید که برای مطالعه خود باید زمان تعیین کنیم. با این کار در زمان کمتری نسبت به دیگران میتوانیم کتابهایمان را بخوانیم و از سرعتبالای مطالعهی خود لذت میبریم.
قانون پارکینسون میگوید مدتزمان انجام یک کار بستگی به زمانی دارد که شما برای آن در نظر گرفتهاید.
از این قانون میتوان فهمید که در مطالعه همیشه باید زمانی برای مطالعه یک کتاب در نظر بگیریم؛ زیرا اگر زمانی برای مطالعه مشخص نکنیم ممکن است این کار زمان بسیار زیادی را از ما بگیرد.
البته همیشه باید یک حاشیه امنیت هم برای خودتان در نظر بگیرید. به این معنا که اگر قرار است یک کتاب را در مدت یک هفته مطالعه کنید یک روز را بهعنوان حاشیه امنیت در نظر گرفته و مدتزمان مطالعه آن کتاب را ۸ روز تعیین کنید. با این کار اگر اتفاق ناگواری برای شما به هنگام مطالعه بیافتد (که امیدوارم هیچ مشکلی برایتان پیش نیاید و این فقط یک مثال است) بهراحتی میتوانید مطالعه خود را در مدتزمان تعیینشده به پایان برسانید زیرا شما یک روز بیشتر از حد لازم زمان تعیین کرده بودید و آن اتفاق وقت شمارا در آنیک روز میگیرد و مابقی زمان را میتوانید به مطالعه اختصاص دهیم.
نکتهی آخری که این قانون به ما میگوید این است که توانایی خود را نادیده نگرفته و همیشه سعی کنیم زمانی کوتاهی برای انجام کار (نسبت به میانگین زمان لازم برای انجام آن کار در جامعه) در نظر بگیریم. به این معنا که اگر تمامی همکلاسیهای ما فلان کتاب را در سه هفته مطالعه میکنند. ما با خودمان قرار بگذاریم آن را ۱۰ روزه مطالعه کنیم.
مطالعه تناوبی
راجر اسپری جراح مغز و اعصاب در سال ۱۹۶۷ جایزه نوبل را به خود اختصاص داد. دلیل گرفتن جایزه نوبل این بود که تحقیقات او نشان داد دو نیمکره مغز اطلاعات را به روشهای متفاوتی پردازش میکند و بهطور منطقی به یک نتیجه میرسد.
کشف ارزشمند اسپری آن بود که نیمکره راست این توانایی بیهمتا را دارد که تمامی موارد را یکجا ببیند و اجزای مختلف یک موضوع را به هم ربط دهد؛ بنابراین نیمکره راست این توانایی را دارد که بدون حل تدریجی مسئله بهصورت ناگهانی راهحلی را بیابد.
کشف راجر اسپری نشان میدهد که چرا زمانی که به دنبال راهحل مسئلهای نیستیم، راهحل به ذهنمان خطور میکند. اغلب زمانی که مشغول کار هستیم نیمه چپ مغزمان غالب است، زیرا خودمان را درگیر کارهای تحلیلی میکنیم، درنتیجه تأثیر نیمه راست مغز کمتر میشود.
هرگاه به نیمه چپ مغزمان استراحت بدهیم، مثلاً زمانهایی که به واسطه تفریح از طبیعت لذت میبریم، نیمه راست غالب میشود و میتواند کارهای خلاقانهتری انجام دهد. البته نیمه چپ مغز هم در خلاقیت نقش دارد.
بهطور خلاصه میتوان گفت زمانی در کارهای خود بازدهی بالایی داریم که مغز بهصورت تناوبی در حال کار فکری باشد و سپس آن فعالیت را تعطیل کرده و استراحت کنیم.
بهتر است بهجای چندین ساعت مطالعه پیدرپی که معمولاً بازدهی بالایی هم ندارد، زمان مطالعه خود را به ساعتهای کوتاهتری تقسیم کرده و در بین آنها برای خود زمان استراحت در نظر بگیرید. استراحت کردن اتلاف وقت نیست بلکه سبب میشود شما به هنگام مطالعه با انرژی بیشتری این کار را انجام دهید. همچنین سبب افزایش تمرکز شما میشود چرا که میدانید پس از چند دقیقه زمان استراحت شما فرامیرسد؛ و در این زمان هر کاری که بخواهید میتوانید انجام دهید.
افرادی که همزمان با مطالعه کارهای دیگری هم انجام میدهند اصطلاحاً در حوزه خاکستری مغزشان فعالیت میکنند. این افراد هیچگاه بهطور کامل درگیر مطالعه نمیشوند. همزمان بامطالعه پیامکهای خود را چک میکنند، در شبکههای اجتماعی سرک میکشند، میوه میل میکنند و…
مطالعه در چنین حالتی یعنی ماندن در قسمت خاکستری مغز که جالب است بدانید ۸ ساعت کار مداوم در حوزه خاکستری معادل ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه کار متمرکز است.
مطالعه تناوبی یعنی زمان مطالعه فقط مطالعه کنیم و هیچ کار دیگری انجام ندهیم و در زمان استراحت هم تنها به استراحت پرداخته و هیچ کار دیگری انجام ندهیم.